#مهدی_کریمی تهیهکننده باتجربه سینما متذکر شد: اگر دغدغهها در سینما طرح شود دیگر به کف خیابان کشیده نمیشود!/برای ساخت #آژانس_شیشهای حتی ماشین پلیس و چراغ گردان به ما ندادند!/مجبور شدیم خودمان ماشینی را رنگ کرده و به شکل ماشین پلیس درآوریم!/وقتی فیلمهای سیاسی گرفتار محدودیت میشوند، معلوم است که فیلم سیاسی تولید نخواهد شد!/هیچ دوران طلایی وجود نداشته!/یادمان نمیرود در دهههای گذشته با درجهبندی فیلمسازان، چگونه یک سری را #الف کردند و غرق حمایت و بسیاری را بیکار!/چرا #نان_داغ_کباب_داغ فضای فیلمها و سریالها را اشغال کرده؟/چرا بخش عمده بودجههای فرهنگی به سمت چاپ بنر، دسته گل عزا و پیام تبریک و شعار میرود و نه به سمت انجام یک کار زیرساختی؟/هرچقدر جامعه در فیلمسازی پیشرفت کند در تحمل شنیدن حرف، پیش خواهد رفت!/فیلم خوب است که در هر دولتی قابل احترام است!!
سینماروزان: فیلم #آژانس_شیشهای میتوانست سرنوشتی را که الان دارد، نداشته باشد مثلا دچار ممیزی میشد یا آن را ابتر میکردند تا حرف و کلامی نداشته باشد و به نوعی خروجی فیلم خنثی باشد.
مهدی کریمی تهیهکننده فیلم ماندگار آژانس شیشهای با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: در آن دوران برای ساخت «آژانس شیشهای» هیچ امکانات نظامی به ما ندادند و ما خودمان ماشینی را به شکل ماشین پلیس رنگ کردیم و … بعد هم در حین ساخت فیلم توقیف شد چون نهاد نظامی میگفت: برای چه سرباز ما باید خلع سلاح شود؟ برای چه افسر ما باید چَک بخورد؟ ما هیچ امکانات نظامی نداشتیم از جمله ماشین پلیس و لباس و ما پس از یکسری راهنماییهایی که گرفتیم، ماشینی را به شکل ماشین پلیس رنگ کردیم و چراغ گردان تهیه کردیم و بخاطر همین موضوع توقیف شدیم چون نهاد نظامی آن زمان میگفت برای چه سرباز ما باید خلع سلاح شود؟ برای چه افسر ما باید چَک بخورد؟ خود فیلم خیلی از این موضوعات را حل کرد و اگر فیلم اصطلاحا در نیامده بود و حرفش منعقد نشده بود، هیچ گاه امکان نمایش پیدا نمیکرد.
این تهیهکننده ادامه داد: بخش زیادی از حرفها و گفتوگوها و دغدغههایی که در حوزههای نظری، فیلمسازهای اندیشمند دنبالش بودند تا فیلم آن را بسازند و جامعه را مطلع کنند به دلیل آنکه جلوی آنها گرفته شد الان به شکل هیجانی و کاذب در کف خیابان پخش شده است. اگر ما در آن گفتوگوی فرهنگی باعث رشد فکری مخاطب شده بودیم الان او به راحتی بازی نمیخورد. بخش زیادی از کشمکشها از آن عدم آگاهی و روشنگری است. وقتی اطلاعات درست به ما نرسد، تصور میکنیم اطلاعات دیگری را که دریافت میکنیم درست هستند.
تهیهکننده فیلمهای چ و رنگ خدا متذکر شد: وقتی چند فیلم سیاسی ساخته میشود و امکان نمایش پیدا نمیکند معلوم است که بعدتر دیگر فیلمی از این دست ساخته نشود؟ این روند سبب شد که سینما به سمت تولیدات زودبازده برود و ما هم، چنان هیجانزده از ورود پولهای آنچنانی استقبال میکنیم که بعدا دیگر نمیتوانیم آن را جمع کنیم؛ پولهای آنچنانی مثل همین جریان نقدینگی در جامعه سرگردان است و هر جا منفعتی باشد به همان سمت، شیب پیدا میکند؛ یک زمانی سمت بازار سکه میرود و یک زمان سمت تولید فرهنگی. این پول به دنبال سود است نه اثرگذاری یا تعالی جامعه. من در این بخش نمیگویم که نباید باشد، بلکه میگویم باید متعادل باشد یعنی الان تناسب پیکره تولیدات سینمایی ایران را که نگاه کنیم میبینیم کارهای “نان داغ کباب داغ” بخش اعظمی از تولیدات سینمایی و تلویزیونی را درگیر کرده است.
کریمی خاطرنشان ساخت: هرچقدر جامعه به سمت هوشمندی، هوشیاری و آگاهی در بخش هنری و فیلمسازی پیشرفت داشته باشد، ما میتوانیم به توفیقهای بزرگتری دست پیدا کنیم چون تحمل شنیدن حرف و گفتگو را پیدا میکنیم. شاید زمانی فیلمهایی ساخته میشد که مخاطب کشش نداشت آن را ببیند، درباره آن فکر کند و به تک تک جملات و ارتباطها دقت کند ولی الان بخشی از افکار اجتماعی حساسیت بیشتری پیدا کرده و جستجوگر است و حالا گیرایی بهتری دارد و اگر اثری درخور ساخته شود قطعا تاثیرگذارتر خواهد بود.
تهیهکننده سریال جلال گفت: شاید اغراق آمیز باشد که بگویم بخش زیادی از آن ضریب بودجههای فرهنگی که در ادارههای مختلف مصوب میشود به سمت چاپ بنر، دسته گل عزا و پیام تبریک و شعار میرود نه به سمت انجام یک کار زیرساختی. به جای آن تا یک ناهنجاری اتفاق میافتد نوک پیکان انتقادها به سمت بخش فرهنگی است و وزارت ارشاد بهترین سیبل است که مورد هجمه قرار بگیرد.
تهیهکننده مربای شیرین با رد دسته بندی دوره های مختلف سینمایی به خوب و بد بیان کرد: باید کوتاهیها و تقصیر خودمان را به گردن بگیریم چون به هر صورت کاری که حرفی داشته باشد حتما کتک خوردن و دردسر هم دارد. این ماجرا فقط برای این دوران هم نیست و در دورههای مختلفی بوده.
کریمی بی نام بردن از دهه شصت که بسیاری مدیریت گلخانه ای آن را طلایی میدانند اظهار داشت: این طور نبود که بگوییم یک دوران طلایی داشتیم که هر چه میگفتیم امکان تولید پیدا میکرد. نکته دیگر این است که ما در همه ادوار پس از انقلاب، این مورد را داشتیم که سیستم در بخش فیلمسازی، از یک سری فیلمسازان حمایت میکرد. در گذشته و همان دوران مثلا طلایی درجهبندیهایی وجود داشت؛ یک سری «الف» ساز بودند و سالی دو بار حمایت میشدند، یکسری هم کمتر و بسیاری هم بیکار. هر وزیری و هر مدیری در هر دوره منویات خود را دیکته کرده است.
مهدی کریمی تاکید کرد: اگر قرار است مدیریت کلان محصولات متنوع فرهنگی و هنری را برعهده داشته باشیم و کمکی به فضای جامعه کنیم باید بزرگ منشانهتر و حکیمانه نگاه کنیم. در بخش فرهنگی اول باید یک نگاه جامع وجود داشته باشد. باید برای تولید آثار خوب و جذاب و موثر هزینه مناسب کنیم، فیلم خوب که ساخته شود در هر دولتی با هر مدیریتی قابل احترام است و مخاطب که سرمایه توسعه فرهنگ و هنر است وقتی محصول خوب را میبیند احساس رضایت و رشد میکند.