سینماروزان: همچنان اما و اگرها درباره تعویض محمدمهدی حیدریان با رییسی جدید در بخش دولتی سینما وجود دارد و همچنان سینماگران مختلف میکوشند راهبردهای خاص خود را پیشروی رییسی قرار دهند که هنوز نیامده!!
در تازهترین ارائه راهبرد، محسن خانجهانی از فعالان سینمای مستند که ساخت مستندهایی همچون «آزادراه»، «شهر پولکی»، «برد برد» و «انتهای خیابان پاستور» را در کارنامه دارد با نگارش دلنوشتهای در «اعتماد» وصف حالی کوتاه ارائه داده از اوضاع تراژیک سینمای مستند و مستندسازان.
متن یادداشت خان جهانی را بخوانید:
حكايت غريبي است، ديگر كارمان از انتظار گذشته است، اساسا اين پرسش را بارها با خودمان مرور ميكنيم كه آيا سينماي مستند براي دولتمردانمان مهم است؟ و براي آنها هويت و جايگاه دارد كه از آنها انتظار داشته باشيم؟! سالهاست كه به سينماي مستند ايران به عنوان بچه طفيلي نگاه ميشود، غافل از آنكه اين بچه كه خيلي هم براي رشد و پرورش آن برنامهاي نداريم، قرار است بزرگ شود يا همچنان كوچك نگه داشته شود؟! سينماي مستند ايران توانسته است با همت شخصي برخي فيلمسازانش در عرصههاي جهاني بدرخشد اما اين كودك همچنان نيازهايي دارد كه فقط نميتواند با درخششهاي مقطعي و همت شخصي برخي فيلمسازانش دوام بياورد.
آقاي رييس! سينماي مستند ايران بودجه مناسب ميخواهد، نه اينكه وقتي در جلسه برآورد بودجه مينشينيم، ميگويند فيلم مستند است ديگر با ۵۰ ميليون جمعاش كن! مگر فيلم مستند، عوامل حرفهاي نميخواهد؟ همه اين عوامل حرفهاي دستمزدهايي دارند كه مجموع آن از اين رقم بيشتر است. اگر سينماي مستند را حرفهاي ببينيم، حداقل در كنار بودجههاي ميلياردي كه به برخي پروژههاي خاص ميدهيم، كمي جاي نفس كشيدن به سينماي محجوب مستندمان ميدهيم.
آقاي رييس! مستندسازان به سختي در حال امرار معاش هستند، خيلي از آنها كه روزي روزگاري با انگيزههاي فراوان به اين سينما روي آورده بودند حالا بيانگيزه فقط به كارهاي سفارشي روي آوردهاند، غافل از اينكه روزي قرار بود فيلمهاي تاثيرگذار بسازند. برخي مستندسازان به سفارشيسازاني تبديل شدهاند كه فقط براي امرار معاش فيلم ميسازند، چون سرمايهاي براي ساخت فيلم ندارند و صاحبان سرمايه باعث شدهاند، آنها سفارشيساز بشوند.
آقاي رييس! سينماي مستند قرار بوده و هست كه بخشي از حقيقت جامعه را انعكاس بدهد! با اين شيوه دست به عصايي كه مسوولان سينماي مستند در حال گذران هستند، اين سوال پيش ميآيد كه اين سينما در آينده ميتواند بگويد من آينه حقيقت جامعهام بودهام.
آيا مستندساز ميتواند با افتخار بگويد كه من فارغ از جناحبندي و دستهبنديها به اين معضل اجتماعي پرداختم و آن را مستند و به قولي ثبت تاريخي كردم؟! و تاثيرگذار بودم. چرا نميگذاريم مستندساز با فراغ بال سوژه بدهد، بودجه بگيرد و فيلمش را بسازد؟
سينماي مستند بايد بتواند محلي مناسب براي عرضه و نمايش داشته باشد، چرا بخش عمدهاي از مستندهاي ما امكان نمايش در تلويزيون به عنوان رسانه ملي را ندارند؟! چرا با واژههاي ممنوع پخش مواجه ميشويم و غافل از آنكه قرار بود، شبكه مستند همان طور كه از عنوان آن مشخص است، مستند باشد و بدون اما و اگر فيلم پخش كند!
آقاي رييس! رو در رو با مستندسازاني كه روزگاري جوانيشان را پاي اين سينما گذاشتند اما اين روزها را سخت ميگذرانند، صحبت كنيد تا خيلي شفاف مشكلاتشان را متوجه بشويد و بدانيد كه ميتوان سينماي مستند را حرفهاي ديد.