1

عمل تغییر جنسیت پدر دو فرزند+دلالی نخبه ریاضی در بازار ارز+اشتیاق مردان متأهل برای سفر به جمیرا

“دوران عاشقی” علیرضا رییسیان هرچند با مقوله ای به نام خیانت در زندگی زناشویی گره افکنی میکند اما درگیری کارگردان در اشاراتی سطحی از عمل تغییر جنسیت و دلالی نخبه ریاضی در بازار ارز گرفته تا عطش مردان متاهل برای سفر به جمیرا، فیلم را از گره گشایی کامل بازمیدارد.

سینماژورنال: “دوران عاشقی” علیرضا رییسیان در امتداد دغدغه های زنانه ای است که او در “چهل سالگی” با آن روبرو شده بود. در “چهل سالگی” پای مردی غریبه به زندگی زنی متاهل باز میشد و در اینجا پای زنی غریبه به زندگی مردی متاهل. اما هم آنجا و هم اینجا ارائه پرداختی دقیق از دغدغه های زنان محوری قصه در برخورد با بحران است که اهمیت دارد.

“دوران عاشقی” نیمه ابتدایی خود را هم به معرفی کاراکترهای محوری اختصاص می دهد و هم گره افکنی درام که افشای ارتباط یک مرد متاهل و زنی بیگانه است صورت می گیرد. البته که ابزار ایجاد گره هم که به نظر میرسد نگارش فیلمنامه برپایه آن صورت گرفته نیز به اندازه خود بدعت دارد. یک زن وکیل با موکلی روبرو میشود که از شوهر صیغه ایش باردار شده اما شوهر به دلیل اینکه عقیم است زیربار تعهد فرزنددار شدن نمیرود. اینکه شوهر صیغه ای، همسر وکیل هم هست گره ای است که افکنده می شود.

کاراکترهایی که گاه و بیگاه وارد میشوند

از اینجا به بعد تمرکز بر شخصیت پردازی کاراکترهای اصلی و ورود گاه و بیگاه کاراکترهای مکمل که کم تعداد هم نیستند رخ می دهد. صدالبته که ورود و خروج کاراکترهای مکمل ضربات مهلکی را هم بر پیکر فیلمی که در گره افکنی موفق است وارد میکند. رییسیان گمان برده که برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبانش نیاز وافر دارد به ورود کاراکتر و البته افزودن خرده داستانهای فراوان اما متاسفانه این ورود گاه و بیگاه فیلم به دل جریانات فرعی نبض فیلم را می گیرد.

اشارات تندی که در سطح رها شده

رییسیان به مانند دیگر آثارش و متاثر از صراحت کلامی اش، بدش نمی آمده که جاهایی از فیلمش را با اشارات اجتماعی-سیاسی پر کند؛ از تصویرسازی عمل تغییر جنسیت مردی که دو فرزند دارد و دلالی یک نخبه ریاضی در بازار ارز گرفته تا خیانتکار بودن لوطیهای جنوب شهری که دم از مردانگی می زنند و اشتیاق کارمندان یک دفتر دلالی برای سفر به منطقه ساحلی جمیرا در امارات متحده عربی از جمله این اشارات هستند. اشاراتی که شاید به دلیل دچار نشدن به ممیزی در سطح رها شده اند و رییسیان فرصتی را برای کندوکاو در آنها قرار نداده است.

خیانتها را ندیده بگیریم بهتر است

ورود آن شخصیتهای فرعی و رها شدن این اشارات اجتماعی در سطح، اله مانهای خوبی برای پر کردن زمان سریالها هستند اما در مورد فیلمی مانند “دوران عاشقی” این دو اله مان به ضرر درام پیش میروند و تلاش برای گره گشایی را مرتب به تاخیر می اندازند تا جایی که کارگردان که شاید خودش هم نمیدانسته فیلمش را چه طور به پایان برساند با قرار دادن یک بگومگوی زن و شوهری ساده فیلم را به پایان می رساند.

بگومگویی که حین آن زن خیانت دیده تلویحا از شوهرش میخواهد که خانه را ترک کند اما خودش نیز با بستن پلکها این حس را به مخاطب تلقین میکند که در برخورد با خیانت شاید بهترین راه ندیده گرفتن ماجرا و خود را به خواب زدن است!