سینماروزان/حامد مظفری: در کمال تعجب و در هفتههای اخیر جریانی عجیب در رسانههای سیاستزده و نه رسانههای مستقل راه افتاده است و آن هم حمایت همهجوره از جشنواره فجر در راستای مخالفت با تحریمکنندگان است.
شگفتا که بهمانند تمام بزنگاههای سیاسی-اجتماعی-اقتصادی-بنزینی-هواپیمایی این بار هم همپوشانی کاملی میان راست و چپ پدید آمده در حمایت حداکثری از جشنواره برای به خاک مالیدن تحریمکنندگان!
اینکه این روند چقدر کمک میکند به مردمی شدن جشنواره را میتوان با پیدا کردن مصادیقی دیگر از همپوشانیهای چپ و راست در همین اواخر حدس زد.
زیاد هم دور نمیرویم؛ در جریان سقوط هواپیمای اوکراینی تمام رسانههای سیاستزده کوشیدند به مخاطب القا کنند که سقوط صرفا بهدلیل نقص فنی بوده و لاغیر!! نتیجه چه شد؟؟ بعد از مشخص شدن دلیل اصلی ماجرا، جریان رسانهای سیاستزده بیش از پیش اعتبار خود را نزد مخاطب از دست داد.
حالا و دربرابر جشنواره هم هر تصمیمی که هیات انتخاب و هیات داوران و دبیرخانه میگیرد جز همراهی رسانههای سیاستزده را شامل نمیشود.
اینکه افرادی فاقد کارنامه روشن وارد هیات انتخاب میشوند، اینکه چندین فیلم کنشمند از جشنواره حذف میشوند، اینکه از فروش بخش عمده بلیتها در یازده دقیقه میگویند ولی نمیگویند جشنوارهای با این سودآوری چه نیازی دارد به رفتن زیر بلیت شهردار و شهرداری، اینکه چندین دوتابعیتی وارد هیات داوران جشنواره میشوند و نمیگویند چگونه است جمع داور تبعه آمریکا با جشنوارهای که بناست به جایزه سردار سلیمانی افتخار کند، اینکه از بیانیههای حامیانه یک سلبریتی دوتابعیتی که رفتارش یادآور رفتار انتخاباتی تتلوهاست، ذوق میکنند و اینکه حتی یک چهره در حد و اندازه امثال مجیدی و حاتمیکیا در هیات داوران برای داوری آثار اینها نیست فقط بخشهایی از ایرادات این جشنواره است.
البته که جریان رسانهای مستقل سینمایی بهموقع و بسیار روشنگرانه چنین ایراداتی را بیان کردهاند بلکه از اشتباهات بزرگتر جلوگیری کنند ولی عجبا که رسانههای سیاستزده همچون فردی که خود را به خواب زده، کلمهای نقد را در دستور کار قرار نمیدهند مبادا آب به آسیاب تحریمکنندگان بریزند!
مگر تحریمکنندگان جشنواره چه کسانی هستند که این قدر از آنها میترسند؟؟ فهرست نزدیک به ۱۵۰نفره تحریمکنندگان امثال علی مصفا، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، محمد رسولاف، محمدعلی سجادی، رضا درمیشیان، حمید فرخنژاد، ژیلا ایپکچی، محمدرضا مویینی، فریدون شهبازیان، جمیل رستمی، مرضیه وفامهر، اشکان اشکانی، مصطفی خرقهپوش، زینت رضا و حتی کارمند فرهنگی فارابی و برادرزاده یک مدیر سینمایی را دربرمیگیرد که اغلب کارنامهشان مشخص است.
اینکه علی مصفا و تهمینه میلانی، جشنواره را تحریم کردهاند باید به بسیج رسانههای سیاسی برای ندیدن ایرادات جشنواره منجر شود؟؟
شاید دبیرخانه جشنواره-بهدلیل یک سنت قدیمی و نهچندان کارآمد- این سیاست را پیشرو گذاشته باشد که در تریبونهای رسمیاش هیچ ایرادی را برنتابد ولی آیا رسانههای چپ و راست غالبا غوطهور در بیتالمال هم شعبههایی از دبیرخانه جشنوارهاند که جز به مدح و ثنای جشنواره، نمینگارند؟؟
وظیفه رسانه دیدن نقاط قوت و ضعف کنار یکدیگر است و نه توجیهتراشی برای ندیدن نقاط ضعف. همان طور که باید سخن تحریمکنندگان و دلایلشان بر تحریم را انعکاس داد همان طور هم باید به ارزیابی کیفی جشنوارهای پرداخت که بهزودی چهل ساله میشود ولی در شاکله، رفتار محافل یکی دو ساله را بروز میدهد.
تجربه نشان داده بدترین آفت برای محافل متصل به دولت، تعریف و تمجید همهجانبه از آنهاست. حتی اگر دستاندرکاران نخواهند باز در ساختار چنین محافلی به قدر کفایت نیروی مجیزگو برای ندیدن ایرادات نفوذ میکنند و دیگر نیازی نیست رسانهها و آن هم رسانههایی که از جیب ملت خرج میکنند نقش آن مجیزگویان را بازی کنند.
.نوشتن و انتشار این متن جسارت میخواهد چون این روزها خرید و فروش خیلی ساده تر از حد تصور است و حتی روبرو زل میزنن و مبگوین میفروشیم خودمان را و قلمان را به صرف یه جرعه …
جشنواره هرچه مهمتر باشه نقداش بیشتر میشه
جشنواره ای مهمه که برگزارکننده هاش نقدا رو با روی باز بشنون
به نظر میرسه
دبیر جشنواره کمترین نقشی در اتفاقات حشنواره نداره
چون ابن دبیر قبلا دبیر سلامت هم بود و منطقی تر بود افعالش
پس قطعا از چند جهت تحت فشاره