سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: اظهار نظرهاي شاذ و خارج از عرف برخي از هنرمندان در فضاهاي مجازي باعث شده تا چهرهاي را كه سينما و تلويزيون از هنرمندان به نمايش ميگذارد، خدشهدار شده و مخاطبان با خود واقعي اين هنرمندان آشنا شوند. آشنايي كه گاهي به سقوط يك هنرمند در افكار عمومي منجر ميشود.
در دهههاي اوليه فيلمفارسي، چند تن از شاخصترين بازيگران سينما به دليل اينكه يك تيپ غالب را در فيلمهايي كه بازي ميكردند، ارائه ميدادند، تصور ذهني اكثريت مردم نسبت به آنها با نقشهايشان در سينما شكل ميگرفت. محمدعلي فردين در اين دوران نماد «جوانمردي» شد و حتي اصطلاحات «فردين» و«فردين بازي» براي نشان دادن از خود گذشتگي و جوانمردي ايجاد شد كه كمابيش نيز هنوز استفاده ميشود. در آن زمان تصور اينكه بازيگر شخصيتي خارج از نقشي كه ايفا ميكند، دارد، براي دوستداران سينما بسيار سخت بود. از همين رو مجلات عامهپسند پيش از انقلاب تلاش ميكردند تا با برجسته كردن زندگي شخصي هنرمندان عطش دانستن واقعيتهاي ناگفته از هنرمندان را برانگيزانند.
رسانه مجازي رو در رويي از نماي نزديك
تاك شوهاي تلويزيوني محل خوبي براي حضور هنرمندان و گفت و گوهاي «فان» است. در اين برنامهها به دليل انواع خطوط قرمزي كه در صدا و سيما ترسيم ميشود و خود سانسوري كه در افراد به دليل حضور در انظار عمومي به وجود ميآيد، سؤالها و جوابهاي مطرح شده كاملاً كاناليزه، كنترل شده و تقريباً بيحاشيه است و اگر برنامهاي از خطوط قرمز رد شد، قطعاً با آن برخورد ميشود. اما مدتها است كه هواداران «سلبریتيهاي وطني» منتظر اخبار مجلات زرد يا «تاك شو»هاي تلويزيوني نميشوند، آنها در طول شبانهروز از طريق شبكههاي مجازي، با هنرمند محبوب خود در ارتباط هستند. دسترسي به فضاهاي مجازي و به خصوص شبكههاي اجتماعي زمينه را براي نوع جديدي از ارتباطات فراهم كرده است.
اینجاست که دیالوگها اصالت دارد
بسياري از هنرمندان در شبكههاي اجتماعي عضويت دارند و حضور آنها اين فرصت را براي مخاطبانشان ايجاد كرده تا بدون واسطه با شخصيت و افكار آنها آشنا شوند. در اين فضا ديگر خبري از نقش بازي كردن جلوي دوربين و خواندن سناريوي از پيش نوشته شده نيست. ديالوگها اصالت دارند و سناريستي آنها را تنظيم نكرده است. خبري هم از مميزهاي صدا و سيما نيست كه خطوط قرمز برنامههاي تلويزيوني را يادآور شود و چارچوب بحثها را مشخص كند. حتي امكان تصحيح و پوزش نيز تا حد زيادي گرفته شده است. هر گونه اشتباه در انتشار محتوا در همان دقايق اول با بازخوردهاي مخاطبان پاسخ داده ميشود؛ مخاطباني كه در فضاهاي مجازي چندان خود را مقيد به رعايت ادب هم نميدانند! رابطه هنرمند و هوادارانش از يك رابطه يك سويه استاتيك به رابطهاي دو طرفه و كاملاً ديناميك تبديل شده و كار را براي نظارت از هر زمان ديگري سختتر كرده است.
نقد بی واسطه هنرمند
در اين زمان بيشتر از هر دوره زماني ديگر خود واقعي هنرمند در معرض نقد و نظر قرار ميگيرد. اظهارات هنرمندان در شبكههاي اجتماعي به طور گستردهاي توسط رسانهها منتشر ميشوند و صفحات شخصي هنرمندان به روابط عمومي آنها تبديل شده است. اين شمشير دو لبه گاهي به سود جايگاه اجتماعي هنرمند عمل كرده و گاهي نيز به شدت بر وجهه مردمي وي ضربه ميزند.
وقتی «خود واقعي» سلبریتيهاي وطني باعث شرمساري هوادارانشان و بهت آنها ميشود
نمونه بارز اين اتفاقات را ميتوان در زمان بروز بلاياي طبيعي و حوادث ناگواري مانند جنگ مشاهده كرد؛ ابراز همدردي هنرمندان با بازماندگان بلاياي طبيعي، همراهي براي جمع آوري كمك و تشويق ديگران براي اين همياري بارز است. اظهارات هنرمندان نيز در تقبيح جنگافروزي در منطقه و صيانت از حقوق ملي كشورمان نيز در نوع خود قابل ستايش است. اما در مواردي نيز ميبينيم «خود واقعي» سلبریتيهاي وطني باعث شرمساري هوادارانشان و بهت آنها ميشود؛ زماني كه يك بازيگر در تقبيح سگكشي، پوستر «من سگ هستم» را منتشر ميكند، يا در حمايت از قانوني شدن عمل غير اخلاقي ازدواج همجنسگرايان، با تغيير عكس پروفايلها به پرچم شش رنگ همجنسگرايان و انتشار مطالبي در حمايت از اين عمل غيرانساني، سعي در موجه دانستن آن كردهاند. حتي ترويج «ازدواج سفيد» كه به شدت از نظر شرعي مشكل دارد نيز در اظهارات هنرمندان ديده شده است. براي جلوگيري از آثار سوء چنين اظهارنظرهايي پيشنهادهاي مختلفي ارائه شده است كه يكي از آنها ارائه دستورالعملي از سوي وزارت ارشاد براي فعاليت هنرمندان در فضاهاي مجازي است، پيشنهادي كه اجراي آن منوط به تمايل وزارت ارشاد و همراهي هنرمندان است.