مدیر مستعفی دفتر موسیقی ارشاد: در جاهایی با دلواپسان همذاتپنداری میکردم/ ٩ ماه بود شورای شعر و موسیقی حقوق خود را دریافت نکرده بود
سینماژورنال: یکروز بعد از آنکه پیروز ارجمند، مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد، در یک نشست موسیقی شرکت کرد، استعفا داد. خبر استعفای او درحالی صبح یکشنبه، ١٤ تیر منتشر شد که او در توضیح دلیل این کار به خبرگزاریها گفت که قصد دارد، بار دیگر به مجامع دانشگاهی بازگردد.
به گزارش سینماژورنال اما بررسی فعالیتهای او از دیماه ٩٢ که به این سمت منصوب شد، حاکی از مسائل دیگری است. برگزارنشدن کنسرتهای شهرستانها در پی ممانعت گروههای دلواپس، جلوگیری از رویصحنهرفتن نوازندگان زن در شهرستانها، حساسیت در کنسرتهایی که همخوان زن داشتند و فشارهایی از این دست، موجب شد موسیقی در دو،سه سال اخیر به بحث خبری تبدیل شود.
دراینمیان بیاطلاعی ارجمند از برخی مباحث موسیقی و مشارکتنداشتن او در جلسه مشورتی جشنواره فجر در کنار استعفای نابهنگام او، این موضوع را پیش آورده است که او بهتدریج کنار گذاشته شده است.
ارجمند ساعاتی پس از استعفایش در گفتگویی با سحر آزاد در “شرق” شرکت کرده و کوشیده درباره وضعیت حاکم بر دفتر موسیقی به هنگام حضورش در مدیریت این دفتر سخن گوید.
سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می دهد:
در روزهایی که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک فعالیت خود را از سر گرفتهاند، وعده دولت محقق شده و شما روز شنبه، ١٣ تیر در نشستی در مورد لغو کنسرتها صحبت کرده بودید، درحالیکه یک روز بعد از آن خبر استعفای شما منتشر شد و به نظر میرسد این استعفا در چنین شرایطی معنادار است. چه شد که استعفا دادید؟
در این مدت سعی کردم مدیریت بحران کنم. بخشی از مشکلات موسیقی، کنسرتها هستند و مهمتر از آن امنیت شغلی و حرفهای هنرمندان است. موسیقی دچار شرایط بحرانی بود مخصوصا که بعد از سالها موسیقی روبهتعطیلی بار دیگر فعال شد و به همین دلیل، خیلی از مشکلات پیش آمد… .
یعنی فکر میکنید چون بوی بهبود از اوضاع شنیده میشد، مشکلاتی برای موسیقی پیش آمد؟
تعدادی از کسانی بودند که موسیقی به شکل متعالی و روبهرشد برایشان خیلی خوشایند نبود، آنها دغدغههایی در بطن خود دارند و برای اینکه نظرشان را حاکم کنند، دست به هر کاری میزنند، اما ما در وزارت ارشاد اعتقاد داشتیم کار مصمم و قاطع انجام دهیم، ارکسترهای سمفونیک و ملی بازگشایی شد، بخش تکریم اربابرجوع شکل گرفت، استانداردسازی سالنها، تأسیس مکتبخانه موسیقی سنتی و نواحی در کل کشور و طرحهای زیرساختی دیگر تدوین و برنامهریزی شد…
با این شرایط چرا تصمیم گرفتید استعفا دهید؟
برای پریدن در ارتفاع بلندتر نیاز به عزم و امکانات بیشتری دارید، یکموتوره نمیشود اوج گرفت. در شرایط موجود نمیشد، البته عزم در وزارت ارشاد وجود داشت، اما از نظر سختافزاری با کمبود مالی و منابع انسانی روبهرو بودیم و در این موقعیت نمیتوان آنطور که بایدوشاید با سرعت، کارها را پیش برد. در نتیجه ترجیح دادم فرصت به شخص دیگری داده شود.
میتوان اینطور از حرفهای شما نتیجه گرفت که از شرایط موجود و فشارهایی که وجود داشت، خسته شدهاید؟
بههرحال هر انسانی ظرفیتی دارد. عشق به کار در من بود، اما قبل از اینکه یک مدیر باشم، هنرمند بودم و روحیه من با مدیری که مشی سیاسی داشته باشد، متفاوت است. گاهی برخی از مواضعم به مذاق خیلی از هنرمندان و جامعه خوش نمیآمد و در مقام کارشناسی، نقطهنظراتی داشتم که بیان آن، نیازمند هماهنگی با دستگاهها بود بنابراین احساس کردم در این شرایط به دانشگاه بازگردم.
در روزهایی که شاهد صحبتهایی از سوی مسئولان مختلف مانند وزیر کشور در مورد لغو کنسرتها هستیم و گفته میشود تعداد لغو کنسرتها زیاد نبوده است و از طرف دیگر شاهد ممانعت از برگزاری کنسرت از سوی گروههای دلواپس در برخی شهرستانها هستیم، فکر نمیکنید استعفای شما بهنوعی عقبنشینی از فعالیت این رشته باشد؟
نه. حقیقت این است که من خودم را از بدنه جامعه جدا نمیدانم حتی شاید در جاهایی با دلواپسان همذاتپنداری میکردم چون آنها با خلوصنیت صحبت میکردند و در مناظرهها متوجه شدم که در بسیاری از موارد، ما درد مشترک داریم، اما راهحل درمان موضوع، متفاوت است. در دوره من بالاترین تعامل وزارت ارشاد با نیروی انتظامی وجود داشت و این تعامل، نکته مثبتی بوده است. اگر دو هزار کنسرت در سال ٩٣ برگزار شده، بدون همکاری با نیروی انتظامی نبوده و این نشان میدهد ما وارد دور جدیدی از همراهی شدهایم. وقتی وزیر ارشاد هم در مورد موسیقی صحبت میکند، یعنی موسیقی دارد ظرفیتهای خود را نشان میدهد.
این تعامل با نیروی انتظامی که به آن اشاره کردید، در زمان شما بوده است، اما چه ضمانتی وجود دارد که مدیر بعدی هم این موارد را اجرا کند؟
این موضوع به سیاستهای وزارت ارشاد برمیگردد که بخواهد چنین مسیری را طی کند یا نه. زیرساختهایی که اکنون ایجاد شده با خطمشی وزارت ارشاد همسو است و شیوهنامهای نیز با نیروی انتظامی تنظیم کردهایم که باعث تفکیک وظایف، شورای صیانت و شورای راهبردی است.
مدیران بالاتر بهویژه علی مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد چقدر در این مدت از شما حمایت کردند؟ در برخی از موارد همچون همراهی مدیرعامل انجمن موسیقی با مرادخانی در سفر به آمریکا که شما از آن بیاطلاع بودید، این تصور را بهوجود آورد که شکافی میان دفتر موسیقی و معاونت هنری وجود دارد.
در بعضی از موارد کوچک دچار مشکلاتی بودیم البته این مشکلات در کل معاونت وجود داشت مثلا در سال ٩٢ در بحث بودجه باید سیاست ریاضت اقتصادی را تحمل میکردیم و معاونت هنری سعی داشت بودجه را بهصورت متناسب تقسیم کند، بالطبع هر مدیری تلاش کرد برای گرفتن بودجه بیشتر چانه بزند و عموما چون تئاتر هنر وابستهتری به بودجه دولتی است، در بخش موسیقی ما بهغیر از موسیقی نواحی و رفع امورات دفتر موسیقی، خیلی به بودجه وابسته نبودیم. بااینحال ارتباط ما با انجمن موسیقی قطع شده بود…
چرا؟
چون من بهعنوان عضو هیأت امنای انجمن موسیقی انتخاب نشدم و انجمن موسیقی، بازوی دفتر موسیقی به خصوص در شهرستانهاست. در تمام دورهها مدیر دفتر موسیقی، مدیر هیأت امنا میشد و به همین دلیل ارتباط خیلی کمرنگی میان ما و آنها وجود داشت. تقریبا ارتباط دفتر موسیقی و انجمن موسیقی به صفر رسیده بود. در بخشهای منابع انسانی هم کل بدنه وزارت ارشاد خالی از متخصص است و باید این مسئله، آسیبشناسی شود. در بدنه دفتر موسیقی یک کارشناس برای بررسی پرونده کنسرتها داشتیم و بعضی مواقع من و او تا نیمههای شب کار میکردیم که بتوانیم پروندهها را به موقع به نتیجه برسانیم و این سیستم، فرسایشی است.
آیا با علی مرادخانی و معاونت هنری اختلافی پیش آمده بود که هماهنگی میان دفتر موسیقی و این معاونت کمرنگتر شود؟
ارتباط شخصی من با او پیش از اینکه مدیر دفتر موسیقی شوم، بهعنوان یک دوست و همراه بود و آقای مرادخانی به دلیل همین اعتمادی که داشت کل کار را به خودم واگذار کرده بود. من هم سعی کردم بیشتر مشکلات را خودم حل کنم و بعد از حل موضوع به او گزارش میدادم، به همین دلیل در خیلی از مواقع خودم این ارتباط را کم میکردم. آقای مرادخانی و وزیر ارشاد همیشه من را همراهی میکردند اما مشکل در سیستم اداری است که چابک نبود و بوروکراسی اداری حاکم بود مثلا ٩ ماه بود شورای شعر و موسیقی حقوق خود را دریافت نکرده بود و با وجود دستور مرادخانی، سیستم اداری آنقدر قدرتمند نبود که این کار را عملی کند. بوروکراسی حاکم، باعث میشد بسیاری از ایدهها اجرا نشود.
همانطور که در نشست ١٣ تیر هم از سوی برخی از هنرمندان مطرح شد، وقتی کنسرتی برگزار نمیشود، عملکرد وزارت ارشاد زیر سؤال میرود. مشکل اصلی که در این زمینه باید برطرف شود، چیست؟
خلأهای قانونی برطرف شود. ما در این مورد قوانینی را برای تخلفات شرکتها، خوانندگان و گروهها نداریم. آییننامه و اعضای شورای صیانت از حقوق هنرمندان در دفتر موسیقی مشخص شده است و اگر آغاز بهکار کند در زمینه حقوقی جلو میافتیم. همچنین قراردادهای تیپ مربوط به قیمت دستمزدها، سالنها و محصولات موسیقی باید تعیین شود؛ چون برخی از کنسرتها بهدلیل همخواننبودن قیمت بلیت با دستمزد نوازندگان بههم میخورد و بحث بعدی، نظارت بیشتر بر اجراها و رصد کنسرتهاست.
شما شهریور سال گذشته در مورد رپ ایرانی صحبت کردید. این موضوع بحثهای زیادی را بهوجود آورد و هربار شایعاتی مبنیبر صدور مجوز برای یک اثر رپ منتشر میشد اما تاکنون هیچ مجوزی در این زمینه صادر نشده است. آیا اثری که با فرهنگ ما مطابق باشد، هنوز تولید نشده یا فشارهایی برای صادرنشدن مجوز وجود داشته است؟
مخالفت با موسیقی رپ وجود داشته است، اما ما اعتقاد داریم به موسیقی رپ غربی نیاز نداریم و باید موسیقی رپی داشته باشیم که رفعکننده معضلات اجتماعی باشد. حتی در بسیاری از رپرهای ایرانی، علاقهمندی به فرهنگ ایرانی دیدم و کارهای خوبی داشتند که باید حمایت میشد.
چقدر این حمایت در بدنه وزارت ارشاد وجود دارد؟
ما بهعنوان دفتر موسیقی، موافق رپ ایرانی بودیم اما فشارهای زیادی داشتیم که به موسیقی رپ و راک مجوز داده نشود و حتی تهمتهای زیادی به خوانندگان رپ زده شد.
این فشارها از سوی چه کسانی بود؟
در بحث فرهنگ، دستگاههای سیاستگذار دیگری هم هستند که درباره موسیقی رپ و راک به صحبت با آنها پرداختیم اما به هیچ توافقی نرسیدیم.