سینماروزان: اگرچه به مانند همه این سالها نماینده رسمی سینمای ایران در اسکار۲۰۲۵-فیلم “در آغوش درخت”- نتوانست حتی به جمع کاندیداهای اولیه اسکار خارجی راه پیدا کند ولی فیلم توقیفی محمد رسول اف یکی از کاندیداهای اسکار شده.
“دانه انجیر معابد” ساخته محمد رسول اف با داستانی شبیه “برادران لیلا” و “غریزه” و “پیرپسر”-درباره تقابل فرزند/ فرزندان علیه پدر- محصول مشترک ایران، آلمان و فرانسه است و از سوی سینمای آلمان هم نماینده اسکار شد.
ابوالحسن داوودی کارگردانی که آخرین بار کمدی پرفروش “هزارپا” را ساخته بود با نقد جریان ممیزی درباره فیلم رسول اف به روزنامه ایران میگوید: به نظرم «دانه انجیر معابد» یک فیلم کاملاً معمولی است؛ فیلمی که هم اشکال فنی دارد، هم اشکال فیلمنامهای و هم اشکال اجرایی. اگر این فیلم در شرایط عادی ساخته و دیده میشد در نهایت مثل همه فیلمهای دیگر یک عده دوستش داشتند و برخی هم اصلاً آن را نمیپسندیدند. اما این فیلم به شکل کاملاً غیرقانونی ساخته شد و با بستری که برایش فراهم شد، یک عده را تهییج کرد که اصلاً وقتی میخواهند فیلم بسازند دیگر نگاه نکنند به روند قانونی دریافت مجوز. آنها میخواهند یک شبه به گلدن گلوب و اسکار برسند و این فیلم راهنمای کارشان شده است.
وی ادامه داد: آنها دیگر مثل ما هم نیستند که برایشان مهم باشد یک همکار صنفی در شورای نمایش است یا کسی دیگر، برایشان مهم نیست پروانه ساخت و نمایشی وجود دارد یا نه. باید بپذیریم که ارکان حوزه نمایش تغییر کرده است. آیا اصلاً مدیران نگاهی به شرایط پیش رو دارند؟ به این فکر میکنند همین مسیری که شکل گرفته در یک سال آینده به کجا منتهی میشود؟ اصلاً این حق را به خودشان میدهند که به عنوان مدیر فرهنگی یک سال جلوتر از خودشان را ببینند؟؟چرا باید اثری که من میخواهم بسازم بر اساس یک فیلمنامه پیشداوری شود؛ پیشداوری با همان شناخت محدود. من از فیلمنامهنویسی به دنیای فیلمسازی آمدم و به واقع معتقدم فیلمنامهنویسی یک دستورالعمل برای محصولی است که قرار است توسط عواملی دیگر و با یک تیم شصت نفره ساخته شود. چطور میتوان این محصول نهایی را با این همه نیرو که در چگونگی ساخت آن دخالت دارند، تنها بر اساس فیلمنامه قضاوت کرد؟! قصد من تخطئه فیلمنامهنویسی نیست، بله فیلمنامهنویسی واقعاً یک هنر است همچنان که دستورالعملنویسی درست هم یک هنر است. همچنین به من کارگردان کمک میکند که کارم را بهتر و دقیقتر انجام بدهم. سؤال من این است که آیا مدیر فرهنگی یا یک ممیز، این درک را دارد که یک سال و دو سال آینده که این فیلم احتمالاً به نمایش درمیآید جامعه مخاطبش چه شکلی است؟! چه نیازی دارد و درکش از پیرامونش و دنیا چگونه است؟
داوودی افزود: این توقیفها در اکثر مواقع به ضد خود تبدیل میشود یعنی به جای اینکه فیلم دیده نشود، اتفاقاً کنجکاوی ایجاد میکند که دیده شود. برخی مواقع بعضی از این حربه برای ایجاد فضای تبلیغاتی استفاده میکنند و چیزی در فیلم میگذارند که فیلم به نوعی مهر توقیف بخورد تا اعتبار بگیرد. اگر توقیف را به معنای انسداد بدانیم – به این تعبیر که یک مدیر فرهنگی نخواهد نوع و جریانی از سینما رشد کند- تجربه تاریخی نشان داده حاصل انسداد، حذف رقیب نیست اتفاقاً قد علم کردن رقیب دیگری مثل سینمای زیرزمینی است یا ممکن است در برابر این انسداد، ابتذال ایجاد شود و فیلمساز برای جبران، سراغ فیلمی برود که گیشهاش تضمین شده است.