سینماروزان: این چندمین بار است که شورای مرکزی کانون کارگردانان نامه مینویسد؛ پیشتر نامه نگاری برای رفع ممنوع الخروجی محمد رسولاف و جعفر پناهی و ادغام بخش «بین الملل» در جشنواره فجر بود و این بار نامه نگاری برای رفع ممنوعیت کاری سینماگران پیش از انقلاب.
در دفعات قبل نامه نگاری به رییس جمهور و رییس سازمان سینمایی را شاهد بودیم و این بار نامه به وزیر ارشاد. آنچه جرقه نامه اخیر شورای مرکزی کانون کارگردانان بوده مرگ ناصر ملک مطیعی است و این شورا خطاب به وزیر نوشته است: ما اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان به نمایندگی از خانواده بزرگ و مفتخر سینمای ایران از شما درخواست میکنیم به ممنوعیت کار سینماگرانی که قبل از انقلاب به این «هنر» و «پیشه» می پرداختهاند، خاتمه داده شود.
اول. منظور شورای مرکزی کانون کارگردانان از سینماگران ممنوع الفعالیت دقیقا چه کسانی است؟
ناصر ملک مطیعی که رفته! فردین که مرحوم شده! بیک ایمان وردی که دار فانی را وداع گفته! ایرج قادری هم که هکذا! مابقی بازماندگان و مثلا یکی نظیر نصرت الله وحدت هم که آن قدر فرتوت شده که حتی راه رفتن عادی هم برایش مشکل است چه برسد به رفع ممنوعیت. پس وجه تسمیه نامه اخیر شورای مرکزی کانون کارگردانان چیست؟ بازگشت به ایران بهروز وثوقی و بازگشت به سینمای پوری بنایی؟؟ پس چرا جرأت اینکه مستقیم درخواست بازگشت بهروز و حل مشکل پوری را کنند ندارند و در لفافه حرف می زنند؟
دوم. بر فرض که صدور مجوز فعالیت برای این سینماگران زودتر از اینها صادر میشد، چه اتفاقی برایشان رخ میداد؟ سعید راد که با «دوئل» به سینما بازگشت این روزها کجاست و چه میکند؟ ایرج قادری که در زمان حضور علی لاریجانی در وزارت ارشاد مجوز فعالیت گرفت چه دستاوری در سینمای بعد از انقلاب داشت؟ به جز یک فیلم «میخواهم زنده بمانم» بقیه فیلمهایش نه تنها بازخورد مثبتی نداشتند که حتی برخی از همین آقایان نان به نرخ روزخوری که حالا شدهاند هوادار رفع ممنوعیت اینها، هم برای همکاری با قادری چنان رقمهای نجومی پیشنهاد میدادند که نگو و نپرس.
مگر همین ناصر ملک مطیعی در دولت دوم محمود احمدی نژاد برای بازی در «نقش نگار» مجوز نگرفت. چه اتفاقی افتاد؟ فیلم با حمایت سورینتفیلم بابک زنجانی ساخته شد که در دولت اعتدال چند سالی توقیف ماند اما در نهایت روی پرده رفتنش هم نه کمکی به فیلم کرد و نه کمکی به بازیابی خاطرات خوشی که ملت از گذشته های دور و ناصر داشتند!
سوم. چرا شورای مرکزی کانون کارگردانان به عباس صالحی وزیر فعلی ارشاد نامه نوشته؟ مگر صالحی حکم ممنوعیت این جماعت را صادر کرده بود؟ ممنوع الفعالیت شدن ناصر و فردین و دیگر همکارانشان در دل وزارت ارشاد خاتمی و با همراهی امثال محمد بهشتی صورت گرفت که اتفاقا همچنان باجناقش در حلقه بالادستی خانه سینما و یکی از نیروهای متبوعش در حلقه بالایی سازمان سینمایی حضور دارد. کانون کارگردانان نه تنها حتی به تلویح به ریشه های ممنوع الفعالیت شدن این جماعت اشاره نمیکند که از یارغاران آن جماعت که هم در سازمان و هم در خانه سینما مسئولیت دارند تقاضایی نمی کند. چرا؟
چهارم. در همین دو ماه اخیر اتفاقاتی به مراتب مهمتر و صنفی تر در سینمای ایران رخ داده اما کمترین واکنشی از شورای مرکزی کانون کارگردانان به دنبال نداشته! یکیاش چندین تخلف در اکران و مثلا روی پرده فرستادن فیلمی به نام «آن سوی ابرها» در اکران دوم نوروز بود علیرغم آن که به دلیل لغو اکران اولیه در اسفند سال قبل فیلم نباید زودتر از شش ماه بعد و آن هم با داشتن سرگروه روی پرده میرفت! چرا شورای مرکزی کانون کارگردانان که رییس اش که محسن امیریوسفی باشد، شده است رییس شورای صنفی نمایش درباره این بی قاعدگی ها نامه نمی دهد؟
چرا شورای مرکزی کانون کارگردانان درباره نفوذ نماینده یک جریان سیاسی شکست خورده در شورای اکران و صعود تا نایب رییسی شورا نامه نمیدهد؟
چرا شورای مرکزی کانون کارگردانان درباره حضور غیرقانونی منوچهر شاهسواری مدیرعامل ابوالمشاغل خانه سینما در شورای اکران و امضای صورتجلسات شورا توسط وی نامه نمیدهد؟
پنجم. میگویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. نزدیک به دو ماه از انتخابات کانون کارگردانان و معرفی اعضای تازه شورا می گذرد اما هنوز فردی منتسب به شورای مرکزی قبلی است که به نمایندگی از کانون کارگردانان در شورای پروانه ساخت حاضر میشود. چرا ؟؟یعنی شورای مرکزی کانون کارگردانان حتی جرأت ندارد نامه ای بزند به مدیرعامل خانه سینما و از وی بپرسد بعد از مدتها که از معرفی پوران درخشنده به عنوان نماینده کانون فعلی کارگردانان برای حضور در شورای پروانه ساخت چرا همچنان این مازیار میری است که در شورا حضور دارد؟ شورای مرکزی کانونی که نمی تواند بر احقاق حق خویش مبنی بر حضور نماینده رسمی اش در شورا پافشاری کند چگونه می خواهد برای رفع ممنوعیت امثال بهروز مثمرثمر باشد؟
این اقایان
کانون صنفی رو با حزب سیاسی اشتباه گرفتن
هی بیانیه
هی نامه
طرف بیانیه و نامه هم حتی بهشون یه بار جواب نمیده
اما باز اینا نامه میزنن و بیانیه میدن
خنده دار نیست؟؟؟
کاملا با شما موافقم
که این کانون جرات نداره از نماینده معرفی شده به شورای پروانه ساخت که پوران درخشنده باشه
دفاع کنه
چرا میترسن از اینکه نماینده شونو معرفی کنن به شورا؟
از ابوالمشاغل ترس دارن؟
خب یه تیکه طلا بندازن تو آب بخورن ترسشون بریزه
بهروز برگرده که چه کنه
بهروز خودش در رفت
زودتر از همه هم دررفت
چون با دربار در ارتباط بود و میدونست باید در بره
کسی که خودش دررفته
خودش هم باید برگرده
فردین مرد بود
که موند و درنرفت و رفت فرش فروشی راه انداخت