سینماروزان: سالهاست که با کلمههایش در دلزندگی قدم زده و خیلیها را با آثارش از زاویه دیگری با جهان هستی همراه کرده است. نامش مصطفی مستور است و ۳۴ سال میشود دستبهقلم شده و با آثاری چون «روی ماه خدا را ببوس»، «بهترین شکل ممکن»، «عشق روی پیادهرو»، «تهران در بعدازظهر»، «من دانای کل هستم» و… شناخته میشود. نگاهش به زندگی متفاوت است و به همین دلیل در هر جمعی حضور پیدا نمیکند. اما بهتازگی میهمان جدیدترین قسمت «اکنون» شده است. به همین بهانه با روزنامه فرهیختگان با او همصحبت شده. او در این گفتوگو درباره ساخت اکنون و ریسک بخش خصوصی برای تولید این برنامه گفته و گریزی هم به زاویه نگاهش نسبت به زندگی داشته است.
مصطفی مستور به واسطه آشناییاش با تیم «اکنون» در این برنامه حضور پیدا کرد. او در این باره گفت: «من با ساختار این برنامه از قبل آشنا بودم و میدانستم با حضور در آن قرار است درباره چه چیزهایی صحبت کنیم؛ چراکه با آقای رضاییان و باقی دوستان از پیش در ارتباط بودم. همه اینها باعث شد درنهایت در این جمع حاضر شوم. در کنار این موضوع باید بگویم ازایندست برنامهها تقریباً ساخته نمیشود و هیچوقت نپذیرفتم در تولیداتی که بهظاهر شبیه این فضا هستند، حاضر شوم؛ چراکه حسم این بود نمیتوانم آن خود حقیقیام را بازگو کنم یا اگر هم بگویم با کلیات آن برنامه همپوشانی ندارد. اما در «اکنون» من چنین احساسی نداشتم و تا حد زیادی هر آنچه در ذهن داشتم بهخوبی قابل انعکاس بود.»
او افزود: «واقعیت این است که برنامه «اکنون» به فرهنگ، هنر و مخاطب عام ما چیزی اضافه میکند که پیش از آن نداشتیم و غایب بوده است. برخلاف همه برنامههای دیگری که میهمان محورند این برنامه به شکل بنیادینی درباره زندگی، معنای آن، سازگارشدن و تحمل زندگی صحبت میکند، موضوعاتی که همه ما به پرداختن و شنیدن از آن نیاز داریم و من هم دوست داشتم بخش کوچکی از این داستان باشم.»
کوچ «اکنون» به شبکه نمایش خانگی از دیگر موضوعاتی بود که مستور به آن اشاره کرد و گفت: «معمولاً توقع این است که آثاری که فان و سرگرمکننده صرف نیستند، متولی دولتی داشته باشند؛ چراکه کمتر فضایی در بخش خصوصی ریسک این حمایت را میپذیرد و اغلب پای چنین جریانی نمیایستند و آقای رضاییان و تیمش در کنار این پلتفرم، آن ریسک را پذیرفتند و این خیلی ارزشمند است. همچنین محدودیت و سختگیریهایی که در تلویزیون است در ویاودی وجود ندارد و این راه را برای افزایش سطح کیفی برنامه باز میکند. این نگاه خیلی ارزشمند است و هرکس در حد توانش کمک کند این نوع برنامهها ساخته شود، میتواند در صورت استمرار داشتن، در تغییر ذائقه مخاطب عام حتی در دیدن فیلمها و سریالها هم اثر بگذارد.»
این نویسنده همچنین درباره اثرگذاری «اکنون» روی نسل جدید گفت: «به نظرم در مخاطبان ما بخش خاموشی است که به تفکر در خصوص معنای زندگی و آنچه از آن گفتید اهمیت میدهد، بههرحال برای همه ما سؤالاتی وجود دارد که نمیتوانیم راحت به آن پاسخ دهیم. همه ما زمین میخوریم و زخمی میشویم و دوست داریم کسی را که از این قصه برای ما حرف میزند بشنویم، به همین دلیل فکر میکنم آن مخاطب خاموش و علاقهمند وجود دارد. بر همین اساس میتوانم حدس بزنم آن دهه هشتادیهایی که بهرغم ظاهرشان ما فکر میکنیم دغدغه چندانی ندارند، اما این دلمشغولی در آنها هست و باید در این راستا قدمی برداشت تا ببینیم چه اتفاقی میافتد. اگر این برنامه توانست آن بخش خاموش را جذب کند، حتماً میشود قدمهای بیشتری برداشت.»
مستور در این گفتوگو از زاویه نگاهش به زندگی گفت: «به نظرم فارغ از اینکه کسی تحصیلکرده یا کتابخوان باشد یا نباشد، زندگی را با تجربیات مشترکی با دیگر آدمها پشت سر میگذاریم، مثلاً بیمار میشویم، عزیزی را از دست میدهیم، عاشق میشویم و موارد بسیار دیگری که جوهره انسانی ما را شکل دادهاند و از بدو وجود انسان بودهاند. در این میان اگر برنامههای اینچنینی بتوانند سطح بحثهایی را که مطرح میکنند بهصورت گستردهتر برای مخاطبان عام در نظر بگیرند، میتوانیم امیدوار باشیم آنهایی که شاید دور از فضای فرهیختگی یا موارد اینچنینیاند، از چنین فضایی استفاده کنند.»
او ادامه داد: «تلاش من همین بوده و ازآنجاکه دوست ندارم توصیه کنم یا لحن پیامبرانه داشته باشم، فقط میتوانم به فلسفه زندگی خودم اشاره کنم، مثل همان صحبتی که در «اکنون» مطرح شد و آن هم این است: «خوب باش!» که میدانم خیلیخیلی کار سختی است اما میگویم تا جایی که میتوانی خوب باش و خوبی کن. همه در دل انتخابهایشان میدانند چه چیزی خوب است یا خوب نیست؛ اما مسئله عملکردن به آن است، به همین خاطر دلم میخواهد این جمله از من بماند که خوب باش و خوبی کن تا جایی که میتوانی.»