پس از اکران نوروزی فیلمی ۳ارگانی درباره قتل دست راست رجوی⇐سریال ماه رمضان تلویزیون هم به ماجراهای گروهک رجوی رسید!+توضیحات کارگردان این سریال و گلایه از اینکه چرا بودجهاش از «علیالبدل» کمتر بوده!
سینماروزان: بعد از روی پرده رفتن فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که روایتی ارائه میدهد از قتل موسی خیابانی از سرکردگان منافقین در بهترین موعد اکران یعنی نوروز حالا سریالی با مضمون منافقین با نام «نفس» در کنداکتور پخش رمضان امسال قرار گرفت.
به گزارش سینماروزان جلیل سامان سازنده سریالهای «پروانه» و «ارمغان تاریکی» سریال «نفس» را ساخته است. سامان در گفتگویی که با جواد محرمی در «جوان» داشته در کنار صحبت درباره ویژگیهای اثرش و از جمله کمبودهای بودجه از روی آنتن رفتن آن در رمضان خبر داده است.
متن گفتگوی جلیل سامان را بخوانید:
ين سومين مجموعهاي است که شما با دستمايه قرار دادن سازمان منافقين توليد ميکنيد. دليل گرايش شما به توليد اثر با اين موضوع به چه چيزي برميگردد؟
البته موضوع سريالهاي من بيش از اينکه سازمان منافقين باشد به هويت انساني و اخلاق و تفکر ميپردازد. وجوه انساني منحصر به يک سازمان يا دوره بهخصوص نيست، ممکن است به يک ضعف شخصيتي بپردازيم که يک مدير فعلي دولتي را هم شامل بشود. بنابراين داستان درباره سازمان منافقين نيست درباره مشترکات انساني است. رويدادهاي اين سازمان و افرادي که به دام آن افتادند و داستانهايي که براي آنها خلق شده، داراي جنبههاي نمايشي قوي هستند، مثلاً وقتي بحث اسلحه و مبارزه پيش ميآيد دست شما براي خلق موقعيت خيلي باز ميشود.
اوج فعاليت سازمان منافقين در دهه 60 و 70 رقم خورده و تا حدودي فعاليتهاي اين سازمان بهويژه در سالهاي اخير به دليل اخراج از کشور عراق محدودتر شده است، ولي ما شاهد رشد پرداخت به اين موضوع در سينما و تلويزيون هستيم. برخي معتقدند اين افزايش پرداختن به موضوع ميتواند تا حدودي منجر به هويتبخشي سازمان شود. البته اين انتقاد خيلي دامنهدار و شايعي نيست، ولي به هر حال مطرح است. نظر شما در اينباره چيست؟
اصلاً معتقد نيستم فعاليتهاي سازمان منافقين کمرنگتر شده، بلکه اين سازمان از فاز مسلحانه و تروريستي به فاز جاسوسي انتقال تاکتيک داده است. نکته ديگر اينکه سازمان منافقين آسيبهاي فراوان و جبرانناپذيري به انقلاب اسلامي وارد کرده است. ترور هزاران شهروند ايراني و مقامات عاليرتبه که نميتوان آن را ناديده گرفت و نسلهاي جديد از اين جنايات بيخبر هستند. اين سازمان و جنايات آن بخشي از تاريخ معاصر ما را تشکيل ميدهد. از ويژگيهاي سينما و هنرهاي نمايشي توان پرداختن به واقعيتهاي جامعه است؛ واقعيتهاي تاريخي که اگر خوب شکافته نشود نميتواند براي نسلهاي بعد درسآموز باشد. معتقدم منجلاب سازمان آنقدر آدمهاي زيادي را بلعيده که جاي کار بيشتري هم دارد.
پس قاعدتاً شما در آثارتان به خلق شخصيت زياد اهميت ميدهيد؟
بله همينطور است. براي من بيشتر، ارتباط اين آدمها، تصميمات، زندگي و عشق آنها و خصوصيات مشترک بشري مدنظر بوده است و اين نياز به شخصيتپردازي و نزديک شدن بيشتر به احوالات دروني آدمها دارد.
با اين وجود جنبه اجتماعي آثار شما بيشتر است؟
جنبه اخلاقي و اعتقادي برايم اهميت دارد، البته درام در بستر مسائل اجتماعي خلق ميشود. عشق و تنفر هم به عنوان چاشني همواره جنبه سرگرمي و داستاني را قوت ميبخشد. در انتقال مفاهيم تلاش دارم از شعارزدگي پرهيز کنم و مفاهيم بيشتر در قالب قصه به مخاطب منتقل شود. در واقع حرفهايم را لابهلاي قصههايم ميپيچم.
پژوهش بهطور طبيعي در کارهاي شما اهميت زيادي پيدا ميکند.
بله. چون با يک اثر درباره تاريخ معاصر مواجهيم. سختي کار تاريخ معاصر نسبت به تاريخ کهن اين است که خيليها آن دوره را درک کردهاند و تطابق با واقعيت براي اين آثار خيلي اهميت پيدا ميکند و شما بايد به لحاظ طراحي صحنه و دکور خوب عمل کنيد.
رعايت اين موضوع قاعدتاً هزينه را بالا ميبرد، ولي سريال شما الف ويژه نيست. چطور اين محدوديت بودجه را مديريت ميکنيد؟
سريال «نفس» به لحاظ بودجه الف تعريف نشده، اما کاري که ما انجام داديم به لحاظ کيفيت الف ويژه است. ما سعي کرديم هزينه را کاهش دهيم.
کاهش هزينه در کيفيت کار تأثير منفي نميگذارد؟
ما سعي کرديم اين اتفاق نيفتد. بودجه ما تقريباً نصف سريالي چون عليالبدل تعريف شده است.
اما «عليالبدل» سريالي تاريخي محسوب نميشود.
بله. لابد دلايلي دارد که بايد بودجه آن بيشتر از يک کار تاريخي باشد.
براي کاهش هزينه مجبور نشديد خود را به لوکيشنهاي داخلي محدود کنيد؟
مجبور بوديم، اما شجاعانه تن به خطر داديم. ما موقعيتهاي بيروني زيادي هم داريم. «نفس» در مقايسه با «ارمغان تاريکي» و «پروانه» به لحاظ فضاهاي بيروني پرحجمتر است.
استقبال از دو سريال قبلي شما نسبتاً خوب بود. دليل آن را چه ميدانيد.
نميدانم، حتماً لطف خدا شامل حال ما شده است. من به قصه زياد اهميت ميدهم و دراماتيک بودن کارهايم ميتواند دليل خوبي براي جذب مخاطب باشد.
موضوع خانواده چقدر در کارهاي شما مسئله است؟
خانواده هميشه برايم دغدغه بوده، ولي در «نفس» اين مسئله بيش از ديگر آثارم پررنگ است، چون به هر حال مخاطب آثار ما بچههاي خودمان، دوستانمان و هموطنانمان هستند. اثر نمايشي نبايد صرفاً سرگرمکننده باشد. سرگرمي بستري براي انتقال مفاهيم است.
چقدر به خلق قهرمان اهميت ميدهيد؟
مردم از شخصيتهايي که اهل کنش و عملگرايي هستند خوششان ميآيد و با اين کاراکترها همذاتپنداري ميکنند. اينکه مخاطب با کدام شخصيتها همذاتپنداري ميکند و کدام يک را دوست دارد، نکته مهمي است.
از ميان فيلمهاي داستاني و مستندهايي که در سالهاي اخير درباره سازمان منافقين ساخته شده، کدام يک را بيشتر ميپسنديد و روي شما تأثيرگذار بوده است؟
مستند «نامهاي ناتمام براي دخترم سميه» را کار خوبي ديدم. فيلم «ماجراي نيمروز» هم به نظرم بيشتر وقايعنگاري درباره سازمان منافقين بود و زياد نخواسته بود به شخصيتها نزديک شود.
فکر ميکنيد «نفس» چه زماني روي آنتن برود؟
يک هفته تا 10 روز ديگر کار فيلمبرداري ما طول ميکشد. ظاهراً مسئولان تلويزيون آن را براي ماه رمضان در نظر گرفتهاند.