سینماروزان/احمد محمداسماعیل:
+کارگردانی خوب، دقت بر میزانسن قابل قبول
+افتتاحیه بجا در تلاش ناکام برای هجرت
+فیلمبرداری #مجید_گرجیان که پیشتر در نمونه هایی مثل #کوپال و #شکاف تبحر خود در ارتقای بصری فیلم اولیها را نشان داده بود؛ آنجا با دو فیلم اولی بود و اینحا با یک فیلم دومی
+بجای مردانه کردن، روایت را زنانه کرده و حول داریوش ، شهرهای را مصور کرده که همه اضطرابها و تنشها از دریچه سکنات او تصویر شود
-انتخاب بازیگر؟ #شعیبی بد نیست در نقش داریوش رضایی؛ البته که میشد دیگری باشد ولی درباره مریلا؟
منطق سنی هست میان مریلا و شعیبی؟
– #مریلا_زارعی چرا این قدر اغراق دارد در نمایش عطوفت به همسر؟ هنوز در حس و حال بادیگارد و حاج حیدر؟
–ای کاش حجم دوپاسپورته های انجمن بازیگران کمتر میشد؟؟ تا مجبور نباشند به استفاده مدام از مریلا و شعیبی در پروژههای امنیتی
+بازی اندک ولی یکدست وحید رهبانی در قطب ظاهرا منفي
+ادای دین به سینما از برگزاري کنفرانس در پردیس ملت تا فیلم بینی در پردیس آزادی
+قرار دادن شوخیهای ریز در دل درامی مرتبط با ترور
+بستن جزء به جزء پازل شخصیت رضایی از کودکی دردناک تا عِرق سبز۸۸ تا صبوری و صبوری و صبوری
-معمایی کردن داستانی که بالا و پاییناش را شنیدهایم، چندان هم بد نشده؛ حداقلش اینکه چند طرح پرسش میشود درباره پسوند و پیشوند داریوش و همسرش شهره!؟
-شناخت شوهر تازه بعد از ده سال زندگی مشترک؟؟
+ای کاش در همان لحظات یکدلی داریوش و شهره، تمام میکرد و نه ترور را نشان میداد و نه پسوورد لپتاپ را لو میداد
+عریان گویی درباره فقدان حفاظت ویژه حول داریوش آن هم بعد از ترورهای تلخ قبلی؟؟ چند گام جلوتر از #بادیگارد!
جوک
—روزنامه جوان در دست مخبر در نمایی #مالناوار که همه چیز و همه کس در قامت سمپات جلوهگر میشوند
دیالوگ
—اون برگه استعفای توئه؛ نه داریوش