سینماروزان/محمد شاکری:
+شروع مهیجی دارد با یک قمار عجیب حول پلاک های خودروهای عبوری؛ شرط روی عدد سمت راست پلاک.
+زود وارد داستان جوان پسند خود میشود و سریع موقعیت عوض میکند از اتوبان به عمارت خارج شهر و بعد ماجرای چپ کردن جیپ و…
-هرچه نوید پورفرج میتواند تیپ پیک موتوری سربه هوا را خوب درمیاورد، سامان صفاری در همان کلیشه معصوم تلویزیونی مانده. حتی جاهایی که سیگاری بار زده اند، صفاری قادر نیست سرخوشی تخدیری را باورپذیر ارائه کند.
+ورود به فضای مجازی و حاشیه های گریبانگیر شاخ ها…
-حالت های پیمان قاسم خانی و بامزه بازی هایی که میخواهد درآورد یادآور استندآپ های مهران مدیری!
-بهنوش بختیاری هم بالاخره به جرگه مادران سینما پیوست؛ در نقش مادر یک شاخ اینستاگرام. البته همان تیک های دوپهلوی طنازانه را دارد ولی طنز اصلی آنجاست که صدف اسپهبدی-با شمایل یک شاخ اینستاگرام-بهش میگوید: مامان!
+فضای شرط بندی در بین طبقات فرودست از فوتبال به پلاک ماشین آمده بود و تصویر تازه ای است!
+برخلاف فیلمهای کاسه توالتی، تمیز است، شریف است. فقیر هست ولی مفلوک نیست، فقیر کنشگر است و همه شخصیت دارند کار میکنند حتی اگر کار آنها در برابر موج تورم اثرگذار نباشد باز تحرک دارند.
-الناز شاکردوست با چهل سال سن و بازی در نقش تین ایجری ؟ + سن و رفتارش به دهه شصتیها میخورد نه دهه هشتادیها ولی با کمک نویسنده داستان پریدن ها و رفتن ها و بی جنبه بودن نسل نو را درآورده است.
+نوید پورفرج در قامت مرد عصیانگر عصبانی سعی کرده خلاق باشد و جاهایی واقعی تر از تیپ متداول نوید محمدزاده در نقشهای مشابه.
+رسوخ مافیا به فضای مجازی؛ شاید قدری بزرگنمایی شده باشد، به سفارش مجازی ستیزان شبیه است تا واقعیت؟ نه! واقعا ولنگاری مجازی این سالها بدجوری گریبان همه را گرفته و اگر همراه نشوی گاهی انگ اُمُل میخوری.
+تعارض پسر شرقی با ورود زنش به دنیای بلاگرها را خوب درآورده. کلیشه زن بی جنبه ای که با یک هدیه آیفون، تغییر ماهیت میدهد، درست درآمده.
+نمادهای گوزن را در میانه و در مرز بحران زن-شوهری وارد کرده. گوزن هایی که از آسمان می پرند در خانه!
-سیر داستان طوری میرود که باعث و بانی مشکلات را فقر اقتصادی میداند ولی از اقتصاد بورژوازدهی کجفهم خنگ چیزی نمیگوید.
+پایان بندی جمع و جور و خوبی دارد و درگیر احساسات گرایی و پلیس بازی نمیشود و بجایش سعی میکند هم بحران و هم حل بحران را با خواص رفتاری آدمهایش، رقم بزند.