سینماژورنال: دکتر مجید تفرشی تاریخ نگار و پژوهشگر در آرشیو ملی بریتانیا گفت: پروژه «کوروش کبیر» میتواند یک اثر کاملاً هوشمندانه و میهندوستانه در جهت منافع ملی ایران در بهبود روابط ایران با دنیا باشد.
به گزارش سینماژورنال دکتر مجید تفرشی تاریخ نگار، صنعتپژوه ایرانی مقیم لندن و پژوهشگر در آرشیو ملی بریتانیا در گفتوگویی در مورد جایگاه مسعود جعفری جوزانی در زمینه کارگردانی فیلمهای تاریخی سینمای ایران و همچنین سریالهای تلویزیونی کشورمان گفت: در بحث تلفیق متون تاریخی با آثار هنری سینمایی با چند مشکل و دشواری مواجه هستیم؛ در درجه اول، کسانی که وارد این عرصه میشوند چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان، باید تلفیقی از هنرمندی و دانشوری و نیز جلب رضایت بیننده عام و بیننده خاص داشته باشند؛ آقای جوزانی به دلیل سابقه آکادمیک و همچنین سابقه طولانی هنری که در عرصه سینمای ایران دارند، هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را میشناسند و هم با مقوله پژوهش آشنایی دارند. بنابراین هیچکدام را فدای آن یکی نمیکند، هم به جذابیت فیلمش، هم به کیفیت هنری آن و هم به وفاداری به متون تاریخی توجه دارد و تلفیق اینها با همدیگر کار راحتی نیست. ایشان در آثار تاریخی که تاکنون کارگردانی کرده، نشان داده که در این زمینه موفق بوده است و به طور نسبی میتوانیم بگوییم که در این زمینه شاید سرآمد فیلمسازان ایرانی باشد.
وی همچنین گفت: در این نوع کارها چند نوع تناقض و پارادوکس وجود دارد؛ یکی اینکه فیلم هنری ساخته بشود که جذابیت خوبی هم داشته باشد و این خودش، یک پارادوکس است و ضمناً هر دو تای اینها را داشته باشد و به متون تاریخی هم وفادار باشد؛ که همه اینها در کنار هم در یک اثر سینمایی خیلی کار دشواری است. ما آثار هنری وفادار به تاریخ داشتهایم؛ ولی معمولاً در داخل ایران جذابیت عمومی نداشتهایم.
تیزبینی جوزانی در انتخاب متون تاریخی «کوروش کبیر» و «باسکرویل»
این تاریخ نگار و صنعتپژوه ایرانی مقیم بریتانیا در ادامه افزود: آن کسی که کار تاریخی انجام میدهد بایستی بتواند اورژینال بودن آن متن تاریخیاش را حفظ بکند که این هم کار دشواری است؛ یعنی آن کارگردان هم کار جدی هنری خود را انجام بدهد، ولی از نظر تاریخی بتواند به آن متن وفادار باشد. مسأله اینکه در بحث تاریخی آقای جوزانی چه در آثار ساخته شدهاش و چه آثاری که به صورت فیلمنامه منتشر کرده است مثل؛ کتاب فیلمنامه «کوروش کبیر» و همچنین اثر مهم دیگر ایشان در مورد «هاوارد باسکرویل» که جانباخته راه مشروطیت از کشور آمریکا است که برای تدریس به تبریز آمده بود و در جریان مشروطیت در سنگر نیروهای ستارخان در دفاع از آرمانهای مشروطیت به شهادت میرسد؛ اینها مواردی است که آقای جوزانی خیلی با تیزبینی انتخاب میکند و مواردی است که صرفاً مصرف داخلی هم ندارد.
«مسعود جعفری جوزانی» مخاطب غربی برای بازار جهانی را میشناسد
دکتر مجید تفرشی در ادامه اظهار داشت: نگاه آقای جوزانی و حضوری که در عرصه سینمای خارج از ایران داشته است چه در عرصه هنری و چه در عرصه آکادمیک، مخاطب غربی برای بازار جهانی را میشناسد و این در زمینه فیلمهای تاریخی خیلی کمک میکند؛ ایشان صرفاً به بازار داخلی ایران نگاه نمیکند و تنها نگاه بومی ندارد و ضمن توجه به نگاه بومی، نگاه جهانی هم دارد. برای ساخت فیلمهایی مثل «کوروش» و یا «باسکرویل» بایستی نگاه جهانی وجود داشته باشد. برای اینکه در خارج از مرزهای ایران برای اینگونه آثار مخاطب دارد و علايق، زاويه ديد و ذائقه بینالمللی لزوماً با ذائقه ایرانيان در مورد کوروش لزوما منطبق نیست و پیداکردن خطوط مشترک و فصل مشترک بین اینها هم کار هر کسی نیست.
«کوروش کبیر» اثر فاخر بینالمللی با محوریت منافع ملی ایران
وی افزود: به نظرم آقای جوزانی فرد توانا و قابلی برای پیداکردن این مؤلفههای مشترک بین ذائقه، جذابیتها، حساسیتهای تاریخی و متونی داخلی و بینالمللی برای ساخت یک اثر فاخر بینالمللی است؛ البته با محوریت منافع ملی ایران و این به نظر من، کاری است که آقای جوزانی میتواند از پس آن بربیاید و در آثار قبلیشان هم این را به اثبات رسانده است که چنین کاری را میتواند انجام بدهد.
این پژوهشگر ايراني در آرشیو ملی بریتانیا در ادامه تصریح کرد: کارنامه آقای جوزانی بخصوص در ساخت سریال موفق «در چشم باد» نشان داده که ایشان در کنار اینکه در سینمای داستانگو و روایی توانسته است که موفق باشد و در سینمای تاریخی هم در آثاری مثل «شیر سنگی»، «در مسیر تندباد» و … هم که ریشه تاریخی دارند؛ قوی و جذاب عمل کرده است و نشان میدهد که ایشان ضمن وفاداری به تاریخ، رضایت عموم را هم جلب بکند. به نظر من اگر به تجربه فیلمهای بینالمللی در مورد فیلمهای تاریخی توجه کنیم مثل؛ «آمادئوس» که «میلوش فرومن» در مورد زندگی موتزارت ساخته است و یا فیلم «لورنس عربستان» به کارگردانی «دیوید لین» اینها فیلمهایی هستند که ضمن وفاداری به تاریخ، براساس قرائت بومی آن کشورها و نویسندگانشان در نگارش فیلمنامه از پشتوانه پژوهشی هم برخوردار بودند که به نظرم آقای جوزانی با آمادهسازی فیلمنامه کوروش و همکاری دو محقق دیگر و همینطور فیلمنامه «باسکرویل» که قبلاً منتشر کرده بود؛ توجه به پژوهش را جدی گرفته است و در واقع آثار سینمایی ایشان فیلمهایی هستند که میتوان آنها را در ژانر فیلمهای پژوهش محور قرار داد. صرفاً درام و داستان را مورد توجه قرار نداده است؛ ضمن اینکه به درام و داستانگویی توجه میکند به پژوهش محوری کار هم توجه میکند که چنین کاری لازم و واجب است.
«کوروش کبیر» در عرصه جهانی از تواناییهای سینمای ایران دفاع میکند
وی همچنین گفت: امیدوارم تلاشی که ایشان در مورد کوروش میخواهد انجام بدهد؛ ضمن اینکه به ارزشهای تاریخی و معیارهای تاریخی در آن و همچنین جذابیتهای عمومی هم توجه دارد در عرصه جهانی هم بتواند از تواناییهای سینمای ایران دفاع و استفاده کند و هم توفیق تجاری و هنری را به دست بیاورد؛ که این کاری است که جمعکردن اینها کار بسیار دشواری است، ولی من مطمئنم از عهده آقای جوزانی برمیآید.
این تاریخ نگار و سندپژوه در مورد اهمیت ساخت پروژه «کوروش کبیر» گفت: زندگی کوروش چون تلفیقی از افسانه و واقعیت است و روایتهای داخلی و خارجی متعددی دارد؛ پیداکردن یک روایت صحیح تاریخی برای آقای جوزانی کار آسانی نبوده است و براساس آن، یک روایت و درامی نوشتهاند که جذابیت هنری و در عین حال از جهت کیفیت هنری و هم اینکه برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد و این درواقع کار سادهای نبوده است.
ورود به عرصه سینمای جهان با «کوروش کبیر»
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: فکر میکنم که تلفیق اینها در ساخت «کوروش کبیر» ضمن اینکه یک فیلم پرهزینه بینالمللی است میتواند در صنعت سینمای ایران جهشی برای ورود بیشتر به جریان اصلی سینمای دنیا باشد. و با توجه به اینکه کوروش از مواردی است که در عرصه جهانی شناخته شدهترین فرد تاریخی ایران حداقل در دوران باستان است و در کشورهای دیگر و ادیان و فرهنگ و تمدنهای دیگر هم مورد احترام است؛ به نظر میرسد که تواناییهای آقای جوزانی این توفیق را نه برای سینمای ایران بلکه برای منافع ملی ایران فراهم بکند که وارد یک سپهر هنری و در عین حال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عرصه سینمای جهان بشود.
جوزانی پشتوانه آکادمیک دارد و هنر ـ بازار سینما را میشناسد
وی در مورد نبود آثار ارزشمند تاریخی در سینمای ایران گفت: ما مسألهمان این است که در سینمای جهان الان یا به مسائل سیاسی و یا تاریخی ایران توجه نمیشود و اگر هم توجه بشود خیلی نگاه منفی و گذرایی وجود دارد؛ فیلمهای تاریخی سینمای ایران هم مثلاً از پژوهش جدی کم بهره هستند و یا دارای اغراض سیاسی هستند. کمتر هنرمندی سراغ داریم که با این پشتوانه آکادمیک وارد بیزینسی به نام سینما شده باشد و هنر ـ بازار سینما را بشناسد. آقای جوزانی با این ویژگی میتواند این خلأ را پرکند، نه تنها در عرصه سینمای تاریخی داخلی، بلکه در تصویری که از تاریخ ایران در سینمای دنیا نمایش داده میشود و این میتواند یک نقطه عطفی برای پرکردن این نقطه کور باشد.
جوزانی در سریال «در چشم باد» به تاریخ وفادار بود
دکتر تفرشی در مورد سریال تاریخی گفت: «در چشم باد» سریالی بود که خیلیها از آن انتقاد و خیلیها هم از آن تعریف کردند؛ من در اینجا نمیخواهم در مقام دفاع از آن سریال بربیایم ولی در مقایسه با سریالهای فاخر تاریخی که در سالهای بعد از انقلاب ساخته شده است به نظر من این سریال، ضمن وفاداری به اصول و اسلوبهای تاریخی و متد روشمند تاریخی توانسته است جذابیت مخاطب هم به همراه بیاورد و در عین حال، داستان زیبا و روانی را هم در چند نسل مختلف تعریف بکند و به نظر میرسد که هدف آقای جوزانی از ساخت این سریال فقط جلب مخاطب و جلب رضایت تهیه کننده اصلی آن که صداوسیما باشد، نبوده است؛ یعنی درواقع ایشان یک جدالی را در آن پیروز شده که در آن، هم جلب رضایت مخاطب عام و هم مخاطب خاص علاقمند به تاریخ و تاریخدان مدنظر بوده است و هم اینکه به تاریخ وفادار مانده است.
وی افزود: درواقع این کار دشواری چند لایهای است که ایشان توانستهاند انجام بدهند و در کنار آن در انجام این کارها در نهایت بحث ممیزی هم مطرح است و ایشان در این چهارچوبی فیلم میسازد که یکسری نقاط قرمز آشکار و نهانی وجود دارد و این خطوط قرمزی که گفته و ناگفته است کار نویسنده و تهیهکننده و کارگردان را خیلی دشوار میکند؛ ولی آقای جوزانی توانسته است علیرغم این موانع موجود، محصولی را ارائه کند که بتواند به طور نسبی از اغلب قریب به اتفاق آثار تاریخی تلویزیونی بعد از انقلاب برتر باشد.
پروژه «کوروش کبیر» اثری کاملاً هوشمندانه در بهبود روابط ایران با دنیا
دکتر «مجید تفرشی» تاریخ نگار، صنعتپژوه ایرانی مقیم لندن و پژوهشگر در آرشیو ملی بریتانیا در پایان این گفتوگو تأکید کرد: پروژه «کوروش» در زمانی کلید میخورد که ایران در یک دوره جدیدی قرار دارد؛ که همان دوران پسابرجام و دوران بعد از سال ۹۲ است، ایران در شرایط اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیکی است و روابطش را با دنیا ترمیم میدهد؛ این پروژه «کوروش» میتواند یک پروژه بسیار موفقی باشد برای تسریع و کمک کردن به بهبود روابط ایران با جامعه بینالمللی و آشتی ایران با غرب و حداقل از منظر سیاسی و آشتی ایران با آن قسمتی از غرب که بدخواه ایران نیستند. به نظر میرسد که پروژه «کوروش کبیر» میتواند یک اثر کاملاً هوشمندانه و میهن دوستانه در جهت منافع ملی ایران در بهبود روابط ایران با دنیا باشد.
… صد البته نیاز امروز ما در سینما، پرداختن به آثار اساطیری و تاریخی باستانی ایران زمین است اما برداشتن قدم های اشتباه، اصل و فرع، هر دو را با هم از میان می برد. سنگ مفت اما گنجشک نه مفت! هزینه کنید و بسازید تا بعد برسید به همین پاراگراف ساده ای که در این گوشه ی پرانزوا نوشته شد. با تمام این حرفها، امید که پیروز باشید. آ.آ
«برخلاف تعارفات آقای تفرشی که کاملا از سر ندانستگی نسبت به فن و دانش سینما نشأت می گیرد، بدترین گزینه برای ساخت فیلمی بزرگ با موضوعی ویژه و فخیم، نظیر «کوروش بزرگ»، کارگردان «ایران برگر» تواند بود! آقای جوزانی و تهیه کننده احتمالی شان که فیلم هایی همچون «آل» و «ازدواج به سبک ایرانی» را در کارنامه دارند به هیچ وجه نخواهند توانست از پس چنین موضوع بزرگی، چنان که شایسته است برآیند. نگاهی به کارنامه این دو نفر – فارغ از غوغاهای تبلیغاتی این چند سال و به ویژه یک ماه اخیر – نشان می دهد که کوروش، فیلمی مُثله شده از نظر تاریخی، همراه با شعارهای حکومتی، فاقد ارزش های هنری و خلاقه و دقیقاً برخلاف حرفهای پرطمطراق آقای تفرشی، بدون ارزش های بین المللی و تنها برای سوءاستفاده از این نام برای تصرف گیشه ها خواهد شد. صد البته نیاز امروز ما در سینما، پرداختن به آثار اساطیری و تاریخی باستانی ایران زمین است اما برداشتن قدم های اشتباه، اصل و فرع، هر دو را با هم از میان می برد. سنگ مفت اما گنجشک نه مفت! هزینه کنید و بسازید تا بعد برسید به همین پاراگراف ساده ای که در این گوشه ی پرانزوا نوشته شد. با تمام این حرفها، امید که پیروز باشید. آ.آ»
نام کورش در متون اوستایی (اعم از یسناها، یشتها، ویسپرد، وندیداد و خردهاوستا) نیامده است.
نام کورش در متون شرق ایرانی (اعم از سغدی، بلخی، خوارزمی، سکایی و جز آنها) نیامده است.
در متون فارسی باستان هخامنشی اطلاعاتی باره کورش وجود ندارد
نام کورش در متون پهلوی اشکانی (پارتی) نیامده است.
نام کورش در متون پهلوی ساسانی (اعم از کتیبهها و کتابها) نیامده است.
نام کورش در متون مانوی نیامده است.
نام کورش در شاهنامه فردوسی نیامده است.
نام کورش در شعر و ادبیات فارسی نیامده است.
این همه آنچه بود که در متون ایرانی در باره کورش آمده است. سکوت منابع ایرانی در قبال نام کورش نشان میدهد که کورش در بهترین حالت شخصیتی ناچیز بوده است که ایرانیان برای او اهمیتی قائل نبودهاند.
به نام خداوند جان و خرد
درود بر شما دوست گرامی که نام تان شیرازی ست و گویا افتخار همشهری بودن با کوروش بزرگ و حافظ کبیر را نیز دارید:
سرزمین ما اصولاً به دلیل موقعیت جغرافیایی اش، همواره محلی برای تاخت و تاز همسایگان دور و نزدیک بوده است و آنها نیز اغلب هر یک ضرباتی سنگین از هر سو بر منابع تاریخی و فرهنگی ما وارد کرده اند. افزون بر این، خود ما نیز در این سترونی منابع و آثار بی تقصیر نیستیم. هر سلسله ای که آمده، آثار سلسله ی قبلی اش را به راحتی خوردن آب، ویران کرده. نگاهی به همین امروز بیندازید و مثلاً مقبره ی … اینجا نمی خواهم بحث کنم که ایشان پادشاه خوبی بود یا نه، بلکه نظرم بر ویرانگری معاصر خود ماست که هیچ حکومتی در ایران، آثار قبلی هایش را بر جای نگذاشته. این دو مورد ویرانگری بیرونی و درونی/حکومتی را با هم گرد کنید: می شود اوضاع فعلی آثار تاریخی ما.
مردم هم که البته در یادگاری نویسی (سی و سه پل)، فروش پنهانی آثار زیرخاکی (نظیر ماجرای جیرفت) و تخریب از طریق اسپری (نظیر میل اژدها ممسنی) و بالا رفتن از آثار (تخت جمشید)، ید طولایی دارند! پس این مورد سوم را هم به آن دو تای قبلی بیفزایید. آیا بی خیالی تاریخی ما درباره بزرگان مان، تقصیر آن بزرگان است یا یک ویژگی نادرست تاریخی ست که باید در خودمان اصلاحش کنیم؟!
و اما مورد بعد و درباره یادکرد منایع جهانی از کوروش بزرگ: اگر نام ایشان در هیچ متن باستانی نیست، پس آثار کهنی که در زیر نام می برم چه هستند؟
کوروش نامه – گزنفون / تاریخ هرودوت / عهد عتیق یهود / کتیبه ی خود کوروش یا کمی پس از او در پاسارگاد: «ادم کوروش اخشیتی هخامنشی: منم کوروش هخامنشی» / یادکرد کوروش در آثار کتزیاس پزشک دربار هخامنشی / یادکرد داریوش بزرگ هخامنشی در بیستون از کوروش / یادکرد او در سالنامه های بابلی و استوانه حقوق بشر و منابع عبری، یونانی و البته باستانشناسی مدرن بسیار
تمامی این آثار که امروز از مدارک درجه یک جهان باستانشناسی محسوب می شوند، قطعاً بر حدس و گمان و تردیدهای شایعه محور یا سیاسی با مصرف روزمره ارجحیت دارند.
***
و اما درباره کم یاد شدن از کوروش یا چرخش نام (بطور مثال به بهمن یا کیخسرو یا داراب و…) و کردارهای او در آثار ایرانی باز هم باید به فرهنگ خودمان رجوع کنیم و اینکه آیا یاد نکردن ما از بزرگان راستین مان، فقط مختص کوروش است یا رسمی تاریخی ست که بی وفایی ما نسبت به بزرگان مان را نشان می دهد؟!
زیاد دور نرویم، سانسور اخبار مربوط به – سازنده همین ایران مدرن و دانشگاه تهران و راه آهن و… – در همین ثانیه هایی که زندگی می کنیم چگونه است؟! یا چرا تصویری از اشو زرتشت – جز تنها نقش او در تاق بستان – برای ما از دل این هزاره ها به یادگار نمانده است؟ یا مانی که آنقدر موبدان ساسانی، آثار و اخبار او را زدند و سانسور کردند که جز شبحی افسانه ای از او به دست امروزیان نرسیده… تا جایی که بسیاری مشکوک شدند که اصلاً افسانه است!
اما یافته شدن انبوه اسناد مانوی در تورفان چین، او را به عرصه ی تاریخ بازآورد.
یا مثلاً آیا یاد شدن از برخی ویرانگران در تاریخ ایران، نظیر اسکندر که همه می دانند – و منابع یونانی و رومی نیز حتی از آن به تفصیل سخن گفته اند – دلیلی بر خوبی اوست یا بر بی خیالی و فراموشکاری ما؟!
اینکه نام فرزندان مان را چنگیز و تیمور می گذاریم، آیا بهترین دلیل نیست که حافظه ی تاریخی ما ایرانیان تا همین امروز، سند خوبی برای قضاوت درباره ی حکومت ها نیست؟!
***
اما درباره ی نیک بودن یا نبودن کوروش ایرانی، بهتر است تخیل نکنیم. درست این است که به نزدیک ترین منابع به زمان خود او رجوع کنیم. به ویژه منابعی که اغلب توسط دشمنان و مغلوبان او در قرون ۶ و ۵ و ۴ پ م نوشته شده اند، نه به سفارش او یا زیردستان و دوستانش.
بگذارید مثالی برایتان بزنم تا بهتر این مفهوم را درک کنید:
مثلاً صدام حسین را تحت یک بررسی کلی قرار می دهیم که حتماً ازجنایاتش مطلع هستید.
اگر در عراق یا برخی کشورهای عربی، با نگاههای نژادپرستان، ایشان را مورد تکریم قرار دهند، آیا ارزشی دارد؟
خیر! مطمئناً برای شناخت درست او، باید به آراء مردم ایران، کویت، کردها و… رجوع کرد که جان و مال شان را بر سر تکبر و خیانت و ستم او از دست دادند.
حال تصور کنید که ما ایرانیان (نظیر بابلیان، یهودان، یونانیان و… در عصر کوروش) از او تعریف می کردیم و به بزرگی یاد می نمودیم. آیا کسی در دو سه هزاره ی بعد می توانست به شفقت و مهربانی و عظمت وی شک کند؟
این کاری ست که تمامی باسوادان جهان مسکون آن دوران در حق کوروش بزرگ کرده اند؛ یونانیان در عصری که بزرگ ترین دشمنی را با ایرانی های پس از کوروش داشتند، او را به عظمت ستودند، هر چند که با شاهان بعدی او در همان زمان ستیز داشتند. آیا همین نشان نمی دهد که منش کوروش تا چه اندازه مورد ستایش خردمندان جهان بوده است؟ ستایشی تا آن حد که در قیاس می شود او را «سوپرمن» یا «آرمانی- مرد» عصر خویش نام نهاد، چنان که الگوی یک انسان بزرگ در کوروش نامه ی گزنفون قرار گرفته است.
***
بنابراین تحت تأثیر آرای میهن فروشان و بی انصافانی نظیر احسان طبری، پورپیرار و… قرار نگیرید و با انصاف به تاریخ بزرگ سرزمین تان بنگرید. گوهران بی مثال تاریخ و فرهنگ تان را به مفت مفروشید و آنها را با شیوه ای خودزنانه، از تارک تاج میهن تان فرو نریزید. منصف باشید، فارغ از تعصباتی که هر سوی به حب و بغض می کوشند به شما تزریق کنند.
تندرست باشید و هماره رو به پیش – آ.آ
از دوستان سینما ژورنال خواهشمندم که پاسخ بالای بنده را (نظیر آن کامنت پیشین) جرح و تعدیل نکنید…
یا همه اش را انتشار دهید یا اصلاً انتشار ندهید، اینطور به حق نزدیک تر است.
چنانکه فرمایشات جناب شیرازی را که ضد کوروش بود، اما بدون هیچ سانسور منتشر فرمودید!
با سپاس – آ.آ
فيلمي هم در مورد رستم كبير و بسازيد
…