سینماروزان: در هیاهوی درگیری میان کارگردان و تهیه کننده «قاتل اهلی» بر سر زیاد و کم کردن نقش پولاد کیمیایی یک رسانه فرهنگی با نام «فرهنگ نیوز» که پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی است با نگارش یادداشتی درباره این فیلم پیشنهاد قابل تأملی را هم به کیمیایی داده است.
به گزارش سینماروزان این رسانه به کیمیایی پیشنهاد داده که برای رهایی از شرّ تهیه کنندگانی که اجازه گسترش کاراکتر آقازاده اش را نمی دهند با داریوش مهرجویی متحد شده و یک تعاونی فیلمسازی راه بیندازد و فیلمهای دلخواهش را بسازد.
متن یادداشت «فرهنگ نیوز» را بخوانید:
امیدها از “قاتل اهلی” مسعود کیمیایی و آقازادهشان خیلی بیشتر از اینها بود. چرا میگوییم آقازاده؟ به یک دلیل مهم و آنهم حواشی خبری که بهواسطه کوتاه و بلند شدن نقش پولاد در فیلم ایجاد شد و درنهایت البته خودخواهی ایشان بهجایی رسید که هم نقشش در فیلم توسعه یافت و هم در فیلم پدر آوازخوانی را تجربه کرد و هم اسباب خنده مخاطبان در کاخ جشنواره را موجب شد.
چرا امیدها از این فیلم بیشتر بود؟ به یک دلیل مهم دیگر و آنهم سوژه بهروزی که کیمیایی برای ساخت فیلم اخیرش دستمایه کار قرار داده است. صحبت درباره اختلاس و سوءاستفادههای اقتصادی تنیده شده در حلقه آدمیانی است که در سیکلهای بالادستی نفوذ کردهاند. سوءاستفادههایی که در این سالها مدام درباره آنها میشنویم و هرازگاه نیز احکامی درباره آدمهای درگیر این فسادها صادر میشود.
“قاتل اهلی” نه به امیدها و انتظارات پاسخ درخوری میدهد و نه میتواند توجیهی باشد برای توسعه نقش پولاد در فیلم.
شخصیتپردازی تیپیکال جلال سروش، دیالوگنویسی بیربط با مضمون و ایجاد پاساژهای فرعی غیر مرتبط نظیر ماجرای زن صیغهای کاراکتر اصلی و عشق آقازاده جلال سروش به خوانندهای که حتی ادبیات حرف زدن در خواستگاری را نمیداند سببساز آن شده “قاتل اهلی” منتهیالیه بدبیاری دهه اخیر کارگردانش باشد.
عجیب آنجاست که کارگردان در نشست فیلم خطاب به مخاطبان از این میگوید که فیلم به آنها تعلق دارد درحالیکه بهغیراز کاراکتر سیاوش که فقط تااندازهای وجه هم ذات پندارانه برای مخاطبان جوان دارد نه موقعیتها ملموس است و نه شخصیتها.
حالا میشود فهمید چرا فرهاد اصلانی بعد از ماهها پیشتولید به ناگاه قید حضور در فیلم را زد و پرویز پرستویی جایگزینش شد! اصلانی شاید به دلیل حضور در بطن جریان روز سینما خیلی خوب دریافت که از فیلمنامه دمده “قاتل اهلی” جز کمدی ناخواسته پدید نمیآید و افسوس به حال پرستویی که باسابقهای یک دهه بیشتر از اصلانی این را نفهمید.
نقطه قوت فیلم کیمیایی بازی امیر جدیدی است که هرچند کیمیایی کوشیده کلوزآپهای او را کم کند تا بهجایش پولاد دیده شود اما جدیدی در همان اندک نماهای باقیمانده هم تصویری مثبت از خود بهجای میگذارد.
“قاتل اهلی” برای اکران قطعاً باید مجدداً تدوین شود و در این تدوین دوباره باید فکری کرد به حال بازی تصنعی و دور از کاراکتر آقازاده کیمیایی که بزرگترین نت فالش فیلم پدر است بهخصوص آنجا که میخواهد با صدای پرداختنشدهاش آواز بخواند.
“قاتل اهلی” میتواند پایانی باشد بر کارنامه سینمایی مسعود کیمیایی؛ کیفیت پایین فیلم و درگیریهای مداوم با تهیهکنندهای از بخش ظاهراً خصوصی چنان آسیبی به کیمیایی زده که بعید است در سالهای پیش رو تهیهکننده یا سرمایهگذاری دیگر برای تعامل با کیمیایی پا پیش بگذارد! میماند نهادهای دولتی که آنها هم بعید است جز با وام و شراکت بهصورت درصدی، گونهای دیگر از همکاری با کیمیایی را طالب باشند.
یکراه دیگر هم پیش روی کیمیایی است و آنهم اینکه با داریوش مهرجویی که اخیراً و در دعوا با تهیهکننده “قاتل اهلی” جانب وی را گرفت، متحد شده و با راهاندازی تعاونی فیلمسازی، آثار مطلوب خویش که نقش اصلی آن را هم پولاد بازی میکنند بسازد. البته که در طی این مسیر مشاورههای همسر فیلمنامهنویس مهرجویی هم میتواند کمکرسان باشد!
متن خیلی لوسی بود.
کار به کجا رسیده هر نادونی میاد راجب به یکی از بزرگان فیلمسازی ایران افاضات میفرمایند
از سطح نوشتش معلومه چقد لمپنه
با توجه به اینکه فرمان آرا هم از کیمیایی حمایت کرده پیشنهاد میشه فرمان آرا، کیمیایی و مهرجویی یه موسسه راه بندازن و با پول خودشون فیلم بسازن. ما هم میریم سینما میخندیم به کیفیت نازل کارشون. اونوقت میخوام بدونم کدوم آقازاده جرات داره بگه زهر مار. این خندهها سازمان دهی شده بوده.
امکان ندارد این حضرات از کیسهٔ خویش یک ریال خرج تهیه فیلم خود کنند ولی آغوش و نیششان برای سوزاندن سرمایه بقیه همیشه باز است ..
فسیل فیلم تقدیم میکند
“عربده در مراسم ترحیم” شاهکاری که شما را به شگفتی وا خواهد داشت.
اگر فیلم نفروخت، عربده “مهرجو” بلند میشود:
بیسودان بیهنر احمق و بی لیاقت شعور درک شاهکارهای ما را ندارند ..
تخصص این پیشکسوتان در خورد کردن اعصاب یا دق مرگ کردن تهیه کننده گان بدبختشان است..
تا کور شود هر آنکه نتواند دید.