سینماروزان/حامد مظفری: خانه سینما در این چهار سال بعد از بازگشایی چنان که باید نتوانسته به دنبال طراحی و اجرای برنامههایی جامع برای بهبود امور رفاهی صنف باشد و اگر بخواهیم اثرات چهارساله خانه برای بدنه صنف را درصدبندی کنیم به عددی میرسیم در مایههای اپسیلون که مدام در حال نزدیکی به صفر است.
به گزارش سینماروزان هرچند حلقه بالادستی خانه سینما نتوانستهاند در تحقق مهمترین دلیل راه اندازی این نهاد که همان بهبود اوضاع رفاهیست موفق باشند اما اشتهای بالایی از سوی این حلقه برای حضور در فعالیتهای فرهنگی دیده میشود؛ نه فعالیتهای فرهنگی خودجوش و با تکیه بر سرمایه شخصی بلکه فعالیتهایی که یک سر آن دولت و نهادهای دولتی هستند و البته بودجه خوبی هم صرف آنها میشود.
اگر به هیأتهای انتخاب یا داوری و حتی دست اندرکاران جشنوارههای فلّهای که در کشور برگزار میشود نگاهی بیندازیم یا سیاهه افرادی که در شوراهای ارگانهای مختلف حضور دارند و حتی اموری مانند تشریفات محافل سینمایی را مرور کنیم مدام میبینیم یک سری افراد تکراری وابسته به همان حلقه بالادستی خانه سینما هستند که در این محافل خودنمایی میکنند. حضوری که البته عایدی مالی خوبی هم برای این حلقه دارد و شاید همین وجه باشد که باعث شد اینان در ماههای اخیر تلاش زیادی را ترتیب دهند برای دراختیارگیری دبیرخانه مهمترین جشنواره وطنی که جشنواره فجر باشد.
جالب اینجا بود که هنوز ماجرا نه به بار بود و نه به دار که برنامه های خویش برای حذف جوایز فنی از جشنواره را هم رونمایی کرده و از این گفتند که میآیند برای ایجاد یک رفرم در جشنواره(!) اما از آنجا که روزگار، روزگار شفافیت است و نه گعدهبازیهای منفعتطلبانه و کارنامه این جماعت هم پرگافتر از آن بود که بتوانند به سادگی مدیران سینمایی را بازی دهند نتوانستند به مقصود خود برسند.
این شکست میشد با برپایی یک جشن استاندارد که بر اعتبار خانه سینما بیفزاید جبران شود و البته که این جماعت میتوانستند به واسطه برگزاری جشن خانه سینما هم که شده بکوشند از اصلاح رویههای خود رونمایی کنند و معیاری تازه از خروجی مدیریت خود را آشکار سازند اما جشن خانه سینما از همان زمان اعلام کاندیداها با گافهایی نظیر نامزدی داوران آکادمی در رشته هایی که خودشان داورش بودند(!) و در کنارش بی توجهی به آیین نامه جشن در اعلام فهرست کاندیداها مواجه شد تا سیکلی پراشتباه استارت بخورد.
این سیکل اشتباهات زودتر از حد تصور به برگزاری جشن پایانی هم سرایت کرد و فارغ از آن که حلقه بالادستی خانه سینما تا یک روز مانده به برگزاری جشن نتوانسته بودند محلی مناسب برای جشن پیدا کنند و در نهایت هم به یک زمین چمن برای برگزاری جشن بسنده کردند(!) بلکه عدم اقبال فعالان صنف و به خصوص غیبت سینماگران مطرحی از نسلهای مختلف از ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمانآرا و داریوش مهرجویی گرفته تا کیانوش عیاری، خسرو سینایی، احمدرضا درویش، مسعود جعفری جوزانی، علیرضا رییسیان، ابراهیم حاتمیکیا، بهروز افخمی و کیومرث پوراحمد در جشن موجب شد یکی از خلوتترین جشنهای خانه سینما برگزار شود؛
صندلیهای خالی جشن که در سالهای پیش جای سوزن انداختن نداشت، اختلالات فنی مدامی که در جشن رخ داد، پذیرایی حقارتبار از مهمانان و استفاده از افرادی مانند نیکی مظفری و غزل شاکری با کارنامه سینمایی خلوت به عنوان جایزهبده، حجم بالایی از پرسشها را پیش روی مخاطبان قرار داد.
پرسش اصلی این است:
حلقه ای که توانایی برگزاری یک جشن استاندارد صنفی را هم ندارد چگونه به خود جرأت داده و به دنبال دراختیارگیری دبیرخانه جشنواره فجر است؟
جالب است که رییس هیأت مدیره خانه سینما سختیهای برگزاری جشن را به تنگ نظری همکاران خود نسبت میدهد! و همسر مدیرعامل که مشخص نیست با چه عنوان حقوقی سخنوری میکرد، صندلی های خالی جشن را ناشی از دلایلی میداند که برگزار کنندگان نمیخواهند آنها را بیان کنند.
پرسشهای بعدی اینهاست:
اینکه امثال نیکی م. و غزل ش. را صرفا به خاطر پدر و مادرشان به عنوان جایزهبده همارز ایرج طهماسب و فاطمه معتمدآریا قرار میدهید هم نتیجه تنگ نظری همان همکاران است؟؟؟
اینکه از پیدا کردن مکانی مناسب برای برگزاری یک جشن ساده هم عاجزید ناشی از همان تنگنظری است؟؟؟
راستی این همکاران تنگنظر چه کسانی هستند و از کجاها حمایت میشوند که توانایی ایجاد اختلال در برگزاری جشنی را دارند که برگزارکنندگان آن ردّپایی پررنگ در پروژه های پرسود سینمایی و تلویزیونی دارند؟
آیا اینکه فرزند همسر مدیرعامل هم علیرغم کارنامه ای خلوت در سینما باید حتما در فهرست جایزهدهندگان باشد هم ناشی از دلایلی است که نباید بیان شود؟
اینکه تهیه کننده جوانی که در روندی کاملا غیرقانونی نام یک مجری اشکآور تلویزیون را در تیتراژ فیلم با نام تهیهکننده میآورد، بهعنوان جایزهبده انتخاب شده هم به دلایل ناگفتنی بازمیگردد؟
چرا یک بار رو باز نمیکنید و به جای فرافکنی، رک و راست دلایل این همه اختلال را بیان نمیکنید و به صراحت نمیگویید چه کسانی نگذاشتند جشن شما آبرومند باشد؟
از آن گذشته اگر شما که در هر چه ارگان و نهاد سینمایی است مسئولیت گرفتهاید تا هاشتگ #۱۱شغله را ضمیمه نامتان کنند، نمیتوانید در برابر این همکاران صفآرایی کنید چرا قید بالانشینی در صنف را نمیزنید و نمیگذارید همان همکاران به زعم شما قدرتمند صنف را در دست گیرند؟
آیا جز این است که با کنار رفتن از آن حلقه بالادستی مجبورید حجم بالایی از امتیازاتی که به نام بدنه صنف به کامتان سرازیر میشود را از دست دهید؟
پینوشت:
قرین پرسشهایی که امروز پیش روی مدیرعامل ۱۱شغله خانه سینما و حلقه دور و برش است پیش روی مدیرعامل سابق هم بود؛ همو که سالهاست با بودجه نهادها و ارگانها فیلمهایی در استاندارد ویدیویی میسازد و اخیرا هم با حداقل دانش زبانی، پست مشاوره بینالملل گرفته و البته بدش نمیآید بار دیگر به خانه سینما بازگردد!
کارنامه ایشان هم به هنگام حضور در خانه و هم در برگزاری محافلی موسوم به جشنواره جهانی با حداکثر بریز و بپاش و بدنامی هایی همچون وارد کردن آقازادگان بی رزومه شان به حلقه مدیریتی، پرسش آلودتر از آن است که خود را به عنوان آلترناتیوی موجه برای ۱۱شغله بنمایند پس لطف کنند و گافهای اینان را به حساب موفقیت خود نگذارند تا پرده از آنچه گشوده شده، گشوده تر نگردد…
تهیه کننده ای که ازش نام بردید
ارتباط نزدیکی با سرحلقه داره
و برای همینه که میتونه بدون رزومه اسم یه مجری رو بیاره
تو تیتراژ فیلمش
و احتمالا به سرحلقه حال مبسوط هم داده شده
و حالا باید هم بیاد روی سن چون جبران بشه حالش
و باز هم حال بده
تا این سیکل حال تو حال حال بهم زن چرخش بچرخه
به عنوان یک نویسنده سینما که ده فیلمنامه کارشده دارم
میگم که جز درستی و راستی در این متن ندیدم
و حتی میشد بیشتر از اینها پرداخت به ماجرا که مثلا
چرا باشگاه پیام که واسه مخابراته
باید بشه محل برگزاری جشن؟؟؟
اگه مخابرات اسپانسر بوده خب جای بهترو میگرفت و اگه هم نبوده که…
– هنرمندان جوان مشغول “سلفی گرفتن” و هنرمندان پیر مشغول “سرفه، خرناس یا اعتراض” هستند و حوصلهٔ این مراسم کسالت بار را ندارند ..
در ضمن عبارت “پذیرایی حقارت بار” نشان از اهمیت خورد و خوراک و شکم پرستی میهمانان دارد .. اقلا میگفتید “پذیرایی مختصر” .. اگر فقط یک چایی هم تعارف کنند باید از میزبان تشکر کرد ..
خانه سینمایی که یه سالن خوب برای برگزاری جشن نداره
اصلا چه ضرورتی داره که هر سال جشن برگزار کنه
۵ سال جشن و تعطیل کنن و به جاش یه سالن همایش بسازن برای همچین مراسمی
که در ایام دیگه سال هم اجاره داده بشه و درامدزایی کنه
حالا مثلا سال قبل که توی میدان مشق برگزار شد خیلی ابرومندانه بود؟؟
؟؟؟
میدان مشق چه ربطی داشت به سینما؟؟؟
یا قبلتر که جلوی ساختمون نیمه کاره همایشهای برج میلاد گرفته بودن و تو خاک و کثافت
آبرومندانه تر بود؟
یا باز برید قبلتر و برسید به کاخ سعداباد که سن شون یهو ریخت
خیلی ابرومندانه بود؟؟؟؟
سالهاست همین آشه و همین کاسه
مشکل بی وجودی خود سینماییاست
که جرات ندارن حرف بزنن درباره این اوضاع و
کارشون شده تو محافل خصوصی غرغر کنن
دم همین حلقه گرم که پدر اینا رو دراوردن
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
تحلیل تند اما درستی است
ارزشو ادما به صنف میدن نه حلقه بالادستی
وقتی ادمای صنف خودشونو به خواب زدن
معلومه که خروجی صنف میشه این
واقعا این خانم طائرپور چه سمتی داره تو خانه سینما که باید توی همه مراسم روی سن برده
اخیرا هم که دخترشون غزل شاکری که یه بازیگر معمولیه هم شده وی آی پی همه مراسم سینمایی
و تو جشن خانه سینما هم که ایشون رفتن روی سن که جایزه بدن
یعنی دیگه کسی تو سینما نیست و همینا موندن؟؟؟
اقای اسعدیان لطفا جواب بده
چرا این همه بازیگر دیگه نباید برن روی سن و دختر خانم طائرپور بره
فقط چون دختر ایشونه؟؟؟
خنده داره که
نیکی مظفری که بازیگر تله فیلمهاست و
حتی یک کار سینمایی نداره توی جشن «سینما» میره بالا جایزه میده
واقعا که آب سر بالاتر از همیشه در جریانه
باید گریست به حال این صنف
درود بر تو حامد عزيز و شجاع . كم بخور و معمولى بپوش ، پسرم روزى دهنده خداست و خودت را نفروش .
اين دنيا دار مكافات است . خوشا به
سعادت كسانيكه انگ خوردن حق مردم
به نامشان نخورده است . درود بر تو
آقای ۱۱ شغله سینما. مدیر برجسته ! این چه جشنی بود؟ یشتر شبیه جمعه بازار بود تا جشن بزرگ سال سینما. بعدش چرا صنوف سینما تحریم کرده بودن. صندلی ها خالی بود
خانم طائرپور چه عطشی دارن برای روی سن رفتن تو همه مراسم سینمایی
کم کم دخترشون و هم میفرستن رو سن
که انشالله بعد ۱۲۰ سال کسی باشه که راهشو ادامه بده…
خانمی که نام بردید هر چه داره از خواهرزنی محمد بهشتی ه
واقعا اگه محمد بهشتی نبود اینا کجا بودن الان؟؟؟
این هم فامیل بازیه همون بهشتی که این روزا بعضی از ساده لوحان به عنوان منجی سینما ازش یاد میکنن