سینماروزان/احمد محمداسماعیل: روند تولید در شبکه خانگی همانگونه که پیش بینی میشد روز به روز افزایش مییابد و این تکثر تولیدات باعث بالارفتن مخاطبان سامانههای ویدیوی درخواستی(وی.او.دیها)شده است.
اگر صدا و سیمای انحصاری تنگ نظرانه و غیرشفاف عمل نمیکرد شاید اقبال این چنینی به شبکه خانگی و وی او دی ها نمیشد ولی فضای بازتر این بستر و حذف بوروکراسی معمول تلویزیون و دوری از ممیزیهای سلیقهای تلویزیون مجالی برای هنرنمایی ایجاد نموده است.
سریال عاشقانه “دل” ساخته منوچهر هادی از آخرین محصولات این شبکه است که توانسته توجه مخاطبین را به خود جلب کند و علیرغم آغاز کند ولی روند رو به رشد آن بهخصوص از قسمت دهم نشان از موفقیت تیم سازنده در یک فضای کاملا رقابتی است.
بازی متفاوت حامد بهداد درکنار یکدستی کلیت بازیها، داستان معماگونه و بخش بندی شده متناسب با قسمتهای طولانی ، تصاویر شیک و چشمنواز، احساس سرخوشی به مخاطب داده است.
در نقطه مقابل “دل”، سریال “همگناه” قرار گرفته که با سیل بازیگران چهره هنوز نتوانسته موج لازم را در میان مخاطبان ایجاد کند.
بازی تکراری محسن کیایی ، تیپ نچسب کارآگاهی پرویز پرستویی که مخاطب نه کارآگاه بودنش را باور میکند نه اصیلزادگیاش را و ایفای نقش بلاتکلیف حبیب رضایی که فاتحه شخصیت خلافکاران را خوانده است، بلبشویی شکل داده که برای نجاتش نیاز به دمیدن روحی تازه در قسمتهای آتی دارد.
تولید محصول جنایی در ایران بیتوجه به بومیسازی این گونه و تلاش برای شبیهشدن به نمونههای غربی نه تنها جلب مخاطب نمیکند که به زدگی تماشاگر و رجوع به محصولات ارژینال منجر میگردد و این نکتهایست که کیایی حواسش به آن نبوده.
جبر اقتصادی(؟) کیایی را از “خط ویژه” و “چهارراه استانبول” به “مطرب” و حالا “همگناه” رسانده! این روند به کجا ختم خواهد شد؟ کیایی با تمهیداتی در تدوین و کم کردن از بازیهای تیپیکال، سریالش را نجات خواهد داد یا کورس رقابت را تمام و کمال به “دل” واگذار خواهد کرد؟