انتظارات و توصیههای داریوش مهرجویی خطاب به نمایندگان مجلس
سینماژورنال: آغاز به کار مجلس دهم شورای اسلامی سبب ساز آن شده است که داریوش مهرجویی کارگردان سرشناس ایرانی با نگارش یادداشتی که آن را در اختیار “اعتماد” قرار داده برخی از انتظارات و توصیه های خود درباره نمایندگان مجلس را منتشر کند.
به گزارش سینماژورنال مهرجویی با اشاره به اختلافاتی که میان نمایندگان مجلس و وزارت ارشاد بر سر برخی محصولات فرهنگی و از جمله آثار سینمایی پیش آمده از تعدد مراکز تصمیم گیرنده در این باره گلایه کرده است.
متن کامل یادداشت مهرجویی را در ادامه بخوانید:
دستگاهها در کار یکدیگر دخالت می کنند
سازمانهاي اداري در ايران، به شكلي چيده شدهاند كه هيچكس، كار خودش را انجام نميدهد. دستگاههاي مختلف در كار يكديگر دخالت ميكنند و روندي بينظم، باعث تداخل و ايجاد مشكلات بسياري ميشود.
رفتار در مجلس گذشته نيز به همين روال بود. نمايندگان ميتوانستند درباره فيلمها، كتابها و كنسرتهاي موسيقي تصميم بگيرند و متولي اصلي، وزارت ارشاد، در اين ميان ناديده گرفت ميشد. قانون هم اين متولي را تا حدودي مجاز ميدانست و دستگاههاي مختلف ميتوانستند، درباره اكرانها، انتشارها و اجراها نظر بدهند و حتي كار را به توقف برسانند كه البته ميبينيم هنوز هم ميرسانند.
شرایطی که بر وفق مراد هنرمندان نیست
مجلس دهم در چنين شرايطي كار خود را آغاز كرده است. شرايطي كه براي هنرمندان چندان بر وفق مراد نيست و هنرمند را موظف ميكند تا برحسب سليقه آنديگري، مجبور به پاسخگويي به همه نهادها و ادارهها باشد. چنين روشي نادرست است و درست مثل اين است كه ببينيم وزير بهداشت مجبور به پاسخگويي به وزير راه و شهرسازي باشد يا وزير علوم درباره وزارتخانه و فعاليتهايش به وزير معدن جوابگو باشد.
اين روش نادرست اما در حوزه فرهنگ و هنر، يك رويه مرسوم است و نه تنها هنرمندان كه حتي وزارت ارشاد و وزير ارشاد را هم درگير كرده. به همين دليل است كه از نمايندگان تازه مجلس دهم كه به گواهي تاريخ ادوار گذشته مجلس، نزديكترين فهرست به مردم هستند، انتظار ميرود تا در چنين شرايطي با درك عميق و صحيح از فرهنگ و هنر، نسبت به چنين شرايطي تدابير درست و صحيح داشته باشند.
نمایندگان باید فرهنگ و هنر را بشناسند
نمايندگان اين مجلس بايد از روشنفكران، تحصيلكردگان و فرهيختگان فراتر باشند. بايد فرهنگ و هنر اين سرزمين را به درستي بشناسند، كتاب بخوانند، فيلم ببينند، تاريخ هنر و ايران را بدانند، از فلسفه و هنر سررشته پيدا كنند تا خودشان به اندازه هنرمندان و متوليان فرهنگ و هنر، به شناخت و درك واقعي از اين حوزه برسند.
نمايندگاني كه فرهنگ را رها كنند، كه شناختي از هنر و فرهنگ نداشته باشند، نميتوانند دركي از موقعيت هنرمندان و فرهيختگان در جامعه امروزي ايران پيدا كنند و در امتداد اين عدم درك، نميتوانند كه برنامهريزي درست و صحيح براي قوانيني كه زندگي و فعاليت هنرمند در اين سرزمين را راحتتر ميكند، داشته باشند.
ناآشنایی در حوزه فرهنگ و هنر مشکل ساز است
نمايندهاي كه بيسواد فرهنگ و هنر باشد، نه دركي دارد و نه برنامه درستي. در امور فرهنگ و هنر دخالت ميكند و اين دخالت به دليل همان شناخت نادرست، موقعيتهاي سخت و ناگوار براي هنرمند و وزارت ارشاد به وجود ميآورد؛ درست مانند دورههاي گذشته كه به دليل ناآشنايي نمايندگان با حوزه فرهنگ و هنر، هم مشكلات بسياري براي هنرمندان به وجود آمد و هم سياستگذاري وزارت ارشاد را از يك متولي تمام به يك مجري تبديل كرد.
حال اين روند بايد تغيير كند و تغيير اين روند در روزهايي كه مجلس تازه برسركار آمده به درك نمايندگان از شرايط بستگي دارد و اينكه، اين نمايندگان تازه بايد سواد خود را در فرهنگ و هنر بالا ببرند. بايد دانش و هوشياري خود را اعتلا ببخشند و فرهيخته باشند.
اين نمايندگان بايد فرهنگ و هنر ايران، سينماي ايران، ادبيات ايران و موسيقي ايران را به درستي بشناسند تا بتوانند درباره فرهنگ و هنر قضاوت كنند و تصميمات درست بگيرند.
هنرمندان اين سرزمين يك عمر زندگي خود را وقف هنر و فرهنگ كردند، آنها زيروبم هنر را زندگي كردهاند و هيچكس به اندازه آنها نميتواند درباره اين حوزه نظر بدهد و بداند. نمايندگان تازه كه ما درباره سطح سواد، فرهنگ و هنر آنها هيچ اطلاعي نداريم و نميدانيم كه تا چه اندازه آشنا به هنر و فرهنگ هستند و تاكنون چه چيزي چاپ يا خلق كردهاند، در نخستين قدم بايد اين موارد را بدانند.
نمایندگان باید فیلم ببینند و کتاب بخوانند
بايد بدانند كه تا چه اندازه در اين زمينه آشنا هستند و تا چه اندازه درباره فرهنگ و هنر ميدانند و اصلا چقدر از زمان و وقت خود را صرف كتاب خواندن و فيلم ديدن و ياد گرفتن ميكنند. آنها بايد بدانند كه تفاوت و فاصله آنها نسبت به هنر و هنرمندان چيست و اگر فاصلهاي وجود دارد، براي آشنايي بيشتر بايد كتاب بخوانند، فيلم ببينند و تلاش كنند تا بتوانند قاضيهاي فرهنگي درستي باشند و سياستها و برنامههاي درستي داشته باشند.
اگر اينچنين نشود و اين فاصله همچنان وجود داشته باشد، بازهم مجلس تازه و نمايندگان تازهاش در شرايطي كه درك درستي از هنر و هنرمند ندارند، نميتوانند قاضيهاي فرهنگي برحق باشند، براي هنر و هنرمند تصميم بگيرند و وزارت مهم ارشاد و تصميماتش را كه كارش رسيدگي به فرهنگ و هنر است، نفي ميكنند.