سینماروزان/حامد مظفری:
+شروع خوب و ورود بهموقع به ماجرا
+انعکاس واقعگرای حس و حال دارالتادیب و تصویر قابل قبول از زندگی جماعت دربند
-شاید فضای داستانی روزآمد نباشد و قدری تداعی کانونیهای دهه شصت باشد
+تجربه قبلی در ساخت آثار نوجوان اسباب تسلط در کار با بازیگران نوجوان شده
+بازی علی باقری در نقش پدر قاتل؛ چه خوب و بی اغراق پیرمردی دچار لکنت را اجرا کرده! باقری آن قدر در نقش فرورفته که در نماهای نهایی اشک مخاطب را درمیآورد؛ اگر انصاف باشد، باید کاندیدای سیمرغ شود.
+به جای حرّافی به سبک موسوم تلاش کرده تا میتواند پلان بگیرد برای آنچه بر سر نوجوانش رفته…
-اغراق بیهوده محمدرضا غفاری و شادی مختاری در القای حس
+بازی های بهاندازه بازیگران دارالتادیب که کنترل شده و بهانداره و بی ادا و اطوار، کار خود را انجام میدهند
+رفت و برگشتهای متعدد به علقه موسیقی با حضور حمیدرضا یراقچیان به عنوان استاد
+بازگشت کارگردان به فضایی تینایجری که تجربهاش را در لنگرگاه، شرم، صبح روز بعد و قصه های مجید داشته باعث گردیده قابل تحمل پیش برود.
+چرکی سوءرفتارهای درون دارالتادیب را با بردن دوربین به درون تداعی کرده، بیپروا از ممیزی
-جواد طوسی در نقش قاضی چرا شبیه فیلمهای کیمیایی حرف میزند؟
+پایانبندی تامل برانگيز درباره قصاص با فریاد #تمامش_کنید؛ حضور اصغر رفیعیجم با کولهبار تجربه، اینجا خودش را نشان داده
–پرسش
–نماهای متعدد و متنوع دارالتادیب و قزلحصار کاملا در لوکیشنهای واقعی ضبط گردیده! این، امکانی است که برای همگان فراهم است یا ویژه خواص؟