سینماروزان/حامد مظفری: حدود دو ماه بعد از پایان ماموریت مجید زین العابدین بر فارابی، رئیس سینمای دولت چهاردهم، خزانهدار بنیاد را به عنوان سرپرست این ارگان سینمایی متمول معرفی کرد.
رائد فریدزاده در حکم خود برای سجادی، بر لزوم توجه به سینمای ملی، بسترسازی برای حضور فیلمسازان مستعد و جوان در حوزه سینمای حرفهای و نیز حمایت از آثار فاخر تاکید کرده ولی نگفته که چرا به جای مدیری دائمی، از سرپرست برای این ارگان بهره گرفته؟
فارابی در همه این سالها مهمترین بازوی مدیران سینما برای توزیع بودجه میان فیلمسازان مطلوبِ خودشان بوده و اغلب هم همین که بسیاری از سینماگران مستقل بهره ای از بودجه های تولید فارابی نمیبرند، محل مناقشه بوده است.
فریدزاده در عین حال فرموده: فارابی درخت تنومند سینمای ایران است و با “وجوه بینالمللی” که داراست، نهاد ملی سینمای ایران تعریف میشود؛ و به حتم با مرور زمان، بیش از پیش میتوان به “اصالت” آثار فارابی پی برد.
وجوه بین المللی؟ اصالت؟
فارابی در همه این سالها مهمترین بازوی مدیران سینما برای توزیع بودجه میان فیلمسازان مطلوبِ خودشان بوده و اغلب هم همین که بسیاری از سینماگران اصیل بهره ای از بودجه های تولید فارابی نمیبرند محل مناقشه بوده است. بماند که سالهاست فارابی جز صرف هزینه برای برگزاری چتر در این جشنواره و آن جشنواره، وجهه بینالمللی دیگری ولو کسب بازار برای آثار خودش در همین کشورهای همسو نداشته! داشته؟
استفاده از سرپرست به جای مدیر برای فارابی چه دلیلی دارد؟ آیا با حضور سرپرستی موقت-که نمیداند تا چه زمانی در ریاست بنیاد حاضر خواهد بود؟-بهتر میتوان منویات سازمان سینمایی در حمایت از فیلمسازانی خاص را پیش برد؟ یا باید این شایعه را باور کنیم که مدیران فعلی سازمان سینمایی از کمبود مهرههای قابل اعتماد برای ریاست زیرمجموعه بی بهره هستند؟
اینکه چرا به جای سرپرست از مدیران امتحان پس داده و خوشنام نظیر ابراهیم داروغه زاده، محمد آفریده و… برای ترمیم زیرمجموعه های سازمان استفاده نمیشود هم جای پرسش جدی دارد؟ وقتی چنین مدیران کاربلدی که اتفاقا قرابت هایی هم با جریان سیاسی حاکم دارند، وجود دارند چرا از آنها استفاده نمیشود؟ به خاطر استقلال رأی نسبی اینها و ترجیح افراد امربر، بر نیروهای کم و بیش مستقل؟؟؟