چطور شد شهرام شكوهي سراغ موسيقي آمد؟ اصلا چطور به خوانندگي روي آورد؟
من شديدا به موسيقي علاقه داشتم اما هدفم خوانندگي نبود چون در حقيقت فضايي كه آن زمان بر موسيقي حكمفرمايي ميكرد، به گونهيي نبود كه بتوان راحت تصميمگيري كرد…
پس چطور شد كه با چنين جوي به سمت خوانندگي رفتيد؟ آيا استعدادي در خود ميديديد؟
استعداد در آواز خواندن و صداي خوش داشتن در خيليها وجود دارد. ما هم مثل آن خيليها كارمان را شروع و اواخر سال ٨٠ بود كه دو كنسرت دانشجويي برگزار كرديم و همانطور كه پيشتر نيز اشاره كردم با وجود فضاي آن زمان كه موسيقي داخلي جايگاه آن چناني مثل الان نداشت استقبال بينظيري از اين اجراها شد و باعث انگيزهيي شد كه متوجه تواناييام براي فعاليت در اين عرصه بشوم.
موانعي هم در طول اين مسير وجود داشت…
صددرصد، زماني بحث يادگيري، مطرح بود. ما دوست داشتيم ياد بگيريم اما زمان و سن و سالمان براي يادگيري خيلي دير بود و آموزشگاهها مثل الان نبود و فضاي آزاد وجود نداشت. مثلا آموزش ساز ممنوع بود، ممنوع به اين معنا كه فضاي درستي حاكم نبود و حتي حمل ساز دردسرهايي به همراه داشت. موانع زياد ديگري هم بودند كه نيازي به گفتنش نيست اما جالب است كه بعدها هر چقدر تجربه و يادگيري ما بيشتر شد به همان اندازه موانع بزرگتر شدند. ولي مشكلات هميشه وجود دارند و اين ما هستيم كه بايد با وجود تمام اين مسائل به هدفمان دست پيدا كنيم.
شما در ابتداي كار در يكي از شبكههاي ماهوارهاي حضور پيدا كرديد. درباره حضورتان در اين شبكه بگوييد و اينكه آيا موفقيت هنري خود را مديون آن هستيد؟
درباره آن صحبت زياد شده و ترجيح ميدهم حرفي در اين مورد نزنم.
در موزيك اشباع شده پاپ، تقريبا هر خوانندهاي سعي كرده، سبك خاصي را دنبال كند. با اين تفاسير چقدر خودتان را صاحب سبك و به نوعي متفاوت از ديگر خوانندگان ميدانيد؟ الگوي خاصي داشتيد؟
خاص بودن واژه سنگيني است براي تعبيري كه شما به آن اشاره ميكنيد؛ چون معمولا افراد، خودشان را تافته جدا بافته فرض ميكنند. به ديگران كاري ندارم، خودم را ميگويم. به نظرم اين خاص بودن به اين معناست كه اگر ميخواهيد در موسيقي حرفهاي كار كنيد بايد از هر حيث – از خواندن گرفته تا سبك و صدا- همين خاص بودن كه شما ميگوييد حس شود.
در اين خاص بودن، به ديده شدن و ستارهشدن هم فكر ميكنيد؟
اين ديده شدن زياد اهميتي ندارد، اين نگاه گاهي مثبت است و گاه منفي، من هنوز هم فكر ميكنم خيليها غير از مردم عادي – خصوصا آنها كه دستاندركار موسيقي هستند- ديد منفيشان بيشتر از نگاه مثبت نمود پيدا ميكند. در واقع درباره من كه اين جور صدق ميكند.
سوال قبلي را درباره داشتن الگويي خاص، پاسخ نداديد؟
نه واقعا تا به حال از كسي تقليد نكرده و از آن بهشدت گريزانم. اما اگر بحث تقليد باشد من براي اين كار زمان زيادي داشتم. اما من اين كار را نكردم، حالا كه گاهي اوقات به آن دوران فكر ميكنم، متوجه ميشوم كه خدا چقدر مرا دوست داشته كه نگذاشته هيج موقع اين كار را انجام دهم، در واقع اين سالم كار كردن من يك فاكتور اصلي براي موفقيت من بوده است، چون در آن زمان تقليد كردن، راه آساني براي دستيابي به شهرت بود اما از آنجايي كه اعتقادي به تقليد نداشتم اين كار را نكردم. از طرف ديگر صداي من به واسطه جنس و رنگ خاصي كه داشت چنين اجازهيي را هم به من نميداد. شايد تعريف از خود باشد، اما من شبيه هيچ كس نيستم.
بپردازيم به قطعه «مدارا» كه به محض انتشار بسيار مورد توجه مردم قرار گرفت، شنيده شد و به نوعي اين قطعه تبديل شد به مگاهيت شهرام شكوهي. دليل اين اتفاق را چه ميدانيد؟
دليل اصلي آن شنا كردن برخلاف جريان آب بود. آن زمان وقتي موزيكهاي مختلف را گوش ميكرديد آهنگها و موسيقيهاي خوب كم بود و آثار صوتي و قطعات موسيقي آن طور كه بايد، شما را جذب نميكردند، اما «مدارا» به يكباره حس و حال و سبكي را بيان كرد كه با بقيه آثار آن زمان تفاوت داشت، اين به قول شما «خاص بودن» در اصل يك تيغ دو دم است، ممكن است شما را نابود كند يا برعكس به عرش برساند كه البته اين موضوع درباره من به شكل مثبت آن صدق كرد و به نحوي «مدارا» شناسنامه كارهايم شد.
فكر ميكنيد اين نقطه اوج محبوب شدن زود بود يا دير؟
من ٤٠ سال دارم.
خب اين چه معنايي را تاييد ميكند؟
مسالهيي كه درباره من وجود دارد اين است كه خيليها فكر ميكنند من يك شبه ره صدساله را پيمودهام و به اينجا رسيدهام اما آن چه مسلم است گذشته من و سابقه هنريام گوياي همه اين مسائل است، زماني كه سال ٦٧ شروع به يادگيري موسيقي كردم براي كسي مثل من -براي شروع- آن زمان خيلي هم دير بود. شرايط آن زمان با حالا خيلي فرق ميكرد اما با اين وجود براي خودم آهنگسازي ميكردم و تجربهيي هر چند اندك داشتم. حالا شما در نظر بگيريد از سال ٧٦ تا ٩٠ (زمان پخش آلبوم «مدارا») چيزي نزديك به ١٤ سال زمان گذشته و اين چندين سال تجربه، رنج و زحمت زيادي را در پي داشته كه تحمل كردم و فكر ميكنم براي ارايه كار حرفهيي مناسب و لازم بود.
از نخستين اجرا و حواشي آن زمان برايمان بگوييد؟
واقعيتش را بخواهيد نخستين اجرا براي من شروع خوبي بود و برخي از دوستاني كه در اين برنامه حضور داشتند جداي مخاطبان از جمع منتقدان، روزنامهنگارها و دوستان هنرمندم از نبود استرس در من متعجب بودند و اين كنسرت به نحو احسن برگزار شد. البته اين را هم بگوييم كه پيش از اين اجرا، نزديك به چندين اجراي خيلي بزرگ نيز داشتم. به همين دليل هم تجربه اولم محسوب نميشد.
و اين اجراها در كجا بود؟
مثلا در ايستگاه يك توچال براي تولد امام رضا (ع) براي نزديك به ١٥ هزار نفر، اجرايي داشتيم كه من و گروهم قبلا اينچنين تجربهاي را كسب كرده بوديم و ترسي از صحنه نداشتيم، كارمان طوري ايجاب ميكرد، حتي روزهاي اول با آقاي كاشانيان (سرپرست اركسترم) و ديگر دوستان در مورد اجرا صحبت كرده بوديم و به اين نتيجه رسيديم كه قطعاتي را در آلبوم قرار دهيم كه بتوانيم دقيقا مشابه آنها را روي صحنه اجرا كنيم چه از نظر سازبندي و چه از نظر صدا و… ميخواستيم اجرا دقيقا عين آلبوم باشد.
يعني تحريرها و گامها هم هيچ تفاوتي نداشتند؟
خير، حتي گامهاي صداي خودم را پايين و بالا نميبردم و درست مانند آلبوم همان چيزي را كه در آلبوم مردم شنيده بودند را اجرا كردم. گذشته از اين صحبتها، كساني از من درخواست اجراي پلي بك براي جاهايي كه موسيقي زنده وجود ندارد، ميكنند. من به هيچوجه به اين كار تن نميدهم و به كل از «پلي بك» بيزارم چون اعتقاد دارم اين، فريب دادن مردم است.
شما نبايد مخاطب را فريب دهيد و لب بزنيد. حتي اگر به مخاطب رسما اعلام شود كه اجرا «پلي بك» است، باز هم يك جور كلاهبرداري شده، از ديد من اين مساله كاملا رد است چون كسي كه براي شكوهي هزينه كرده و بليت تهيه ميكند، از هر لحاظ كه فكرش را بكنيد – چه مالي و چه زماني- براي شما اهميت قايل شده و بايد از سالن راضي بازگردد، به جرات ميگويم كه من تا به امروز اين رضايت را در چشمان مخاطبانم ديدهام. از انتشار آلبوم «مدارا» تا به امروز دو سال گذشته و من به همراه گروهم تقريبا ٤٠ اجراي زنده داشتيم كه فكر ميكنم در همه آنها سنگ تمام گذاشتيم.
قبول داريد كه يك خواننده «پاپ – فلامينكو» يا همان سبك «اسپانيش» هستيد؟ مثلا در اجرايي كه با بهنام صفوي داشتيد از آنجايي هم كه او كاملا «اسلوخوان» است اين تناقض كاملا مشهود بود، پيشنهاد اين اجراي مشترك از طرف چه كسي مطرح شد؟
سيد محمد كاظمي (ترانه سرا) پيشنهاد داد و از آنجايي كه من بهنام را هم به لحاظ شخصيتي و هم به لحاظ هنري دوست دارم و كارش را ميپسندم برايم يك افتخار بود كه با او اجراي مشترك داشته باشم.
اواخر سال ٩١ يك كليپ تصويري از تعدادي از خوانندگان پاپ منتشر شد كه قطعه «اسيري» هم از شما در اين آلبوم وجود داشت، آيا از كيفيت كار راضي بوديد؟ يا اين كار فقط براي ديده شدن شما بود؟
خير، در واقع اين داستان قصه طولاني دارد، در واقع پيش از انتشار آن ما براي دو قطعه كليپ ساختيم كه يكي «مدارا» بود و ديگري همان كليپي بود كه در آن آلبوم منتشر شد. بعدها با تهيهكننده آن اثر به مشكل برخورديم و همكاريمان قطع شد و اين كليپها بينتيجه ماند تا اينكه موزيك ويديو «مدارا» به دليل برخي مسائل خاص، كاملا ناخواسته توسط يك سري افراد در تمام شبكهها علي الخصوص شبكههاي ماهوارهاي پخش شد كه دو بعد متفاوت را ايجاد ميكرد. از يك نظر بد بود از يك نظر خوب. اما برگ برنده در دست ما، كليپ «اسيري» بود كه به هر زحمتي مانع پخش آن شديم و چون نسخههاي ديگري از اين قطعه در دست دوستان ديگر بود و امكان لو رفتن مجدد آن هم وجود داشت و از طرف ديگر صحبتهايي هم براي انتشار اين آلبوم تصويري پيش آمده بود بهترين موقعيت را براي پخش آن كليپ دانستم و خوشبختانه بسيار هم زيبا با معيارهاي اسلامي و با مجوزهاي لازم منتشر و پخش شد.
پس، از كليت كار رضايت داشتيد…
همانطور كه گفتم ما اين كار را چهار سال پيش حتي قبل از انتشار آلبوم آماده كرده بوديم خب مسلما اگر قرار بود امسال اين ويديو را بسازيم شرايط فرق ميكرد.
اين نشاندهنده علاقه وافر شما به انتشار تصوير و كليپ است…
كم نه.
بنابراين ممكن است در آينده شاهد موزيك ويديوهاي بيشتري از شما باشيم؟
احتمال آن زياد است و اگر شرايطش مهيا باشد بهطور حتم اين كار را خواهيم كرد.
در حال حاضر شما جزو خوانندگان شركت «اكسير نوين» هستيد آيا اين نظم و برنامه كاري- چه مثبت و چه منفي- براي همه خوانندگان اين شركت وجود دارد؟
رضا خانزاده (تهيهكننده اين شركت) با وجود سن كم و با وجود تازه كار بودن نظم كاري خاصي دارد و تا به امروز از همكاري با او گلهيي ندارم. اگر بخواهم در دو كلمه ايشان را توصيف كنم، ميگويم: «بي نظير و بينقص!» اگر هم اشكالي وجود داشته حتما از طرف من بوده است.
كنسرت اخيرتان در شهر ونكوور كانادا در يكي از بهترين سالنهاي اين شهر برگزار شد آن هم در شرايطي كه تنها اجازه همراهي يك نوازنده وجود دارد و شما پنج نوازنده با خود به همراه داشتيد. در اين باره چه براي گفتن داريد؟
معمولا كنسرتهايي كه در خارج از كشور برگزار ميشود به مذاق دوستان خارجنشين{لوس آنجلسیها} خوش نميآيد و اين احساس يك جور دشمني تلقي ميشود در صورتي كه اين دشمني يك طرفه بوده و تنها از طرف آنهاست نه ما. اين بدان معناست كه وقتي داخليها براي اجراي كنسرت به خارج از كشور ميروند – عليالخصوص امريكا و كانادا- به نوعي در كارمان سنگاندازي ميكنند. اين اتفاق در اروپا كمتر رخ ميدهد. اما اين اجرا به بهترين شكل ممكن برگزار شد، اين نكته را هم بايد بگويم كه قبل از ما شايد تنها يك يا دو خواننده پاپ ايراني خارج توانسته بودند در آن سالن اجرا داشته باشند.
نظر عوامل اجرايي درباره اين اجرا چه بود؟
مسلما نظر آنها هم مثبت بود اما واقعا چيزي كه مهم است همان مساله رضايت مخاطب است و بس. اين رضايت مردمي از رضايت بنده و ديگر عوامل اجرايي مهمتر بوده و خواهد بود.
شما با بابك جهانبخش هم تجربه يك اجراي دو نفره داشتيد، آن هم اجراي قطعه پرطرفدار «من و بارون»… چطور شد كه اين اجراي دونفره را انجام داديد؟
بحث اجراي دو نفره بود و ما بدون برنامه اجرا كرديم چون قرار اصلا براي اجرا نبود و يك جورايي بابك را غافلگير كرديم و البته صدابردار هر دوي ما را!
چطور؟
اواسط اجرا ميكروفن بابك قطع شد و تنها صداي من پخش شد كه قبول دارم اجراي خوبي نبود و از همين جا از بابك عذرخواهي ميكنم.
بعد از اين ماجرا به فكر اجراي مشترك ديگري براي جبران اين اجرا نيفتاديد؟
سوال خوبي بود، قرار بود قبل از كنسرت كانادا اين كار را انجام دهيم اما چون بابك درگير آلبوم خودش بود و من هم مشغوليتهاي خودم را داشتم اين كار ميسر نشد.
نظرتان درباره اجراي ديگر خوانندگان پاپ چيست؟
درباره بابك جهانبخش بايد بگويم كه اجراهاي زندهاش با اجراهاي ضبط شده در استوديو يكي است. يا فرزاد فرزين «شومن» خوبي است و البته محسن يگانه هم در اجراهاي زنده مسلط و خوب است.
آلبوم اولشما با عنوان «مدارا» موفقيت چشمگيري داشت، اما اين اتفاق درباره ديگر آلبوم شما يعني«كولي عشق» تكرار نشد.
به نظر من ملاك موفقيت يك آلبوم، اين است كه مردم بتوانند در اجراها تمام قطعات را از حفظ همراهي كنند.
يعني اين مساله درباره آلبوم دومتان «كولي عشق» هم صدق ميكند؟
آلبوم دوم نميتواند مسلما موفقيت اثر اول را تكرار كند و بايد دو برابر آلبوم اول كار ميكردم كه نكردم. هر دو آلبوم از نظر مردم يكي هستند اما از نظر خودم در مقايسه با شعر و ملودي آلبوم دوم پيشرفت داشته است.
اما اكثر منتقدان موسيقي بر اين باورند كه شهرام شكوهي با وجود صداي خوب دچار تكرار شده است. خودتان چقدر با اين مساله موافق هستيد؟
من كلا دو آلبوم داشتم. مساله تكرار را بايد درباره كسي مطرح كرد كه حداقل هفت آلبوم داشته باشد نه براي من كه كلا مجموع تراكهاي هر دو آلبومم به هفده تا ميرسد. در كل صداي من در همين حد است. همانطور كه رضا يزداني با داشتن سبك راك مسلما نميتواند تغيير سبك داده و سنتي بخواند.
شما امسال در جشنواره بينالمللي موسيقي فجر هم به اجراي برنامه ميپردازيد. قرار است در اين كنسرت چه برنامهيي اجرا كنيد؟
امسال دومين سالي است كه در اين جشنواره حضور دارم و تمام تلاشمان را خواهيم كرد تا برنامه خوبي را اجرا كنيم. در جشنواره فجر موضوع رقابت هم مطرح است اما اين رقابت بايد بين جوانهايي باشد كه قصد تشكيل گروه دارند، امثال ما نميتوانيم با هم رقابت داشته باشم نه اينكه از رقابت ترسي داريم، نه! اما هركس در سبك كارياش طرفداران خاص خودش را دارد و همانها مخاطبان اصلي هستند. امااي كاش شرايط براي ما خوانندگان بهتر ميشد، با برگزاري اين قبيل كنسرتها فقط درآمد جشنواره تامين ميشود.
حضور در اين جشنواره وقفهاي در اجراهاي شما ايجاد نميكند؟
فعلا خبري از اجرا نخواهد بود تا بعد از انتشار آلبوم بعديام كه اگر شرايط درست پيش برود قرار است عيد امسال منتشر شود.
اين آلبوم جديد در حال حاضر در چه مرحلهيي قرار دارد؟
تمام كارهايش تمام شده و براي اخذ مجوز به دفتر موسيقي وزارت ارشاد ارسال شده است.
آينده كاري شهرام شكوهي تا كجا خواهد بود؟
تا زماني كه بتوانم بخوانم، ميخوانم.
خاطرم هست كه يك كار براي تيتراژ خوانديد كه قطعهاي از آلبوم بود و ديگر اين تجربه را تكرار نكرديد؟ علت اين عدم همكاري اختلاف با صداوسيما بود يا مساله ديگري مطرح بود؟
فكر ميكنم صداوسيما با من رابطه خوبي ندارد وگرنه كار ساختن براي مردم كشورم براي من بالاترين ارزش را دارد و من دوست ندارم مخاطبينم فقط به يك سري افراد خاص كه توانايي مالي دارند كه ميتوانند به كنسرت بيايند، ختم شود.
از كنسرتهاي آتيتان بگوييد…
اگر خدا بخواهد در شهرهايي مثل همدان، زنجان، اصفهان و… اجرا خواهم داشت و براي سال جديد اگر شرايط توري كه براي خارج از كشور دارم مهيا نشد، ادامه تور ايرانگرديام را خواهم داشت در غير اين صورت در امريكا اجرا خواهيم داشت.
شما به عنوان يك خواننده پاپ ايراني به همين جايگاه حال حاضرتان بسنده كردهايد يا به جهاني شدن هم فكر ميكنيد؟
جهاني شدن به يك نفر محدود نميشود. تا زماني كه همه افراد فعال در اين حوزه طالب اين موضوع نباشند، من نوعي هم نميتوانم از پس آن برايم.