سینماروزان/علی نعیمی: محمدعلی باشهآهنگر کارگردانی که آثاری خوشساخت در سینمای جنگ نظیر “ملکه” و “سرو زیر آب” دارد از چالشهای پیشروی سینمای جنگ گفت.
محمدعلی باشهآهنگر به خبرگزاری ایلنا گفت: تعداد فیلمسازانی که حضور مستقیم در جنگ داشتند و آن فضا را تجربه کردند بسیار کم است و هر روز تعدادشان و انرژیهایشان کمتر میشود و شاید دو دهه آینده این فیلمسازان نباشند. امیدوارم که سلامت باشند و زندگی کنند ولی فیلمسازی در این حوزه توان جسمی و روحی مضاعف میخواهد که دیگر از عهده هر کسی برنمیآید و تقریباً همه سینماگران واقعی جنگ از گردونه خارج شدهاند و به جز سازندگانی که همیشه سرمایه برای کار دارند و هر چیزی که بخواهند میتوانند بسازند، بقیه فیلمسازان این حوزه کمکم از دایره فیلمسازی خارج شدهاند.
این کارگردان با اشاره به محدودیتهای مضمونی کار در حوزه سینمای جنگ گفت: در ادبیات سیاسی در چند سال گذشته یک اتفاق ویژها در حال رخ دادن است و شاهد هستیم رخدادهایی مثل عملیات کربلای چهار که سراسر رمز و راز و پیچیدگی است در میان سیاسیون و نوشتارها و نقدها جای خودش را باز کرده است. حتی ماجرای بسیار غمانگیز و تراژدی تلخی مثل غواصان شهید مطرح شد که جامعه را تکان داد. اما آیا میتوان درباره آن فیلم سینمایی واقعی ساخت؟ من بعید میدانم که بشود به این موضوعات نزدیک شد. در حالی که بسیاری از تصاویر مستند آن دوران در شبکههای اجتماعی هم پخش شد. حتی هنوز هم بسیاری از شبکههای فارسی زبان ماهوارهای این تصاویر را نمایش میدهند و درباره آن صحبت میکنند. حتی در داخل هم مستندهایی ساخته شد. ولی شما نمیتوانید به عنوان فیلمساز در این زمینه فیلم سینمایی واقعی بسازید.
آهنگر ادامه داد: به صورت کلی فیلم سینمایی به دلیل اینکه بار نمایشی دارد اجازه ورود به حوزههای حساس را ندارد. مستندهای بسیاری درباره خانواده شهدا از تلویزیون پخش میشود. ولی اگر همان موضوع تبدیل به فیلم سینمایی شود مشکلاتی بر سر راه ساخت آن ایجاد میشود. در حالی که در حوزه ادبیات نمایشی وقتی موضوعی را تبدیل به فیلمنامه میکنید نیاز به پردازش برای خلق درام دارید. در مستند این اجازه را میدهند. حتی در تئاتر و ادبیات شفاهی و رمانها هم این اجازه را میدهند. اما در فیلم سینمایی این اتفاق نمیافتد.
محمدعلی باشهآهنگر با اشاره به دردسرهای تولید “ملکه” اظهار داشت: فکر میکنم هنوز دارم چوب «ملکه» را میخورم. مگر در «ملکه» من چه گفتم؟ من گفتم ما و عراق یک ملت هستیم. چه کسی این ملت را به جان هم انداخت و داریم با هم میجنگیم؟ چه زمانی این موضوع را مطرح کردم؟ اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود که تازه زمزمههای جنگ سوریه مطرح شد و عراق هنوز وارد این مسئله نشده بود. «ملکه» در دهه هشتاد ساخته شد نه در دهه شصت. حرف «ملکه» این بود که در این مقطع زمانی نیاز دو کشور وحدت است و باید یک رابطهای بین این دو ملت و کشور به وجود بیاید. الان رابطه بین ما و عراق چگونه است؟ شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی را با هم ترور و شهید میکنند. پس چرا آن موقع با «ملکه» این طور برخورد شد؟ مگر وظیفه فیلمساز این نیست که جلوتر از جامعه موضوعاتی را گوشزد کند؟ مگر غیر از این است که ما نیازمند روابط فرهنگی عمیق با عراق هستیم؟ پس چرا عدهای دیر فهمیدند و من در این مسئله تاوان پس دادم؟ من بعد از «ملکه» نتوانستم شش سال فیلم بسازم. فکر میکنید بیکار نشسته بودم؟ چندین طرح ارائه دادم و رد شد. این وسط باشهآهنگر مهم نیست. مهم سالهایی است که از دست دادیم و میتوانستیم کارهایی بسازیم و نشد.
کارگردان “بیداری رویاها” تاکید کرد: مخاطب امروز باهوش است و وقتی میبیند فیلمهای حوزه جنگ، بیش از آنکه دارای نگاه مستقل و دغدغههای درونی باشد، به صورت سفارشی ساخته میشود، ناخودآگاه آن را پس میزند. تماشاگر امروز، خاص است و فرق فیلم خوب را از پروداکشن عظیم میفهمد. آثار دفاع مقدس ما میتواند نظر بیننده جهانی را هم به خود جلب کند منوط به اینکه نگاه مستقل بر آنها حاکم باشد.
باشهآهنگر پیرامون کیفیت ادبیات جنگ گفت: ادبیات شفاهی دفاع مقدس که بعداً تبدیل به کتابها و رمانهای زیادی در این حوزه شد از لحاظ آزادی عمل بسیار جلوتر از سینما هستند. اما من به سراغ این آثار نمیروم، چون خودم بچه آبادان هستم و وقایع را بیواسطه درک کردهام. هر نویسندهای از منظر خود وقایع را روایت میکند. من هم شیوه روایت خود را دارم و اگر چنین کتابهایی را بخوانم، ممکن است ناخواسته از فضای ذهنی آن نویسندهها تأثیر بگیرم که مطلوب من نیست. هرچند نوشتههایی از این دست بسیار سادهتر به رمان تبدیل میشوند تا به فیلم سینمایی.
کارگردان “فرزند خاک” درباره آینده سینمای جنگ گفت: الان فیلم ساختن در حوزه دفاع مقدس زیر چند میلیارد شدنی نیست. از لحاظ لجستیک هم دیگر نمیتوانیم به راحتی امکانات کار را تامین کنیم. امیدوارم که اشتباه کنم. ولی این نکته را نباید فراموش کنیم که کشور ما در یک منطقه بسیار بحرانی و حساس واقع شده است و هر لحظه باید منتظر یک اتفاق باشیم و برای همین باید همواره درباره این فضا صحبت کنیم. ما پیشرفتهای زیادی در حوزه دفاعی داشتیم. برای ساخت یک موشک به اندازه ساخت دهها فیلم هزینه میکنیم و باید هم بکنیم. اما جنگ رسانهای و هنری هم مسئلهای جدی است و هزینههای ژانر سینمای جنگ و مقاومت در ردیف هزینههای حوزه دفاعی و امنیتی است. فارغ از آثار سفارشی، اگر کسانی که دغدغه این کار را دارند وارد گود شوند، آن وقت نتایج بسیار درخشانی را شاهد خواهیم بود که در امنیت ملی ما و گسترش حوزه فرهنگی کشور تاثیر بسزایی خواهد داشت.