سینماروزان: از جمله سینماگرانی که نامش به عنوان گزینه داوری جشنواره سی و هشتم فجر شنیده شد ابوالحسن داوودی بود که البته داوری را نپذیرفت و ترجیح داد نظاره گر داوریهای پرمناقشه همکارانی باشد که تقریبا سینمای مستقل را بایکوت کردند.
با این حال ابوالحسن داوودی چندان احساس نزدیکی با تحریم کنندگان فجر هم ندارد و همین است که پارادوکس خاصی ساخته.
ابوالحسن داوودی با انتقاد از تحریم کنندگان جشنواره به فرهیختگان گفت: حرفهای من، خوشایند خیلی از کسانی که جشنواره را تحریم کردند، نیست. تصور من این است که ما همیشه یک مشکل در جامعه ایرانی داشتهایم که این مشکل را هیچوقت بهدلایل مختلف نخواستیم بپذیریم. این، یک مشکل ژنتیک است که بهدلیل موقعیت استراتژیکی که کشور ما در طول قرون داشته، انگار در خون و کروموزومهای ما بهوجود آمده است. با عرض پوزش از خودم و دیگران، باید بگویم یکجور فرهنگ ریاکارانه در ما نهادینه شده و این جنس از بیمسئولیتی و خودبینی و در شکل واضحترش بگوییم «ریاکاری»، در همه ما وجود دارد. این اتفاق باعث شده که در خیلی از موارد، خودمان را همیشه با فاصله از چیزی که در مقابلمان هست، قرار دهیم و خودمان را جزء آن ندانیم.
داوودی ادامه داد: مثلا در همین مورد جشنواره فجر، من یا له آن هستم یا علیه آن. همیشه هم با فاصله نسبت به آن عمل کردهام. یعنی وقتی علیه آن بودهام انگار من هیچ نقشی در سرنوشت آن نداشتهام و بهزور به من تحمیل شده، درحالیکه واقعیت این نیست. خیلی از اتفاقهایی که در جامعه ما میافتد ناشی از خودمان است. ناشی از این است که ما خودمان همیشه کاری را انجام میدهیم اما در مواقعی که لازم است، شبیه «میرزا آقاخان نوری»، ریشمان را میشوییم، خضاب میزنیم، بوی خوب میدهیم و خودمان را از همه آلودگیهایی که ممکن است وجود داشته باشد، مبرا میکنیم. بخش عمدهای از این آلودگی و فساد، حاصل برخوردهای همه ماست. الان کسی نمیتواند خودش را بهطور کامل کنار بکشد و در جناح مقابل قرار بگیرد و بگوید این یک جشنواره دولتی است و… خیلی از این دوستانی که این کار را میکنند، اصولا در طول این ۳۸ سال کجا بودند و چرا صدایشان بلند نشده است؟ یعنی تازه متوجه شدهاند که این جشنواره، دولتی است؟ اگر با این رویکرد مشکل داشتید، حالا مگر چه اتفاقی افتاده است؟
داوودی افزود: اتفاقا من معتقدم جشنواره فجر همه این ایرادات را در طول این سالها داشته و دارد اما مساله مهمی که هست اینکه جشنواره فجر بهعنوان یک آیینی که چه بخواهیم و چه نخواهیم به یک سنت ملی تبدیل شده، ما باید بیاییم این ارتباط را برقرار کنیم و آن را پس بگیریم نه با دعوا، بلکه با آشتی میتوانیم حرفمان را به کرسی بنشانیم. طوری که دولتی که میخواهد یک تصویر داشته باشد، احساس نکند تصویرش با فاصله از یک گروه چریکی که حالا میخواهند براندازی کنند، جداست. نه، اینها ملت ایران هستند و من هم جزء ملت ایران هستم. من هم سربلندی این کشور را میخواهم. من هم میخواهم وقتی تصویر حاصل عمر خودم را در این ویترین میگذارم، روی این ویترین آلودگی ننشیند و به آن نسبتی داده نشود. خودم در درجه اول باید تلاش کنم این را درست کنم. طبعا در این شرایط، مشکل این است که کنار گذاشتن و فاصله گرفتن از آن، یک جنسی از عافیتطلبی و کمی ریاکارانه است. این دوغ و دوشابی که در این لیستدادنها و اسامی و آدمهایی که پیش افتادند، میبینم که اینها خیلیهایشان عزت خودشان را در خارج از این سرزمین میطلبند و آدمها را به شکل ابزاری میبینند که برای خودشان آن طرف آبها اعتباری را جستوجو کنند. افتخار آن طرف آبها بد نیست خیلی هم جذاب است بهشرط آنکه واقعی باشد. بهشرط اینکه از دانش و اعتبار خود آن آدم سرچشمه بگیرید، ولی اینکه در مواقعی سیاسی، یک گروه سینما را پیشآهنگ قرار میدهند و آنها را میبرند و مطامع دیگری را جستوجو میکنند، این بههیچوجه قانعکننده نیست.
کارگردان “مرد بارانی” با نقد برخورد سیاسیون با اهالی فرهنگ گفت: از طرف مقابل هم این مشکل بزرگ ماست. باید تعارف را کنار بگذاریم. این مسیری که مدیران فرهنگی در پیش گرفتهاند، درست نیست. در تمام طول سال تصور میکنند که هر چه گفتند باید بگوییم چشم و فقط در یک دورهای که ممکن است جشنواره باشد یا در بخش سیاسیاش، انتخابات باشد بهکار میآییم. در انتخابات ریاستجمهوری ببینید که همه هنرمندان رفتند و به شکلی، بخش عمدهای از اعتبارشان را گذاشتند در سبد آقای روحانی. آنوقت ببینید ایشان چه اندازه دهنکجی نسبت به فرهنگ و بهخصوص سینما انجام داده است. چقدر این تصویری که نسبت به برخوردش با سینما ارائه داده، تصویر چرکی بوده است. اینها انگار یک ابزاری بودند که آمدند در انتخابات و کمک کردند و این آقا شده رئیسجمهور. بعد هم فقط تبدیل شدند به ابزاری که مثلا در افطاری سینماگرها باید دعوت شوند و سپس فیلمش پخش شود که اینقدر هنرمند به آنجا آمدند. این اشکال است. من احساس میکنم که دیگر به هیچکس اطمینانی ندارم که بخواهم بخشی از همین اعتبار اندکم را سرمایه او قرار دهم. این بزرگترین زنگ خطری است که برای همه مدیریت کلان کشور اتفاق میافتد؛ نه با بگیر و ببند درست میشود و نه با بیشتر محدود کردن. در اینکه همه ما متوجه شویم که چه اشتباهاتی کردهایم؛ از خود آحاد این مملکت تا همه مدیران و مسئولان زمینه آشتی ملی باید فراهم شود. پیشآهنگش هم میتواند فرهنگ و سینما شود. تا چنین اتفاقی نیفتد، این دور باطل ادامه پیدا میکند.
داوودی در چرایی عدم پذیرش داوری جشنواره امسال فجر گفت: خیلی از دورهها به من پیشنهاد داوری میشود. من بههیچعنوان قصد نداشتم که این را بیان کنم چون فکر میکنم قطعا اگر من در خودم این توان را میدیدم که با حضورم، آن چیزی که به آن اعتقاد دارم یا حتی بخشی از آن را در جشنواره مطرح کنم، حتما این پیشنهاد را میپذیرفتم و در آن شرکت میکردم. چون معتقدم جشنواره فجر به همان میزانی که اشکال دارد، به همان اندازه به من و امثال من کمک کرده است. به اینکه من بتوانم تصویر خودم را بهعنوان یک کارگردان حرفهای ایرانی به جامعه خودم ابراز کنم، قطعا جشنواره یکی از مهمترینهایش بوده است. این جشنواره مال من هم هست و قطعا من اگر بخواهم از آن کناره بگیرم یعنی عافیتطلبی کردهام، اما من واقعا عافیتطلبی نکردم. من فکر کردم الان شرایط و محدودیتهای سیاسی، اجتماعی، فضا و حتی حبوبغضهایی ممکن است وجود داشته باشد و قبل از هر چیزی، ما بهعنوان نسلی که داریم به پیری میرسیم، وظیفهمان است که این شکافها را پر کنیم. با دعوا هیچوقت چیزی درست نمیشود. اینکه سعی کنیم مدام این فاصلهافکنی را بیشتر کنیم، کار درستی نیست. کاری که متاسفانه بخشی از مسئولان فرهنگی ما انجام میدهند. اصلا حواسشان به این نیست سیاستهایی که پیش میبرند، سیاستهایی است که قبل از هر چیز، خودشان را از سرشاخه سرنگون میکند و این شکافی که عمیقتر میکنند، واقعا وظیفه ماست که پر کنیم، بنابراین عافیتطلبی معنایی ندارد اما من احساس کردم شاید الان، زمان مناسبی برای داوری نیست!
داوودی در چرایی تقبیح تحریم جشنواره و درعین حال تحریم داوری بیان داشت: جشنواره فجر متاسفانه وارد یک وضعیت محتومی شده که اگر تجدیدنظر اساسی، نه از جانب من که بهعنوان یک داور وارد آن میشوم، بلکه توسط مدیران فرهنگی رده بالا و نه دبیر جشنواره، در آن شکل نگیرد، وضعیت بغرنجتر میشود. طی این سرنوشت محتوم، من هم بروم آنجا، نمیتوانم کاری انجام دهم. فقط ممکن است توسط یک عدهای تقبیح شوم و توسط عده محدودتری هم مورد تشویق قرار گیرم. اتفاق خاصی نمیافتد و نمیتوانم بعنوان داور مستقل کار خاصی انجام دهم. نگران این تقبیح و تشویقها هم نیستم. من معتقد به براندازی نیستم، بلکه معتقدم ما اهل این کشور هستیم و باید مشکلات خودمان را در همینجا با همدیگر حل کنیم. این اتفاق میتواند قبل از هر چیزی به شکل متمدنانهای در عرصه فرهنگ رخ دهد. کلید این آشتی باید از جایی زده شود.
سیاست علیه “پوریای ولی”، “کوروش” و “یعقوب لیث”؟/توضیحات مسعود جعفری جوزانی در چرایی عدم تولید سریالهایی مرتبط با تاریخ ایران
سینماروزان: کلا در ایران اراده تولید دست سازنده نیست. تلاش برای تولید در دست سازنده است ولی اراده تولید را...