سینماروزان: تازهترین ساخته شهرام مکری با عنوان “جنایت بی دقت” در تراکم اکران پاییزی روی پرده رفته و ساختار بیش از حد تجربهگرای فيلم و پرهیز بیش از حد از روایت یک داستان سرراست، باعث شده چنان که باید مورد توجه مخاطب قرار نگیرد.
شهرام مکری درباره محدودیتهای اکران فیلمش به روزنامه اعتماد گفت: در سينماي ايران خيلي از فيلمسازها و تهيهكنندهها ميشنويد كه راجع به قدرت سينمادارها زياد حرف ميزنند، ميگويند اين سينماداران هستند كه تصميم ميگيرند چه فيلمي در سينماي ايران ساخته شود و چه فيلمي ساخته نشود، چون در نهايت اختيار اكران با آنهاست. اگر ما اين حرف را بپذيريم بايد بگوييم سينماداران خودشان از خودشان كه تصميم نميگيرند آنها هم به مخاطب فكر ميكنند، آنها هم ميگويند يك فيلمي ميفروشد و تماشاچي دارد، نتيجهاش اين است كه ما ميخواهيم از اين مدل فيلمها بيشتر در سينماي ايران ساخته شود يعني انتهاي ماجرا به مخاطب و تماشاچي برميگردد.
مکری ادامه داد: شما همين الان نگاه كنيد به سالنهاي سينما، فيلم “گشت ارشاد۳” مثلا روزي سيصد سانس دارد كه نوش جان فيلم و سعید سهيلي كه براي اين سينما بسيار زحمت كشيده و بايد مخاطب خود را كاملا داشته باشد، اما به تعداد سانسهاي فيلم “جنايت بيدقت” نگاه كنيد از ابتداي اكران تا به الان كه با شما صحبت ميكنم سيصد سانس داشته است. اين را چه كسي تعيين ميكند؟ برنامهريزي در نهايت معطوف به مخاطب است كه اين تعداد سانس را مشخص ميكند. تماشاگر اگر براي تماشاي اين فيلم به سالن ميآمد تعداد سانسهاي بيشتر هم ميداشت.
مکری افزود: حالا اين ميزان بها دادن به مخاطب نتيجهاش چه ميشود؟ نتيجه اين ميشود كه اگر مخاطب بگويد من اينجور فيلم را دوست دارم و آنجور فيلم را دوست ندارم عملا توليدكنندگان آن نوع فيلمهايي كه مخاطب دوستشان ندارد اجازه ادامه حيات نميدهند و فعاليت نميكنند. يعني سينما تبديل شده به هنري كه در انتهاي انتها همه چيز را معطوف به مخاطب ميبيند و اين روزگاري كه در حال حاضر سپري ميكنيم اينگونه است.
شهرام مکری بیان داشت: خطر اين نوع سينماي متکی بر مخاطب اين است كه اگر از ابتداي تاريخ سينما تا به امروز اين مدل برخورد مخاطب وجود داشت كه الان در دو دهه اخير وجود دارد ما بسياري از فيلمهاي مهم تاريخ سينما را امروز ديگر نداشتيم. ما بسياري از فيلمهاي مهم تاريخ سينما را كه امروز ماندهاند و در تاريخ سينما ماندگار شدهاند و باعث علاقهمندي ما به سينما و باعث شدند ما به اين نوع فيلمها دايم و دايم برگرديم ديگر نداشتيم. به نظرم اين خطر بزرگي است كه ما بايد نسبت به آن هوشيار باشيم و با دقت بيشتري به آن نگاه كنيم. معنايش اين نيست كه تماشاگر را از چيزي كه دوست دارد منع كنيم ولي به نظر من معنايش اين است كه بايد حواسمان جمع باشد كه چه جور فيلمهايي ميسازيم، بايد حواسمان جمع باشد چه جوري هنر و فيلمسازي را صرفا معطوف به ايده داد و ستد بازار و سرمايه ميكنيم و بايد حواسمان به اين بخش هم جمع باشد. تماشاگر در برابر اين قدرتي كه در اختيارش است چه مسووليتي را بر عهده گرفته؟ ميدانيم كه نتيجه قدرت بدون پاسخگويي چيزي جز فساد نيست.
شهرام مکری درباره نقطه نظر خودش به عنوان مخاطب نسبت به “جنایت بی دقت” اظهار داشت: سخت است اگر بخواهم خودم را جاي مخاطب بگذارم و به تماشاي فيلمهايم بنشينم، براي اينكه نميدانم چه نظري خواهم داشت و چه اتفاقي براي من ميافتد، اما مطمئنم فيلمهايم مسير سادهاي پيش روي مخاطب نميگذارد. پيشنهاد فيلمهاي من اين است كه از تماشاگر ميخواهد براي فهم فيلم كوشش كند و صرفا نظارهگر نباشد. چنين توقعي از مخاطب براي اينكه به تماشاي يك فيلم بنشيند شايد نكته مثبتي به نظر نرسد. براي اينكه مخاطب تا بخواهد با موضوع ارتباط برقرار كند زمان لازم دارد و از آنجايي كه به استراكچر فيلمهاي اينچنيني هم عادت ندارد در نتيجه ممكن است با فيلم رابطه برقرار نكند و آن را پس بزند. به نظر من چنين چيزي ضعف تماشاگر اين روزهاست كه همه چيز را تحت سلطه و سيطره خود ميخواهد.
مکری تاکید کرد: شايد اين حرفهاي من ضدتماشاگر به نظر برسد اما بگذاريد بگويم كه مخاطب امروزي عادت كرده همه چيز را حاضر و آماده در سينما ببيند و در حالي كه بر موضوع فيلم مسلط است از آن لذت ببرد و كمي تلاش براي آن مسير سنگلاخي كه گفتيد نكند كه چنين چيزي به نظر من اصلا درست نيست و از اين بابت فيلم “جنايت بيدقت” بر مخاطب سخت ميگيرد و او را تشويق به رفتن در مسير سخت و دقت در جزييات ميكند.
شهرام مکری درباره استفاده از شماری بازیگر تئاتر در فیلمش گفت: معتقدم سينماي ايران به تكرار بازيگرانش رسيده؛ ما يكسري بازيگر داريم كه مدام در فيلمها بازي ميكنند. پس ما كي بايد آدمهاي جديد به سينما معرفي كنيم؟ چه كساني بايد بگردند و بازيگران جديد به سينما اضافه كنند كه در فيلمها بازي كنند در صورتي كه ما بسيار بازيگر تواناي تئاتر يا در كلاسهاي بازيگري داريم اين افراد چه زماني بايد وارد سينما شوند؟ اصلا چه شده كه سينماي ايران بازيگران خود را از سي سالگي به بعد پيدا ميكند؟
مکری ادامه داد: چرا سينماي دنيا بازيگران را از سيزده سالگي وارد كار بازيگري ميكند و آنها سالها در اين كار حضور دارند و در فيلمهاي مختلف بازي ميكنند اما بازيگران سينماي ايران از سي سالگي به بعد در فيلمها معرفي ميشوند و تازه اگر نقش جوان ميخواهيم همه چهل سالهها دارند نقش جوان بيست ساله بازي ميكنند. اين به نظر من گرفتاري است و من تمام تلاشم را ميكنم در فيلمهايي كه كار ميكنم، بتوانم از بازيگران جديد استفاده كنم و نكته ديگر اين است كه اگر ما فكر ميكنيم بازيگر چهره بياوريم و به تماشاچي بگوييم كه به خاطر اين بازيگر هم كه شده بيا و فيلمم را ببين؛ خب اين يكجور كلاه گذاشتن هم سر بازيگر است و هم سر خودمان و هم سر تماشاگر. به نظرم بازيگران را بايد بر اساس ميزان رابطهشان با فيلم و داستان انتخاب كرد و الا اينكه صرفا بازيگران را به خاطر اسمشان بياوريم فقط كمك ميكنيم به آن بخش سرمايه كه به نظرم بايد از آن گريزان باشيم.