سینماروزان: تصمیم شورای اکران برای نمایش شش بازی از مسابقات جام جهانی در پردیسهای سینمایی و آن هم با بلیت ۲۰هزارتومانی یعنی ۳۰درصد بیشتر از رقم بلیت متداول پردیسها، از همان ابتدا با واکنش سینماگرانی نظیر مصطفی کیایی و منصور لشکری قوچانی مواجه شد که چنین تصمیماتی را بیربط با سینما دانسته و آن را عاملی دانستند در جهت تبدیل سینماها به مراکزی غیرفرهنگی نظیر قهوه خانه و کافه عربی!
به گزارش سینماروزان در این امتداد روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» هم در یادداشتی با طرح این سوال کلیدی که مگر پردیس داران بابت برگزاری مسابقات هزینه کرده اند که باید کنار آن کاسبی کنند چنین تصمیمی را کاملا ناشی از سودجودیی پردیس داران دانسته است.
متن یادداشت «اعتماد» را بخوانید:
اين كه پخش مسابقات جام جهاني فوتبال در سالنهاي سينما از چه ضرورتي ناشي ميشود، براي من كه خيلي فوتبالي نيستم روشن نيست. اگر صرف ديدن مسابقات باشد كه الان ماشاالله اغلب خانوادهها سينماي خانگي و تلويزيونهاي چند ده اينچي به اندازه پرده نمايش سالن شماره سه سينما عصر جديد در خانه دارند. راستي سينما عصر جديد هنوز زنده است؟
اگر قرار بر همدلي و همنفسي به هنگام تماشاي مسابقات باشد كه ظاهرا در برخي كشورهاي ديگر از جمله تركيه هم رايج است، پاركها، قهوهخانهها، كافيشاپها و ديگر اماكن عمومي غيرسينمايي، مكانهاي بهتري هستند. بنابراين به نظر ميرسد ماجرا سويههاي ديگري هم دارد. مثلا سودجويي پرديسهاي سينمايي كه اغلب هم سر و تهشان وصل است. واقعا اين استفاده از علاقه مردم نيست كه آنها را براي ديدن مسابقه فوتبال به سينما بكشانيم و ازشان پول بليت بگيريم؟ چه منطقي پشت اين معادله غيرعادلانه است؟ مگر مديران سينماها بابت برگزاري مسابقات هزينه كردهاند؟ در عين حال تعطيل كردن نمايش فيلم و پخش فوتبال هيچ توجيه فرهنگي ندارد و مگر آقايان مسوول دايم از دغدغههاي فرهنگي سخن نميگويند؟ پس چرا در اين ايام فرهنگ را تعطيل ميكنند تا به هيجانات كنترل شده دامن بزنند؟ والبته در كنار اين نكاتي كه بر شمردم، مقوله امنيتي هم حتما در اين تصميم دخيل بوده و خواهد بود.
خوب است ديگر. يك ماه است كه مملكت در حال نيمه تعطيل به سر ميبرد و حالا هم بلافاصله همگان اسير هيجانات جام جهاني ميشوند. بالاخره ما نفهميديم در اين بازي كه جز شانس و خشونت و البته ممارست چيز ديگري نقش ندارد، چه رازي است كه اين همه مشتاق دارد؟ بارها اين پرسش را با دوست و همكار سابقم حميدرضا صدر مطرح كردهام و هميشه هم پاسخ روشني نگرفتهام جز اينكه «فوتبال معركه است» يا «فوتبال زندگي است». براي برخي البته همينطور است اما من گاهي كه نگاهي به تيتر روزنامههاي ورزشي مياندازم، به خاطر نوع ادبياتي كه به ويژه از سوي فوتباليها به كار ميرود، حالم بد ميشود. اما در پايان ميخواهم بگويم دوستان فوتبال دوست حرفهاي من و امثال من را زياد جدي نگيريد كه ميدانم نميگيريد هم. جهان دارد به سوي انديشههاي اپيكوريستي پيش ميرود. شما با جهان همراه شويد.