سینماروزان: حضور هنرمندان در هیأتهای و تکایای مذهبی فینفسه امری مثبت است اما در سالهای اخیر برخی از هنرمندان گرفتار آفت خودنمایی برای انتشار تصاویر و فیلمهای این حضور در شبکههای اجتماعی شده اند و کار به جایی رسیده که شماری از هنرمندان پیشتر عکاس و فیلمبردار برای خود آفیش میکنند تا دقایقی که در فلان هیأت هستند فیگورهای مکش مرگ مای عزاداریشان ثبت شود و نه جز آن.
این روند با انتقاد روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» مواجه شده که در یادداشتی با عنوان «آيينها، افراد مشهور، ريا و تظاهر» به آن تاخته است.
متن یادداشت «اعتماد» را بخوانید:
محرم كه آمده است، بسياري از افراد كه هيچ گوشهاي از زندگي و عادات و منشهاي فردي و اجتماعيشان در ايام ديگر سال، نشاني از باورهاي مذهبي نداشته و نخواهد داشت، نمونههايي از سوگ و مراسم اين ايام را در صفحات خود در شبكههاي اجتماعي به اشتراك ميگذارند. مانند هر مناسبت تقويمي يا روز ديگر، به اين نوع واكنشهاي مقطعي و جرقهها كه ميآيند و ميروند، عادت كردهايم و آن را به منزله نوعي همسويي و همراهي با آنچه ميان مردم و در كوي و خيابان جريان دارد، ميگيريم. اما در امتداد اين رفتار، اتفاقي ميافتد و امسال به اوج خود رسيده كه ديگر مرزهاي همراهي همگاني را پشت سر گذاشته و آشكارا به دامنه رياكاري نزديك شده است.
در اقوال و احاديثي كه هم به واسطه همين منابر و مناسك و هم در طول سالهاي مدرسه، به بخشي از ناخودآگاه جمعي ما بدل شده و براي يادآوريشان حتي نياز به حافظه نداريم، بارها بر اينكه عمل خير خود را جار نزنيم و از آن براي نمايش نيكوكاري خويش بهره نبريم، تاكيد شده است.
اين امر به عنوان نكتهاي انساني، آنچنان قابل درك به نظر ميرسد كه حتي نياز چنداني به تكرار آن تعاليم حس نميشود. اما اگر محيط مجازي اين روزها و شبها را نظري بيندازيد، با تصاوير پرشماري رو به رو ميشويد كه هر كسي از حضور خودش پاي ديگهاي نذري پزان در هياتها يا مراسم سينه زني و عزاداري در تكيهها و مساجد، به اشتراك گذاشته است.
در دوراني كه بيت «بورياباف اگرچه بافنده ست/ نبرندش به كارگاه حرير» فراموش شدهترين ارجاع تاريخ شعر كهن فارسي است، بسياري عكسهاي متعلق به افراد مشهور يا مثلا مشهور حتي با دوربين حرفهاي و اسم و امضاي عكاس همراه است.
يعني ميتوان گفت «آفيش»ي در كار بوده و براي ثبت حضور حضرات در مراسم، عكاس و دوربين خبر كردهاند. اين فرياد و نمود «من دارم در مراسم شركت ميكنم»، با وانمود و تظاهر، چه تفاوتي دارد؟
وقتي در آييني براي باور و احوال خويش شركت ميكنيم، چه احتياجي به اعلام تصويري و خبري، آن هم در اين مقياس و با اين كيفيت داريم؟ و اگر اين اعلام را مهم ميدانيم و براي عكسهايش، ميمانيم و ميايستيم و عكاس صدا ميزنيم، آن خلوص و خلوت و نيت چه ميشود؟
در گوشههايي از اين جلوهگريهاي بيقاعده كه گاه مرز حرمت به مقدسين و مقدسات را هم ميشكنند و ارايه مجموعه تصاوير اين آيين را با فلان جشن هنري و فرهنگي يكي ميپندارند و همه خندان و سرخوش رو به دوربين لبخند ميزنند و ژست ميگيرند، امسال به پديدهاي برميخوريم كه ميتواند از اوجهاي اين خودنمايي ناصواب به شمار آيد: بسياري صفحات مجازي از حضور فلان و بهمان خواننده پاپ در مراسم دهه اول محرم و نوحهخواني آنها خبر ميزنند و عكسهايي با نورپردازي و «اديت» همانند كنسرتها، ارايه ميدهند!
هرچند در ابعاد انتقادي، اينكه موج تازه فعالان موسيقي به جاي ترانهخواني، دارند روند مرثيهخواني را در آثارشان پياده ميكنند، نكته مطرحي است و انجام اين كار به منزله نوعي اقرار غيرحرفهاي، اما اينجا از اين مساله ميگذريم و بحثمان بر سر نكته ديگري است: اعلام پيشاپيش حضور اين افراد پشت ميكروفن هر هيات و محفل، عكسهايي كه گرفته و منتشر ميشود و ميزان آب و تابي كه به شرح ماوقع ميدهند، از اصالت اعتقادي چنين حركتي، چه برجاي ميگذارد؟
چه كسي ميتواند ادعا كند تاريخ اسلام ميداند يا «هياتي» بوده و هست؛ اما از نهان داشتن كارهاي نيك و كمك به فقرا چه ميان بزرگان دين و چه پيروان قرون و اعصار بعد، هيچ نشنيده و نخوانده است؟ و چگونه ميپنداريم محيط مجازي بابت اينكه ابزار جهان امروز است، از آداب ملموس سفارش شده در گذشته دين و عرف، دور ميايستد؟
آن جلوههاي تظاهر در انظار جماعت كه آن همه در احاديث و روايات نكوهش ميشد، به سادگي و به روشني حالا خود را در همين فضاي مجازي نشان ميدهد و خودنمايي ما را از به رخ كشيدن هر كاري كه در اين دهه كردهايم، افشا ميكند.
همين يك حديث از پيامبر اسلام را باز بخوانيم و نسبت آن را با عادت امروز دوستان مشهور و مثلا مشهور و عكسهاي محرمي صفحاتشان در شبكههاي ارتباطي، بسنجيم. تكليف، روشن است: «رياكار چهار نشانه دارد: اول، هنگامي كه كسي نزد اوست به عبادت خدا حريص است. دوم، در تنهايي تنبل و بيحال است. سوم، در همه امورش به دنبال ستايش ديگران است و چهارم، با تمامي توان در نيكوكار جلوه دادن ظاهرش ميكوشد ».