سینماروزان/محمد شاکری:
-ورودی با نمای از پشت زین الدین برای نشان دادن آتش به اختیاری، زیادی کلیشه نیست؟ آن هم با رفتاری مشابه جواد هاشمی در #اخراجیها که میخواهد دسته لمپنها را زیر پر و بال بگیرد.
+گریم قابل تامل سجاد بابایی که تقریبا شبیه مهدی زین الدین شده.
-آن موسیقی گل درشت هیوایی چه میکند در سکانس های بیمارستان؟ هر جا هم که یکی شهید میشود نوای نی استاد و اسلوموشن!
-دیالوگ های شعارزده از مقر تا بگومگوی همسر که اصلا نمیداند موقعیت جنگی یعنی چه؟
-اگر میخواهید حماسه بسازید آن دارودسته اخراجیهاطور چه میگوید؟ اگر میخواهید کمدی جنگی بسازید چرا شمایل قهرمانی زین الدین را به آن میچسبانید؟
+لحظات حسی گفتگو با زن و فرزند را خوب درآورده ولی منطق چرایی این پاساژها معلوم نیست. این شاخه شاخه کردن فیلم بدون ایجاد ارتباط دیالکتیک میان پاساژها منجر شده به افزایش زمان و فقدان یکدستی. درباره چه میخواهید بگویید؟ زندگی شخصی؟ زندگی قهرمانی؟ تربیت اخراجیها؟ حداقلش که میشد فیلم را اپیزودیک کند و فرازهای مجزا تا تصنع انقطاع، بیرون نزند.
+نور و فیلترهای خوبی زده تا عین عکسهای باقیمانده از زین الدین را بازنمایی کند و موفق هم بوده و آن قدر هم محو بازسازی شده که وقت و بیوقت نیم رخ و تمام رخ میگیرد تا حظ کنیم؟ حظمان به ده ثانیه هم نمیرسد. علتالعلل؟ دراماتورژی نیست.
-نماهای جنگی بیش از حد آماتوری و ابتدایی گرفته شده و مدام با لرزش دوربین به دنبال ایجاد هیجان هستند. این همه فیلمبردار خبره جنگ؟ چرا نمیآورند؟ جز این است که باشه آهنگر به مدد تجربیات زرین دست، ملکه و سروزیرآب را ماندگار کرد؟ درویش با بدخشانی، دوئل ساخت و رسول با فرهاد صبا، سفر به چزابه، سیف الله داد با جمشید الوندی، کانی مانگا ساخت و …! فقط حضور مجید انتظامی کافی نیست، یک غول فیلمبردار هم لازم بود!
-آن سکانس شب هلیکوپتر زین الدین چرا دکوپاژ ندارد؟ چ را ندیده اید؟ پایین آمدن هلی کوپتر هیچ جریان هوایی ایجاد نمیکند؟ راحت می پرد پایین؟
-لحن فرمانده چرا این قدر لایتچسبک است؟ درست است که این بازیگران جنگ نرفته اند ولی سربازی هم نرفته اند؟ با انگشتر عقیق کردن در دست، کاراکتر ساخته میشود؟؟
-ادامه زوایای نیم رخ و تمام رخ و کلوز و مدیوم و لانگ از زین الدین تا بفهمیم گریمش چقدر خوب بوده؟ باور کنید مطلعیم و همان ابتدا اعتراف کردیم به این انتخاب بازیگر و آن گریم ولی کجاست پرداخت شخصیت؟ همین که یک سری اتفاق را کنار هم بچسبانیم یعنی حماسی سازی؟
-تقریبا هیچ چیز جزیی از عراقیها نمی بینیم. قهرمان قدرتمند نیاز به بدمنی ندارد با قدرت بالاتر؟
+فضای جنگ ایران را خوب درآورده و مثل ابوقریب رمبوبازی نیست ولی حس و حال ندارد؛ چرا؟ درنظر بگیرید بازیگر بانوی عمارت با همان لحن وارد جزیره مجنون شده!
– هرجا هم که کم می آورند موسیقی گل درشت مجید انتظامی.
-به نظر میرسد اشتباه در انتخاب بازیگران اصلی، باعث شده حتی در تراژیک ترین نماها هم خبری از حس و حال لازم برای فیلم قهرمانی نباشد!
-آن کانال را در ۱۹۱۷ دیده ؟ بعد تلنبار کردن پیکر شهدا در کانال و نمای آهسته از بالا، ضدقهرمانی نیست؟ آن هم در اواخر؟
+چه کند؟ این همه اتفاق غیرمرتبط آن نخ تسبیح برای سینمایی شدن را ندارد ولی یک تدوینگر متخصص میتواند یک سریال تلویزیونی از دل آن درآورد.