کارگردان «دادشاه» خطاب به وزیر ارشاد نوشت⇐چرا در سازمان سینمایی، میلی غیرقابل مقاومت برای «دیکتاتوری دلسوزانه» و بازگشت به دهه شصت را شاهدیم؟؟
سینماروزان: سیاستهای محمدمهدی حیدریان در سازمان سینمایی آن قدر بهروز و پویا نبوده است که بتواند نمره قبولی بگیرد. حیدریان به واسطه سابقه قبلی خود در معاونت سینمایی به سازمان سینمایی آمد و اصلی ترین انتظار از او بود که در کنار به کارگیری نیروهای تازه نفس و انرژیک به اصلاح ساختارهای بودجهخوار تأسیس شده در دوران رییس معزول بپردازد و از آن مهمتر اسباب توزیع عادلانه حمایتهای دولتی را برای سینماگران فراهم کند.
اما هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاد و به جایش امتداد تزریق بودجه به ساختارهای بودجهخوار و راه اندازی گروههای بودجهخوار برای گونههای مختلف سینمایی را شاهد بودهایم. اخیرا هم در یک روند کاملا در تضاد با اصل 144 قانون اساسی، راهاندازی اکران فیلم خارجی به موسسه رسانه های تصویری و رییسش سپرده شده که کمترین تجربه ای در اکران حتی محدود ندارد. بماند که حیدریان برای آن همه آشفتگی اکران96 هم هیچ چاره مشهودی قرار نداده است.
حبیب کاووش از جمله سینماگران نضج یافته در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که فیلمهایی مانند «دادشاه»، «پرواز در قفس» و «فصل خون» را در بحبوحه سالهای پرهیاهوی ابتدای انقلاب ساخته در یادداشتی برای عباس صالحی وزیر ارشاد با انتقاد از سیاستگزاری های محمدمهدی حیدریان، کارنامه حدودا یک ساله وی را با عبارت «دیکتاتوری دلسوزانه» نواخته است!
متن یادداشت حبیب کاووش را بخوانید:
به نام خدا
جناب آقای صالحی
وزیر محترم فرهنگ ارشاد اسلامی
پس از سلام و ادب و تبریکات این عید تازگی ها و دوباره شدن ها و تکامل یافتن ها ان شاءالله…عرض میکنم شما در بدو طلوع تان در قامت وزیر ارشاد،این فرهنگی ترین وزارت خانه کشور از خود پیشینه ای فرمودید که من و به احتمال زیاد،بسیاری از اهالی هنر را چه در نگاه و چه در جان! به وجد کشاند.
شما از مطالعه کتاب های ماندگار! دیدن فیلمهای بسیار تاثیر گذار! محشور بودن با تئاتر و… فرمودید! شما همانید! نه خوانش کتاب ها را میتوان که از شما بر گرفت و نه دیدن آن فیلمها و نه … ،به نظر، شما پیش از آنکه یک رجل سیاسی باشید یک انسان منطقی هستید،چه بدون آغشته بودن بر منطق هرگز نمیتوان آن کتابها،فیلمها،تئاترها و نوا ها را از راه جان درک کرد.
عرض میکنم چندی است که یک میل غیر قابل مقاومتی در معاونت سینمایی یا همان سازمان سینمایی به وجود آمده تا همه چیز به شکل سالهای دهه شصت یا همان دوران «دیکتاتوری دلسوزانه»!؟-البته به گفته خودشان- بازگردد.
کلمه داور بی اختیار آدمی را یاد ترازو میاندازد، در فرهنگ معین و در معنای داور آمده است: دادور ،حکم،کسی که میان نیک و بد حکم کند،کسی که برای قطع و فصل مرافعه دو یا چند نفر انتخاب میشود…
داوران محترمى كه براى جشنواره ملى فجر انتخاب شدند بی هیچ گفتگو از فرهیختگان، نخبگان و اثرگذاران سینما هستند و حقیر خود از هر چند نفر اینان بسیار آموخته و هنوز هم می آموزم، اما این فرزانگان (موضع) ویژه سیاسی دارند و هر چند نفر-فاش میگویند و از «گفته»خود دلشادند-و دلیلی هم ندارد که نگویند و دلشاد هم نباشند! آن چنان که بعضی دیگر و در جناح های دیگر میگویند و دلشاد هم هستند!
اما…آیا این اشخاص ارزشمند در غیاب مدافعان جناح مقابل به تنهایی «داوربی طرف» و یا «ترازوی میزان» جشنواره فجر میتوانند باشند – که یک جشنواره ملی است – ؟! که مملو از فیلمهای دو جناح حاضر در ایران است … و آن جنس از داوری ها و مصاحبههای صادقانه دوستان داور، خود روشن کننده بسیارهاست.
نفرمایید که کار به آنان سپرده شده و شما دخالتی در آن نمیکنید که مسموع نیست. شما وزیر ارشاد هستید و آن جمع هم به ظاهر منعکس کننده نظرات و منویات شمایند.گو اینکه همه میدانند معاونت سینمایی توسط چه دستان پنهانی اداره میشود و بالطبع بسیاری کارها از جمله تعیین داورها و… به دبیر و … ارتباط مستقیمی ندارد که فعلاً شرح اش بماند برای بعد ان شاءالله. اما شما وزیر ارشادید! باید وزیر همه باشید! اصلاح طلب و اصولگرا و حتی دگراندیش! آن انفجار اختتامیه و… را به خاطر دارید؟
اگر در خانه کس است یک حرف بس است!
هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نشد بر سر آتش ميسّرم كه نجوشم