سینماروزان/مسعود احمدی:
➕گزارش بدبختی طبقه پایین که هرچه فلاکت است نصیبشان میشود و همه هم گرفتاری اقتصادی ولی…
➖ولی باز مشکل آنجاست که به ریشههای این فلاکت اشاره نمیشود و در آستانه چهل سالگی انقلاب فقط حجمی بالای رکاکت کلامی-بصری است که بر پرده نقش میبندد.
➕فساد تنیده در ساختار بوروکراتیک از بیمارستان تا نیروی انتظامی را خوب نشان میدهد ولی…
➖ولی مشکل آنجاست که سرهنگ را خوب و سرباز را نابکار و سرپرستار را خوب و پرستار را نابکار نشان میدهد و البته خیلی زود هم توجیهاتی برای نابکاری این نیروهای دون پایه ارائه میدهد
➕شاید هم میخواسته بگوید بدی از ماست و نه از مافوق! پلیدی از کف است و نه از سقف!
➖ایفای نقش اوردوزکرده توسط #تنابنده که همان نقی است که نیمهفلج شدنش بعد از اوردوز بهجای تراژیک شدن، کمیک میشود.
➖داستان تکراری اعتیاد مگر چقدر کشش دارد که بعد از چهل سال، باز کلی خرج میکنند برای فیلمسازی دربارهاش!؟؟
➖پناه بردن به کلیشه زن سرطانی پوستیژ به سر ناراضی از دوستپسر برای پیشبرد روایت؛ پناه به تکرار برای گریز از تکرار؟؟ تفاوت فقط بازیگر نقش است که به عیال کارگردان سپرده شده
➕نمایش لهیدگی خودرویی وطنی(؟) که قیمت صفرش ۶۰تا را رد کرده
?سکانس
گرفتگی چاه آشپزخانه همزمان با ورود پلیس به خانه!
?دیالوگ
–یارو میلیاردی میدزده کاری باهاش ندارن؛ سر موتوربگیری ما که میشه اینجا میشه سوییس
–ترشی میخوای؟ …اش داری؟ شارژر میاری؟
–نمیدونم اون خالکوبیتو باور کنم یا جلسه قرآنتو؟!
–میدونی چرا این جوونا سکته میکنن؟؟ چون آت و آشغالها رو میزنن به بدنشون و بعد میرن دکتر که فنر بزنه و رگا باز بشه
–اعصابت خرابه؟ شیرت خشک شده؟ من، جفت سینههامو بریدن!
–گفتم بری درآری که پلیس درنیاره!
?جوک
تلاش برای شیشهکشی در بیمارستان و با خالی کردن لامپ صد؛ لابد برای احیای خاطرات دلاویز دربند؟