سینماروزان/محمد شاکری:
+شروع محرک با ضرباهنگ مناسب
+گره رمانس را همان ابتدا میاندازد
–چرا نماهای میتینگ بنی صدر و درگیری ها را بازسازی نکرده؟ مستند که نمیبینیم! مثلا سینماست و آن هم درام سیاسی
-خدا باران را از سینمای ایران نگیرد که اگر نبود ایجاد حس و حال مصائبی بود جرّار
+بازی مجید پتکی در قامت #فخرالدین_رحیمی (؟) از سران حزب جمهوری؛ پتکی راحت و بی اضافه کاری بازی میکند و همین بیادا بودن باعث قدرنادیدگی شده
+تصویرسازی معقول از پوششهای مجاهدین از گاوداری تا تولیدی پوشاک و…
-دگرگونی یکشبه سمپات سازمان و بدل شدن به انسانی اخلاقمدار
-اکتی جز کبریت درآوردن و سیگار گیراندن ندارید؟
-بعد از یک ساعت و خردهای تازه مادر نفوذی را در حد دو پلان میبینیم؛ کارکرد دراماتیکش چیست؟
–گرفتاری بیش از حد در مایه های ملودرام تلویزیونی
-دیالوگنویسی سست تلویزیونی؛ نتیجه حضور یک فعال صدقسمتیهای تلویزیون در قامت تهیهکننده؟ ای کاش تهیهکننده خبره سینما پای کار بود
—دیالوگ
— #بو آخرین چیزیه که آدم از یادش میره
—جوک
—مامور خبره سازمان از بالادست میپرسد در کاهها اسلحه جاسازی شده؟
—کاشت ناخن و مژه مصنوعی برای #لیلا_زارع
—پزشک مملکت، کل زندگی خصوصی را در دو دقیقه نزد بیمار نفوذی لو داد
—نیروی حراست حزب جمهوری به مانند نیروی اطلاعاتی درباره همه چیز با مافوق دیالوگ میکند
—پرسش اول و آخر
—چرا برای کاراکترسازی مجاهدین، قدری غور نمیکنند در زندگی خانوادگی آنها؟ و چکیده ای نمیگویند از چگونگی جدایی از خانواده و پیوستن به خانه تیمی؟ این گونه بهتر نمیشود معلولیت آنها را توجیه کرد؟