سینماروزان/روحالله حسینی:
➕یادآور #پاریس_تکزاس ویم وندرس با ریتمی چند برابر کندتر! اگر برداشت، آگاهانه هم بوده خللی بر گرتهبرداری نیست و خیلی هم خوب است تمرین فیلمسازی با الگوبرداری از ویم وندرس
➖آنچه #پاریس_تکزاس را مورد توجه قرار داد حرکت در خلاف جهت جریان بیگپروداکشنهای ابرقهرمانی آمریکا بود ولی اینجا چطور؟ اینجا چه نیازی است به چنین گرتهبرداریهایی؟ در سینمای خالی از قهرمان این سالهای ایران، ساخت #روشن نه جاهطلبانه است و نه خرق عادت
➖زنپوشی عطاران به سبک نمایشهای روحوضی، کفش پاشنه بلند قرمز بر پای زن، قر زدن زن سابق(؟) رفیق، مواجهه با روسپی، سوار کردن موسیقی طربناک بر دورهمی مملو از دود، مستقیم از فیلمفارسی آمدهاند برای ایرانیزه کردن ویم وندرس!
➖اختگی ذهنی ذاتی و زوال درونی، کل نماها را دربرگرفته و تختی و مونوتنی گریبانگیر درام شده و مانع پیشبرد روایت؛ چرا هیچ تلاشی صورت نمیگیرد برای نمایش صیروریتی که تیپ مرکزی (روشن) را به انفعال رسانده؟ اگر هم این تیپ از بدو تولد با موجودیتش مشکل داشته چرا هیچ دادهای در این باره نمیبینیم؟ چرا جهان #روشن از گذشته و چگونگی گرفتاری تیپش در انفعال هیچ نمیگوید؟ مقایسه میکنیم با #بردمن که با تلاش برای بازسازی، درام را شکل میدهد ولی اینجا تلاش نیست! ای کاش تلاشهای قبلی تیپ مرکزی ولو در حد یک فلاش بک، هویدا میشد
➖از باران تا برف را برای تصویرسازی به خدمت گرفته ولی قلت نمای دیدنی محسوس است چون ربط حسی ایجاد نکرده میان موقعیت و شرایط جوی!
➖شاعرانگی و بصیرتی که در ساخته ویم وندرس هست اینجا نیست. لحن فیلم کاملا اجتماعیست مثل انبوه مینیمالهای یک دهه اخیر ولی هیچ کوششی برای گرهافکنی حداقلی حتی در پایانبندی شکل نمیگیرد و نتیجه اینکه برای جمع کردن این لحن مونوتن، گریزی نیست جز انتحار!
➕تعارض مرد ایرانی بیخانمان با افغانهای دارای سرپناه برخلاف رویه برادران افغان پروژهبگیر از تلویزیون که همه چیز را علیه ایرانیان اگزجره میکنند
➕برخلاف رویه فیلمهای موسوم به فمنیستی، قانون را کنار زن قرار میدهد تا صراحتا اعلام همراهی کند با ساختار!
?کاراکتر
–سعید با بازی #سیامک_انصاری که نشان میدهد با وجود شکست در کارگردانی سریال طنز، همچنان یکی از قابل اعتمادترینها برای ایفای نقشهای مکمل است
?سکانس
بار زدن سیگاری در محفل سعید با ریتم #دید_بزن مهوش!!