سینماژورنال: سیدعلی میرفتاح روزنامه نگاری که در روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” قلم می زند در تازه ترین یادداشتش با عنوان “طلبکاری زبان و ادب فارسی” از ارتباطی که می تواند برجام بر فرهنگ ایرانی بگذارد سخن گفته است.
به گزارش سینماژورنال وی در کنار ذکر مصادیقی درباره اثرات برجام و رفع تحریمها در توسعه فرهنگ ایرانی نقبی هم زده است به وضعیت فروش زیرزمینی فیلمهای روز هالیوود در ایران و البته از فرهنگستان زبان و ادب فارسی یک سوال عجیب طرح کرده و آن هم اینکه چرا بر وضعیت زیرنویسهای این قبیل آثار نظارت ندارند.
سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را به نقل از “اعتماد” ارائه می دهد:
هركسي در آب بيند نقش خويش
هركسي در آب بيند نقش خويش. حالا كه ديوار تحريمها فرو ريخته و راه داد و ستد با غرب نسبتا هموار شده، هر كسي دنبال آن است تا مقدم بر بقيه كار خودش را راه بيندازد. سياستمداران و بازرگانان و صنعتگران از خيلي جلوتر كلاه متناسب با سر خود را از نمد برجام دوختهاند. بالاخره مدتها در مضيقه بودهاند حالا ميخواهند دلي از عزا دربياورند. سهمي كه قرار است به ملت برسد گشايش اقتصادي و رونق كسب و كار است ان شاءالله.
از این اتفاق خجسته مردمان بسیاری نفع می برند
در جزييات توجه كنيد ميبينيد كه از اين اتفاق خجسته مردمان بسياري نفع ميبرند. خيلي از خانوادهها كه نميتوانستند قانوني و سالم و حلال با كس و كارشان در امريكا و اروپا مراوده پولي داشته باشند و مدتها دل توي دلشان نبود حالا با خيال راحت، بانكي و رسمي، ميتوانند پول بفرستند و پول بگيرند. بحث پزشكي و دارويي هم هست. داستانهاي پر آب چشمي از بيماران و اطرافيانشان شنيدهام (لابد شما هم شنيدهايد) كه دل سنگ را آب ميكند. هر كس در آن ايام لطمه ديد گناهش به گردن مسببين تحريمهاي ظالمانه است و از اين به بعد هر كس از درد و رنج خلاص شود ثوابش به مسببين لغو تحريم ميرسد.
لغو تحریم به آب و هوا و آموزش و پروش هم برسد
ان شاءالله گشايشي در همه كارهاي ملت اتفاق بيفتد و خير اين لغو تحريمها به معماري و محيط زيست و ژورناليسم و آب و هوا و آموزش و پرورش هم برسد. حالا كه تا حد زيادي دستمان باز شده فرصت خوبي است تا براي بيآبي و آلودگي هوا و پژوهش و شهرسازي و از اين قبيل هم فكري شود كه لابد ميشود. اما به نظرم مهمتر از همه اينها سهم فرهنگ و ادبيات را بايد از اين لغو تحريمها طلب كنيم. حالا كه قرار است به همه اصناف و گروهها چيزي برسد چرا به فرهگ و ادبيات و فرهنگيان و اديبان نرسد؟
پول در فرهنگ میشود “کیمیا” و “معمای شاه”
منظورم قطعا اين نيست كه بودجههاي فرهنگي را زياد كنيد. از من بپرسيد، ميگويم نهادهاي فرهنگي همين پولي هم كه دارند زياد است. پول در صنعت تبديل به فولاد و شمش آلومينيوم و تراكتور و ماشين و لوله ميشود اما در فرهنگ -لااقل با اين مناسبات و عادتهايي كه ما داريم هبا و هدر ميشود. دود ميشود و به هوا ميرود گاهي هم آب ميشود و در خاك فرو ميرود. نهايت تبديل ميشود به «كيميا» و «معماي شاه».
يا تبديل ميشود به دهها و صدها پروژه پژوهشي كه جز قرار گرفتن در طبقات بايگاني كارايي ديگري ندارند. سهم ادبيات از لغو تحريمها پول نيست بلكه طلبكاري مان از توليدكنندههاي دنياست كه ازشان بخواهيم به زبان و ادبيات فارسي متعهد باشند و فارسي را به عنوان يك زبان اصيل محترم بشمارند. اين زبان فارسي كه الان در گوشيها و دستگاهها ميبينيد در اصل عربي هستند كه با زيركي «گچ» و «پژ» در آنها گنجانده شدهاند. رعايت رسم الخط فارسي، نيم فاصلهها و كليدواژهها در اصل بايد به عنوان يك شرط اوليه مطرح باشد تا هركس آن را رعايت نكند، نتواند در بازار ايران عرض اندام كند.
مایکروسافت موظف است ویندوز فارسی را در منوی اصلی خود بگنجاند
بحث ويندوز فارسي اورژينال هم هست. مايكروسافت بازار خوبي در ايران دارد و موظف است كه فارسي را در منوي اصلي خود بگنجاند. اينجا هم متر و معيار فرهنگستان است نه چهارتا كارشناس گمرك يا جوان خوش ذوق اهل كامپيوتر. كيبورد فارسي را تا حالا از روي كيبورد عربي كپي ميكرديم. اين كپي كاري با مشكلات فراواني همراه بود. حالا كه تحريمها كنار رفته بايد طلبكار باشيم كه با نظارت فرهنگستان اين كار را بكنند.
چرا فرهنگستان نبايد روي اين زيرنويسها نظارت كند
امروز فيلم قاچاق در ايران مثل ريگ بيابان روي زمين ريخته. ريدلي اسكات هنوز مريخياش در امريكا اكران نشده كنار پيادهروهاي تهران زير دو هزارتومن فروخته ميشود. اما با زيرنويس فاجعه. زيرنويس فيلمها را هومن و امير و پونه و الهه، من عندي يا از روي دست گوگل ترنسليتور مينويسند، پر از غلطهاي فاحش دستوري و ديكتهاي و مفهومي.
چرا فرهنگستان نبايد روي اين زيرنويسها نظارت كند و چرا نبايد مثل آدم، مثل همه جاي دنيا فيلم اورژينال بخريم و با زيرنويس مناسب ببينيم؟ ارشاد روي يك كلمه در كتابي با تيراژ پانصدتا خودش را پير ميكند غافل از اينكه هزاران هزار كلمه زيرنويس مغلوط در كنار خيابان عرضه ميشود و هيچكس عين خيالش هم نيست. حالا كه داد و ستد با غرب و شرق به امري عادي بدل شده خوب است كه ما از بنگاههاي بزرگ اقتصادي بخواهيم و از واسطههايشان طلبكار باشيم كه كاتالوگهاي فارسي درست و بيغلط را به توليداتشان پيوست كنند و منوهاي فارسي را در دستگاههايشان تعبيه كنند و…
حالا كه تحريمها كنار رفتهاند چرا نبايد فرهنگستان را طلبكار شركتهاي جهاني كنيم
فارسي ما به خاطر استفاده نكردن از معادلها از بين نميرود. اگر به جاي كامپيوتر نگوييم رايانه به جايي برنمي خورد. اما اگر به اين نحو غلط زيرنويسهاي فارسي عادت كنيم و به شكلي كه پيام فرستادن و پيام گرفتن متداول شده فارسي مغلوط و پر اشكال و نامفهوم و تا حد زيادي فينگليش به زبان محاوره مان راه يابند كه راه يافتهاند و اگر زبان فارسي را طبق عادت از فضاي كامپيوتري و مدرن بازار حذف كنيم و از روي خوش ذوقي ورژنهاي عربي را تغيير كاربري بدهيم شك نكنيد كه خيلي زود نه از تاك نشان خواهد ماند و نه از تاكنشان. حالا كه تحريمها كنار رفتهاند چرا نبايد فرهنگستان را طلبكار شركتهاي جهاني كنيم. بازار ايران آنقدر وسوسهكننده هست كه توليدكنندهها به اوردهاي منطقيمان گردن بگذارند.