سینماروزان: شش سال بعد از درگذشت حمید سمندریان همچنان حرف و حدیث درباره چرایی عدم فعالیت مکفی او در روزگار بعد از انقلاب به قوت خود باقیست. حمید سمندریان بعد از اتفاقات مربوط به انقلاب فرهنگی تا سالها هم از تدریس و هم از فعالیت دور نگه داشته شد تا اواخر دهه شصت که «ازدواج آقای می سی سی پی» را روی صحنه برد و باز یک دهه بعدتر که «دایره گچی قفقازی» را اجرا کرد.
علی رفیعی از دیگر چهره های سرشناس تئاتر ایران زمین به تازگی در گفتگویی با «اعتماد» با اشاره به گلایه های سمندریان از شاگردانش بیان داشت: سالي كه نمايش «يرما» را تمرين ميكرديم، يك روز نميدانم بعد از سروكله زدن با كجا و چه كسي، سرخورده و ناراحت روي يكي از نيمكتهاي مسير منتهي به تماشاخانه ايرانشهر نشسته بودم، چند دقيقه بعد حميد سمندريان را ديدم كه از دور ميآمد. كمي دقت كردم و متوجه شدم بهكل در خودش فرو رفته است و بيتوجه به اطراف مسير را طي ميكند.
رفیعی ادامه داد: سمندریان از جلوي من عبور كرد و متوجه حضورم نشد. چند قدمي دورشده بود كه گفتم: «ديگر من را نميشناسي؟ اینقدر پير شدي؟» خندهاش گرفت، برگشت و كنارم نشست. پرسيدم: «چه اتفاقي افتاده حميد؟» گفت: «دلخورم، خيلي هم دلخورم و اين دلخوري براي من به چنان غصه و غمي تبديل شده كه با هيچكس نميتوانم در ميان بگذارم»!!
علی رفیعی افزود: حدود چهل دقيقه با هم صحبت كرديم تا در نهايت سوال كردم دقيقا چه چيز تو را اذيت ميكند؟ گفت: «نه سيستم و حكومت اذيتم ميكند و نه هيچ چيز ديگر، فقط همين افراد کوتوله اي كه خودم بزرگشان كردم و در نمايشهايم كار كردند؛ اينها دارند به من پشت ميكنند. آنقدر حق ناشناسي نشان ميدهند كه فقط ميتوانم با تو در ميان بگذارم. يا تا به حال از آنها ضربه خوردهاي يا خواهي خورد. اين نسلي كه به معروفيت رسيده يا در راه معروف شدناست؛ اينها بد زهرمارهايي هستند.»