سینماروزان: دوقطبیسازی در اجتماع باعث ترس میشود. بازیگر یا کارگردان میگوید من اگر در این سریال تلویزیونی که پیشنهاد شده کار کنم هزار دردسر برایم پیش میآید و کلی فحش میخورم. من کسی را میشناسم که به نان شبش محتاج است. به عدهای خاص نگاه نکنید. این وضعیت بسیار افتضاح شده است.
نادر سلیمانی بازیگری که اخیرا و بعد از فیلم #ضد باز هم نقشی جدی در سریال عشق کوفی بازی کرده، با بیان مطلب فوق به روزنامه فرهیختگان گفت: ما که بیرون میرویم عدهای میگویند دم شما گرم و عدهای هم فحش میدهند. من بهشخصه از هیچکدام ناراحت نیستم. ما بین دو بخش مردم و دولت گیر کردهایم. باید واقعیت را گفت چون این زندگی ماست. ما جانب مردم و خدا را هم میگیریم اما وقتی منی که خشکمذهب نیستم اما عاشق امامحسین هستم و بهخاطر همین است که این کار را هم پذیرفتم میگویم با عدهای که با این کار مساله داشته باشند چه باید بکنم؟!
وی ادامه داد: رسول خدا موقعی که خواست اسلام را نشان دهد، روی سرش شکمبه ریختند اما با مهر جواب داد و محبت او بود که اسلام را گسترش داد. ما با محبت میتوانیم خارها را گل کنیم. سوال من این است که آیا ما نسبت به همه بخشهای هنر با مهر برخورد کردیم. بخش اعظم کار من از تئاتر شروع میشود اما اینقدر آنها فقیر شدهاند که حد و حساب ندارد. من جزئی از صنف تئاتر هستم و وضعشان را میبینم. در تلویزیون هم که عدهای کار میکنند، باید صبر کنند ببینند کی پولشان را به آنها میدهند. من دو روز قبل اکران خصوصی فیلمی بودم که در آن بازی کرده بودم. دیدم همه مینالند که خانه و ماشین خودشان را فروختهاند و کاری را انجام میدهند و بعد به آنها میگویند نداریم!
نادر سلیمانی درباره ژست تحریم برخی جریانات گفت: تحریم کردن فضای هنری از جانب خود مردم نیست که اگر بود ما الان نباید استقبال از فیلمهای سینمایی، کنسرتهای موسیقی و سریالهای شبکه نمایش خانگی را ببینیم، به نظر میرسد انگار یک جریان رسانهای-سیاسی که جیبش حسابی پر است، از عادی شدن فضا عصبانی میشود همه تلاشش را میکند که خودش و ایدههایش را نمایندگی همه مردم معرفی کند و آن جریان به مردم فشار میآورد.
این بازیگر پیرامون ترکیب گویش معاصر با گویش کتابی در سریال عشق کوفی اظهار داشت: حتما کارهای مرحوم علی حاتمی را دیدهاید؛ مثلا در مادر میبینید که در دیالوگی گفته میشود «مرا از تردامنی باکی نیست»؛ چقدر این گویش زیباست. در ضربالمثلها میگویند «آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب!» اما اینجا همان ضربالمثل زیباتر بیان شده است. در کار آقای بیضایی در جایی داریم در نمایش “غروب در دیار غریب یا پهلوان اکبر میمیرد” که میگوید «بزن نیزن که من هم چون تویی بودم؛ غلامانش گرفتندم، ببستندم، به زیر تیغ خشتندم، دم تیغ است و خون من شده جاری» میبینید که ریتم کار زیباست. کمتر آدمهایی داریم که بتوانند از این ریتم استفاده کنند، چون گویش بسیار سخت میشود. ما این کار را میبینیم برای آن قشری که همه سنشان بالا بود اما الان ما با جوانانی روبهرو هستیم که اینها خبره دیالوگهای «مالیدنی» هستند؛ مثلا میگویند کلپچ میزنی؟ یعنی کلهپاچه میخوری؟ الان من اصطلاحاتی میشنوم که روحم میلرزد! حالا ما با دو قشر تفکر متفاوت و دو قشر بیان عجیبوغریب روبهرو هستیم. ما باید، هم اینها را داشته باشیم، هم آنها را. من را به مدرسهای برای روز معلم دعوت کرده بودند. آنجا اصلا دیالوگ نتوانستم بگویم. اصطلاحاتی داشتند که در عمرم نشنیده بودم و وقتی آن را گسترده میکنم میبینم همان صحبت من است، ولی کار به جایی رسیده که دیگر سواد ما نمیکشد. نویسندگان ما دیگر نمیتوانند در یک کار تاریخی زبان امروزی را بیاورند. یکجایی ایراد از من بازیگر است. من وقتی که یک دیالوگ را میخوانم، باید آکسانم را درست بگذارم. چند بار باید کارگردان تذکر دهد. من بازیگر در این سریال نباید صحبتم را آنقدرها سلیس کنم. بگذریم که همه سریالها این مسائل را دارند. در دنیا سریالی مثل ارباب حلقهها میسازند، طرف روی اسب ساعتش پیداست اما سعی ما این بوده که نگارش کار طوری باشد که از بچههای ما تا بزرگترها متوجه آن شوند. ضمن اینکه کارهای ما باید برای مخاطب کشش داشته باشد. بدون تقلید باید بتوانیم این کار را انجام دهیم.
این بازیگر با اشاره به حرف و حدیث های مرتبط با دستمزدهای هنگفت برخی بازیگران گفت: پشت سر بازیگرها میگویند اینها رقمهای آنچنانی میگیرند و باید جلوی آنها را گرفت. چطور وقتی یک تهیهکننده ۲۰۰ میلیارد سود میکند، کسی جلوی او را نمیگیرد؟! کسی چه میداند که یک بازیگر چقدر برای کارش مایه میگذارد و با هزار مکافات کار میکند. شاید او چند خانوار را اداره میکند. تمام اینها را که از آن طرف آب نمیآیند انجام بدهند. این خودش سبب ریزش هنرمندان میشود. تازه دستمزدها را هم بهموقع نمیدهند. مشکل ما از خودمان است. ما اول باید حامی آدمهای خودمان باشیم. چرا الان تلویزیون پر از مسابقه یا شو شده است؟ مخاطب تلویزیون همه مردم هستند، نه قشر خاصی که آن هم به این ترتیب برنامهسازی، دارد ریزش میکند.