يادداشت جبار آذين در رثاي علي معلم⇐باقيست چون کارمندي و دريوزگي در مرام او جایی نداشت
سينماروزان: درگذشت علي معلم منتقد و تهيه کننده صريح سينماي ايران آن هم در ميانه دهه پنجم زندگي و در حالي که او تازه به دنبال فراهم آوردن توليد پنجمين فيلم خود «کنتس سلما» بود اسباب شگفتي بسياري از مخاطبان و اهالي سينما و رسانه را موجب شد.
جبار آذين منتقد و مدرس پيشکسوت سينماي ايران در يادداشتي که در رثاي علي معلم نوشته درباره برخي خصوصيات شخصيتي او و از جمله استقلال نسبي رأي و پرهيز از آلودگي در ورود به سياسي بازيهاي مرسوم در سينماي ايران سخن گفته است.
متن کامل يادداشت 5بندي جبار آذين را بخوانيد:
1-اثرگذار و اثربخش
علي معلم يکي از تأثيرگذاران عرصه نقد رسانه هاي سينمايي و همچنين سينماي کشور بود. اين هنرمند در عرصه هاي بازيگري، اجرا و توليد آثار سينمايي و تلويزيوني محصولات شايسته از خود به جاي گذاشت و در طول سالها فعاليت سختکوشانه و متعهدانه خود در جهت ارتقاي سطح کيفي سينما تلاش فراوان به کار برد. در ميان تمام کساني که به رسانه هاي سينمايي به طور ويژه نظر داشته و پرداختهاند علي معلم به دليل برخي ويژگيهاي شخصيتي از جمله داشتن پشتکار و علاقه فراوان براي رساندن سينماي کشور به قابليتهاي حضور جهاني کوشش کرد. طيفي از سينمايي نويسان و منتقدان جوان کار خود را با مجله بي بديل و تأثيرگذار علي معلم يعني «دنياي تصوير» آغاز کردند و از اين حيث ميتوان گفت معلم اثر آکادميک خود را هم داشته است.
علي معلم جدا از جنجالهاي مرسوم سينمايي و بدون حضور در بازيهاي دولتي سينما به اتکا و همکاري برخي از شرکتهاي خصوصي سينمايي-اقتصادي جشن حافظ را پايه گذاري کرد. اين جشن در کشور جشنوارهزده ما زودتر از حد تصور جايگاهي شايسته و البته ارژينال ميان هنرمندان و مخاطبان يافت و توانست در رشد عدهاي از هنرمندان و ارتقاي کيفي برخي توليدات سينمايي-تلويزيوني سهم موثري داشته باشد چون در برگزاري جشن هم بهمانند نقدنويسي و اظهارنظر معلم ميکوشيد نسبتا صريح باشد و کمتر دامن خود را آلوده کند به رفيقبازيهاي مرسوم.
علي معلم از منظر نگارش نقد و مقالات سينمايي و داشتن نگاهي تحليلگرايانه به اوضاع سينما نزد سينماگران و منتقدان جايگاهي مناسب و پذيرفتني داشت. اين مرد سختکوش سينما و رسانه به رغم فرار و فرودهاي رسانه اي و سينمايي کشور همچنان پايمردانه پرچم دنياي تصوير، جشن حافظ و نگارش نگاهها و تحليلهاي ويژه خود را برافراشته نگه داشت.
2-خار چشم سياستبازان رهاشده در سينما
يکي از ويژگيهاي شاخص و برجسته علي معلم صراحت در گويش ديدگاهها و نظرات کارشناسانه سينمايي و فرهنگي خود بود اما از آنجا که در جامعه سينمايي کشور ما باندهاي ناسالم سياستباز، سينما را ميان خود قسمت کردهاند و با رفت و آمد دولتها هم اغلب همين باندها هستند که با زدوبندهاي پنهاني رانتهاي ارگاني را شامل حال خود ميکنند، هر گونه نقد و تحليل راهبردي امثال علي معلم در اين سالها جايي در ارتقاي مديريت سينما پيدا نکرده است.
علي معلم جزو معدود منتقداني بود که خار چشم سياستبازان رهاشده در سينما محسوب مي شد. هيچ کدام از صاحبمنصبان سينما با آن که مي دانستند بسياري از گفته ها و نکات معلم مي تواند در اجرا کارساز بوده و باعث تحول سينما شود او را به بازي نگرفتند چراکه به گوششان رسيده بود علي معلم با آنها بر سر سفره ناحق تقسيم غنائم نخواهد نشست!! هرچند علي معلم و تمام کساني که چون او صريح، شفاف و بدون ملاحظه کاري به نقد و تحليل ميپردازند مقهور قدرتمداران سينما و فرهنگند ولي در اين رهگذر آنچه آسيب مي بيند همان سينماي ايران است و نه کارنامه اين گونه چهره ها که همواره پر و پيمان است. معلم گرچه اکنون نيست ولي راهي که در مسير سلامت و تعالي سينماي ايران پي گرفته بود همچنان باز است.
3-منتقد دائمي منفعتطلبان صنف
علي معلم نه فقط در ميان اهالي هنر که در ميان اصحاب رسانه و به ويژه منتقدان داراي محبوبيت بود و پيوسته در سر و سامان دادن به اوضاع نقد و نقادي در سينماي کشور به سهم خود تلاش مي کرد و چون از مواضع اصولي خود و نگاه درست و منتقدانه به اشکالات و ضعفهاي موجود در سينما و به چالش کشيدن رفتار برخي منتقدنمايان دست نميکشيد گروهي از اين جماعت نان به نرخ روزخور با او سر نزاع داشتند.
معلم از جمله کساني بود که همواره با شدت تماميتخواهي حلقهاي معدود که صنف منتقدان سينما را اسير منفعت طلبي خود کرده بودند نقد ميکرد و ابايي هم از اين نداشت که با صراحت بر آنهايي بتازد که سالهاست اثرگذاري مطلوبي در حيطه نگارش سينمايي نداشتهاند اما مدام ميخواهند خود را بهعنوان منتقد و روزنامهنگار جا زنند.
4- در روزگار تلگرامزدگي باز هم مجلهاش خواندني بود
علي معلم که بهمانند اغلب متولدين آذرماه در اظهارنظرات صادق بود، راه خود را مي رفت و کار خويش را انجام مي داد و در زمانهاي که رسانه هاي مکتوب دچار انواع مضيقهها و مشکلات مادي و معنوي در ارتباط با مخاطب شدهاند، علي معلم يکتنه و مردانه مجلهاش را -با پول جيبش و نه با دريوزگي براي اين ارگان و آن نهاد- داير نگه داشت و هرگز نخواست با قيمت فروش صفحات خود به تاجران و دلالان سياستباز هنرفروشي کند. گرچه «دنياي تصوير» نيز مانند برخي نشريات ديگر فروش سابق را نداشت ولي حتي در روزگار غلبه فضاي مجازي و تلگرامزدگي از تأثيرات سينمايي آن بخصوص صراحت لحناش کاسته نشد.
5-کارمند نشد
منتقدنمايان، هنرمندنمايان و شاعرنمايان سياستباز، فانياند چون هويتشان با کارمندي گره خورده! علي معلم باقيست چون کارمندي و دريوزگي در مرام او جایی نداشت.