سینماروزان/نساء نیکو(عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران): یسنا دختر کوچک مشهد جان در روستای احمد آباد مفقود می شود تلاش احمد پیران فرد معتمد روستا و سایرین برای یافتن دختر بچه بی ثمر میماند تا اینکه احمد متوجه وجود ماجراهایی عجیب می شود.
دومین ساخته سید محمدرضا هنرمندان، حداقل در ساختار، گامی رو به جلو برای این فیلمساز جوان محسوب می شود. تعلیق موجود در اثر و مشتاق ساختن تماشاچی برای پیگیری داستان از جمله نکات مثبت اثر به شمار می رود.
میر سعید مولویان که پیش از در جنگل پرتقال خود را به سینمای ایران نشان داده بود. نقش متفاوتی را بر عهده گرفته و تلاش کرده تا تضاد شخصیتی کاراکتر آیهان را مقابل دوربین قابل باور سازد که بنظرم در این زمینه موفق نبوده. همینطور هادی حجازی فر که اگرچه بازی متفاوت تری نسبت به سایر نقشهایش ارائه داده اما انتظارات از او بسیار بالاست.
خرده پیرنگهای داستان عمدتا به کار قصه نمی آیند . به اینها بیفزایید شخصیتهای غیر ضروری که حضورشان پیش برنده درام هم نیست. مثل کاراکتر بایرام که اگرچه با حضور کوتاه علی مصفا و بازی بسیار خوبش یکی از نکات دیدنی اثر است اما به کار داستان نمی آید. یا قصه هلما و فرزند و بدهی پدرش که نمیتواند عامل اثر گذار برای خلق گره دراماتیک محسوب شود
فیلم، نام خود را از کتاب معروف جی دی سلینجر برداشته و ظاهرا خواسته ارتباطی بدهد بین احمد بعنوان یک محافظ محیط زیست و حیوانات و کتاب سلینجر. اما نکته ای که در فیلمنامه به چشم نمیخورد این است که در شخصیت پردازی احمد آنقدر کوتاهی صورت گرفته که بجز صحنه غیرتی شدن احمد روی محبوس شدن قفس پرنده ها نکته قابل توجه دیگری از ناتور دشت بودن احمد نمیبینیم
صحنه پایانی فیلم البته زیبا و چشم نواز و اثر گذار است. تعلیق در فینال به اوج خود رسیده و پایانی مهیج را رقم زده است
ناتور دشت البته سلیقه تماشاچی امروز سینمای ایران نیست و احتمالا نمیتواند موفقیتی در اکران عمومی کسب کند اما همینکه در کارنامه کاری کارگردانش یک گام رو به جلو محسوب می شود جای امیدواری دارد.