محمدمهدی حیدریان در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐در چهار، پنج ماه گذشته توانستیم راهبرد کلان سینما را تنظیم کنیم/امکان نمایش خارجی به دلیل محدودیت اکران وجود ندارد/هنروتجربه هم باید سطح هنری ما را ارتقا دهد! دادوستد در دور باطل هم فیلمساز را خراب میکند و هم مخاطب را/مدیران سینمایی باید همگان را از سادهنگری نسبت به جامعه خارج کنند/سینمای ایران، انتخاب اول مخاطبان در خانههایشان نیست و این زنگ خطر است/{مدیران حوزه} پشت مرزهای قانونی همافزایی کنند؛ چارهای جز گفتگو نداریم
سینماروزان: محمدمهدی حیدریان از زمان روی کارآمدن در سازمان سینمایی بیشتر از آن که به مانند سلف خود اهل اظهارنظرات فراوانی باشد که گاه به تناقض بینجامد کوشیده کمتر سخن گوید و اگر هم سخنی می گوید آن قدر سیاستمدارانه باشد که برایش حاشیه نیافریند شاید برای همین بوده که در چند ماهی که از عمر مدیریتش گذشته علیرغم همه انتقادات توانسته فضایی آرامش بخش برای فعالیت خود و همکارانش در سازمان سینمایی فراهم کند.
به گزارش سینماروزان حیدریان در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود با رسانه اصلاح طلب «شرق» همچنان کوشیده پاسخ حتی تندترین پرسشها را هم به گونه ای کاملا سیاستمدارانه بدهد و هرگز اسیر تندی در کلام نشود اما با این حال مرور چندباره گفتگوی وی تکلیف را درباره برخی از موضوعات مبتلابه سینمای ایران و مثلا توقیف آثار مجوزدار توسط حوزه هنری یا مسائل یک گروه دولتی کممخاطب روشن کرده است!
او کاملا سیاستمدارانه از این گفته که برای حل مشکل نهادهایی مانند حوزه چاره ای جز گفتگو وجود ندارد و باید مدیران آنها را به هم افزایی در پروسه های صدور مجوز دعوت کرد و درباره گروهی مانند هنروتجربه هم اگر نتواند سطح هنری را ارتقا دهد به مانند همه امور دست نشانده دیگر به دور باطلی می افتد که عاقبتی خوش در انتظارش نیست.
متن گفتگوی حیدریان را بخوانید:
در چهار سال نخست، دولت «تدبیر و امید» تمام سعیاش بر این بود که به بهبود ارتباط هنرمندان و دولتمردان بپردازد؛ شکافی که در دوران هشتساله ریاستجمهوری آقای احمدینژاد عمیق شده بود. بعد از بهبودی این ارتباط، حالا دیگر سطح مطالبات هنرمندان بالا رفته و آنها در پی مطالبه حقوق معوقه و البته بحق خود هستند. حالا در دوره دوم ریاستجمهوری آقای روحانی، سینماگران میخواهند خواستههایشان جامه عمل بپوشد. در این مسیر چه خواهید کرد؟
ممنون از شما که همواره با مطالبتان باب گفتوگو را باز کردهاید. قبل از هر چیز معتقدم رسانهها عضو خانواده فرهنگ و اصلا از جنس فرهنگ و هنر هستند و اگر با توجه به قابلیتهایی که دارند به کمک سایر بخشهای فرهنگ نیایند، هرچه برنامه و عِده و عُده داشته باشیم، بدون رسانهها به نتیجه نمیرسیم. در وهله نخست از دستاندرکاران سینما انتظار داریم کمک کنند تا به یک برنامه برسیم و در چارچوب همان برنامه عمل کنیم.
هدفتان این است که مسیر سینماگران را هموار کنید؟
بله. ما و جامعه سینمایی با هم خانواده هستیم. پس کار اول این است که با کمک هم بهروز شویم.
وقتی میگویید انتظار دارید، حدود و ثغور این انتظارات چیست؟
سنگبنای اول انتظار این است که جایگاه فعلی سینما در جهان کجاست و ما در کجا قرار داریم. ضروری است به کجا برسیم و چگونه میتوانیم به آن برسیم. این محورها را باید با هم جلو ببریم. اگر انتظار سینما یا تکتک دستاندرکاران از برنامههای سینما چیز دیگری باشد و ما به برنامههای دیگری فکر میکنیم که در اصول اشتراکاتی نداشته باشیم، به جایی نمیرسیم. پس همین که سینماگران انتظار داشتند اتفاقی بیفتد، باید ببینیم چه نوع انتظاری داشتند و چه اتفاقی باید میافتاد که نیفتاد! و کمکی که باید از رسانهها بگیریم، این است كه این انتظارات و برنامهها را به هم نزدیک کنند.
به نظر شما الان سینمای ما در کجا قرار دارد؟
در مدت چهار، پنج ماه گذشته که بنده مستقیما در سازمان سینمایی مستقر شدهام، با کمک و همفکری بخشی از دستاندرکاران و صاحبنظران در حوزههای اجتماعی از جامعهشناسان گرفته تا حوزههای کلان فرهنگی و دوستانی که میتوانستند وقت بگذارند، توانستیم راهبرد کلان سینما را تنظیم کنیم. سینما زنجیرهای بههمپیوسته است. در سینما لازمه تحقق و رسیدن به اهداف، رسیدن همزمان به چند سکوی ابتدایی است که باید پا را روی آن بگذارید تا بار مجموعه را روی یک هدف گذاشت و به مقصود نهایی رسید. اینطور نیست که بگوییم برش میزنیم و به هدف نهایی میرسیم. یعنی اگر سالن سینما نداشته و درعینحال تولید انبوه داشته باشیم، خروجی منطقی نخواهیم داشت. اگر به سالنها بهعنوان یک عضو از بازار موردنیاز سینما توجه نکنیم، اگر همزمان نقش کلیدی نیروی انسانی، کیفیت تولید، گردش مالی و… را با هم لحاظ نکنیم، به رشد مطلوب و همهجانبه نخواهیم رسید.
اجازه دهید به شکل جزئیتر وارد مسائل شویم. بهتر از ما میدانید که الان سینمای ایران غیر از وجهی داخلی، وجهی بینالمللی پیدا کرده است که فقط به جشنوارهها محدود نمیشود. بحران زمانی در داخل به وجود میآید که برخیها سینما را متعلق به خودشان میدانند. کسانی که زمانی برای سینما محلی از اعراب قائل نبودند، حالا خودشان را صاحب سینما میدانند و میخواهند به نوعی سلیقهشان را حاکم کنند. درواقع سینما به جایی رسیده که بر سر مالکیتش دعواست. نمونهاش هم ارادههای خارج از سینماست. اصلیترین مرجع اجرای قانون و مجوزدادنها سازمان سینمایی است که خیلی جاها مثل حوزه هنری عدول میکنند و خیلی از سازمانها که به جایی پاسخگو نیستند. تا جایی که اطلاع دارم بزرگترین چالش دولت جدید و دولت قبل این است که دست این ارادهها را کوتاه کند و مدافع مجوزهایی که میدهید، باشد. نمیدانم چرا در دولت گذشته این اتفاق افتاد ولی واقعا راهکارش چیست؟ سالهاست فیلمهای درخشانی در محاق توقیف ماندهاند. هرچند اخیرا خوشبختانه تعدادی از آنها با اعمال اصلاحات رفع توقیف شدهاند. اما واقعا جوابگوی سالهای ازدسترفته یک فیلمساز چه کسی است؟ این حقالناس چگونه استیفا میشود؟ یا فیلمی که به نام مبارک امام حسین(ع) مزین شده، هنوز نمیتواند در داخل کشور اکران شود. واقعا چرا؟
فرمایش شما صحیح است از این بابت که حوزه فرهنگ بیشترین آسیب را از چندگانگیها و از عدم احساس امنیت متحمل میشود. الان که در حوزه تأمین سرمایه برای فعالیتها دچار مشکل هستیم حوزه فرهنگ همیشه دچار این مشکل بوده، پس در این شرایط بیشتر آسیبپذیرند و بیشتر به امنیت و آسودگی خیال نیاز دارد. عزم دولت در این دوره از طرق مختلف صورت میگیرد که یکی از راهها گفتوگو و تعامل با کسانی است که صاحب تأثیر و قدرت هستند و میتوانند در حوزههای فرهنگ و هنر مؤثر باشند. راه رسیدن به چارچوب و قرار و مدار کاری که وظیفه قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا راحتتر آن را ایفا کند، همین تعامل و گفتوگوست. شاید این امر مهمترین وظیفه و اولویت دولت در دوره جدید باشد. رفتارها در حوزه سینما خیلی متفاوتتر از گذشته شده و میزان دخالتهایی که حتما از سر دلسوزی است… .
البته در شکل خوشبینانه میتوان دلسوزی را پذیرفت!
من اعتقاد دارم که همه این مسائل از سر دلسوزی است و فقط بستگی به میزان آگاهی هر فرد دارد. آنها عنادی ندارند. مملکت، فرهنگ و مردم را دوست دارند؛ تنها با میزان آگاهی و تخصصشان به حوزه فرهنگ و با امکانی که در اختیار دارند به مسئله ورود میکنند. هرچند که در این اینجا میتوانند برای ما مشکل درست کنند. با این نگاه، به نظر بهترین رفتار این است که طبق قانون مشخص در تعامل با کارشناسان، هنرمندان و دستاندرکاران سینما باشیم و بهجز كار کارشناسي اطلاعات و آگاهی بدهیم و با گفتوگوهای سازنده مشکلات را حل کنیم.
آن وقت واقعا تصورتان این است که مشکلات کاملا حل میشود؟
چارهای جز گفتوگو نداریم. در حوزه فرهنگ چنین مطالباتی وجود دارد. عرض ما این است که این مطالبات محققشدنی نیست مگر اینکه به مرزهای قانون عقبنشینی کنیم.
حداقل حسنش این است که از افراط و تفریط پرهیز میشود؟
بله. پشت مرزهای قانونی همافزایی کرده و کمک کنند تا آن اتفاق بیفتد. دیگر اینکه اتکای سینماگران روزبهروز به بخش خصوصی بیشتر میشود. مثل همه حوزههای اقتصادی در حوزه فرهنگ هم به سمت سرمایه بخش خصوصی میرویم. لازمه این کار امنیت خاطر است. امنیت خاطر هم همین است که عرض کردم. بخشی از وقتمان را در ابتدای کار خواهیم گذاشت که با تعامل مثبت و پیشبرنده به سمتی برویم که تکلیف بخش خصوصی روشن باشد و بدانیم با چه کسی و در چه محدودهای طرف هستیم و اگر چه کار کند به چه نتیجهای میتواند برسد. این تلاش را در اولویت خواهیم داشت.
به نکتهای خوشحالکننده در مراسم تودیع و معارفه آقای صالحی، وزیر جدید، برخوردم که ایشان به مسئله خوبی اشاره کردند و گفتند دنیا سینمای ما را با اسکارمان میشناسد. اینکه وزیری که در رأس تصمیمگیریهای امور فرهنگی و هنری قرار میگیرد به چنین دیدگاهی برسد، جای خوشحالی است یا کار درخشانی که گروه «هنروتجربه» در اکران فیلم «کوه» امیر نادری کرد یا فیلمساز درخشانی به نام کیانوش عیاری که بعد از گذشت شش سال بالاخره توانست از مهلکه توقیف «خانه پدری» به سلامت عبور کند جای خوشحالی است. درعینحال این سؤال همچنان وجود دارد که چرا هنوز بعد از سیواندی سال به سینماگران اعتماد نمیکنید؟ یک فیلمساز باید چند فیلم بسازد تا عِرق ملی خود را به نمایش بگذارد؟ این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ بیم این میرود که فیلمسازان از ایران بروند و از این به بعد به جای «سینمای ایران»، شاهد «فیلمساز ایرانی» باشیم و این خطری جدی است؟ ضمن اینکه برخی از مسئولان از پاسخدادن طفره میروند!
ابتدا باید مجری مناسب برنامه را انتخاب کنیم و بعد ارزیابی خواهیم کرد. اگر برنامه با تشخیص ما درست بوده باشد که ادامه میدهیم در غیر این صورت، با فرد بهتری کار را ادامه خواهیم داد. موظف هستیم کارمان را درست انجام دهیم.
خواهشم این است بخشی از مدیران سینما و دستاندرکاران همه را از غلاف سادهنگری و محدودانگاری نسبت به جامعه خارج كنند. سینما خیلی جدیتر و حرفهایتر از این حرفهاست. سینما پیچیدهتر از این حرفهاست و اگر همه اینها باشد سینما ارزشمند خواهد شد. سینمای ساده و سطحی، سینمای غیرسینما، سینما فقط فیلمی روی پرده دیدن نیست. این را رسانهها میتوانند به نمایندگی از مردم مطالبه کنند. چون برای مردم امکان نمایش خارجی به دلیل محدودیت اکران وجود ندارد. پس مردم وجه قیاس میخواهند. در منزل وقتی انتخاب میکنند خیلی انتخاب اولشان نیستیم و این زنگ خطر است. باید تلاش کنیم فیلمی بسازیم که بهطور طبیعی از سوی مردم انتخاب شود. این را شما باید از دستاندرکاران بخواهید. اجازه ندهید به سادگی و سهلانگارانه از کنار شما رد شوند. تعریف سینما را از همه بخواهید. اقتضائات داشتن سینمای حرفهای، سینمایی را که در شرایط رقابتی آزاد انتخاب مردم باشد، موضوع بحث قرار دهید که چه فیلمی باید داشته باشیم تا از طرف مردم انتخاب شود. رسانهها میتوانند کمک کنند سینما جدیتر شود.
ساختار «هنروتجربه» را تغییر نمیدهید؟
بحثها و اختلاف نظرهای مصداقی را که کنار بگذاریم، در مفهوم کار کسی را ندیدهام که مخالف باشد. کسانی که ایراد داشتند هم گفتند با هنروتجربه مخالف نیستیم. «هنروتجربه» یکی از راههای ارتقای سینماست. فیلم و فیلمساز یکی از راههای فراخوانی مخاطب جدید و مخاطب حرفهای به سینماست. بدون مخاطب حرفهای هنر شما ارتقا پیدا نمیکند. اگر دادوستد شما و مخاطب در راستای دور باطلی باشد، سهلپسندی و سادهانگاری را به هم تزریق میکنید و هم فیلمساز خراب میشود و هم مخاطب. اینکه گفته میشود سطح سلیقه نازل شده و ذائقه پایین آمده، در دادوستد دور باطل رخ میدهد و عکس این قضیه هم صادق است. باید مخاطب حرفهای داشته باشیم و منتقد جدی حرفهای تا فیلمساز و فیلم حرفهای داشته باشیم. این زنجیره بههمپیوسته است. از هنروتجربه هم این انتظار را داریم که سطح هنری ما را ارتقا دهد و از تجربیاتش برای سینمای تجاری استفاده شود.