سینماژورنال/مهدی فلاحصابر: همه چیز از یک گفتگوی کوتاه شروع شد؛ گفتگویی چند دقیقه ای با پدر سیاوش حکمتشعار.؛ بازیگری که ۱۴ سال پیش و در عنفوان جوانی دچار یک نوع بیماری خاص(ام.اس) شد و مجبور به خانه نشینی.
به گزارش سینماژورنال درددلهای پدری صبور که بار زحمات فرزندش را ۱۴ سال به دوش کشید؛ از رنجها گفت، از بیماری و مشکلات و هزینه ها گفت. از این گلهمند بود که چرا در این چهارده سال کسی حالی از سیاوش نپرسید و اگر هم پرسید همان ابتدای بیماری بود.
گفته هایش را هر چند کوتاه بود قلمی کردم و به فاصله ای کوتاه، منتشر شد.(اینجا را بخوانید)
در همان ساعات اولیه چند هزار کلیک و بازدید و اشتراک گذاری در سایتها و خبرگزاری های مختلف و نشریات.
این سلبریتیها در این ۱۴ سال کجا بودند؟
بعد از پخش این گفتگو بود که سوپراستارها یکییکی عزم رفتن کردند برای دیدن سیاوش همراه با دوربین، فیلمبردار و عکاس و … و عکس و فیلم گذاشتن از این عیادتها در شبکههای اجتماعی.
هرچند در نیت خیر دوستان شکی نیست ولی با خود میگویم این همه سلبریتی و دوربین های همراه شان این چهارده سال کجا بودند؟ چرا در همان سالهای اول این برنامه ها اجرا نشد تا پیشرفت بیماری ولو به اندازه ذره ای کمتر شود؟
سیاوش جوانی است که اگر به این بیماری دچار نمیشد شاید الان یکی از سوپراستارهای سینما بود و اگر در سالهای ابتدایی بیماری اش با توجه بیشتری روبرو می شد شاید اوضاعش به مراتب بهتر بود.
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
ای کاش قبل از رسانهای شدن این خبر عیادت ها و بازدیدها اتفاق میافتاد.
ای کاش به این فکر میکردیم که شاید این اتفاق برای ما همه ممکن بود رخ دهد و آن وقت چشم انتظاریها بسیار دردناک تر از بیماری بود.
در روایتها آمده کسی که بر بالین بیمار میرود، مثل کسی است که در رحمت الهی غوطهور میشود.
بیماران را در زمانی که به ما نیاز دارند دریابیم و نگذاریم که چشم انتظار بمانند. به قول حافظ “دائم گل این بستان شاداب نمی ماند/ دریاب ضعیفان را در وقت توانایی”.