سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: هرچند در ماههای اخیر رونقی کمّی بر تئاتر حاکم است و در برخی اوقات ماهی ۸۰ تئاتر روی صحنه میروداما کیفیت این نمایشها جای پرسش دارد. مدافعان این روند معتقدند که این کار باعث رونق تئاتر می شود اما به چه قیمتی و با چه کیفیتی این محصول فرهنگی به مخاطب ارائه میشود؟ در تئاتر امروز کارگردان-بازیگر و تهیه کننده ای که در خلاء بزرگان در عرصه تئاتر جولان می دهد با دو نیمکت چوبی و استفاده از جملات متداول در فضای مجازی و پیج های اینستاگرامی که برای برخی جذاب هستند نمایشی را روی صحنه آورده که اصلا الصاق نام تئاتر به این اثر جای سوال دارد. این مسئله دریچه کوچکی برای ورود به بحث ابتذال و نگاه ساده اندیشانه و کاسبکارانه توام با شالارنیزم درتئاتر است. تئاتری که زمانی نه چندان دور شاهد آثار ماندگاری از بزرگانی نظیر بهرام بیضایی، هادی مرزبان، محمد یعقوبی ، فرهاد مهندس پور ، کوروش نریمانی و… بود حالا گرفتار سلبریتیهایی شده که بازی در تئاتر را با استیجی جهت سلفی گرفتن با هواداران اشتباه گرفته اند.
با محسن حسینی بازیگر و کارگردان باسابقه درباره وضعیت اخیر تئاتر گفتگویی انجام داده ایم.
*به ظاهر با رونق تئاتر مواجه هستیم و ماهانه تعداد زیادی تئاتر روی صحنه میروند اما میانگین که میگیریم با افت کیفی قابل ملاحظه ای در اجرا و کارگردانی نسبت به دهه های قبل برمی خوریم. ریشه این افت به چه مسائلی بر می گردد؟
**آیا اعتقاد داید سطح اجرای نمایش ها افت کرده…..
* بله …
**البته به نظر من افت کمی چندانی نکرده اما به افراد باتجربه کمتر کاری برای اجرا رجوع می شود…
*زمانی که شما و دوستان هم نسلتان نمایش روی صحنه اجرا می کردند به صورت میانگین تعداد نمایشهای خوب و استاندارد از حالا بسیار بیشتر بود…
**امثال بنده به واسطه عدم حمایت مرکز هنرهای نمایشی که متولی تئاتر است هیچ امکان اجرا نداریم. دوستانی که کار می کنند یا باید فلان سلبریتی را بیاورند و یا فلان چهره سینمایی را مورد استفاده قرار دهند تا نمایششان دیده شود. در این میان نمایش های خوبی روی صحنه می رود. چند وقت پیش دو کار خوب از حمیدرضا نعیمی و مرتضی اسماعیل کاشی دیدم. نکته دیگر استیلای ژانر کمدی است و جای تاسف است که اجراهای تئاتر یک مملکت تحت تاثیر جریان تجاری قرار گرفته و رفته اند به سمت اجرای نمایش های کمدی بدون کیفیت.
*در دهه های قبل سینما وتلویزیون تحت تاثیر تئاتر بودند و حالا به زعم شما شرایط تغییر پیدا کرده و انگاری برعکس شده؟
**بله، زیرا محصولات تجاری و مبتذل مثل قبل از انقلاب بر کلیت تلویزیون و سینماها و پلتفرم ها سیطره پیدا کرده است و خب این نوع چرت و پرت سازی ظاهرا با ذائقه مخاطب خوش آمده! بخش دیگر تولیدات سینما برای حضور در جشنواره های خارجی است که فقر، سیاهی و نکبت را نشان می دهند که اینجا همه بدبخت هستند و در خانه های شبیه خانه قمر خانم زندگی می کنند! و خیلی راحت هم جایزه می گیرند. این مسائل نشان می دهد که مدیران فرهنگی ریل گذاری درست و مشخصی برای سینما و تئاتر ندارند. با شما موافقم که کیفیت اغلب نمایش ها نازل است. دلیلش هم روشن است و مرکز هنرهای نمایشی دنبال دردسر نمی گردد و دوست دارد با آنهایی کار کند که مطالبه گر نیستند و بدون توجه به کیفیت تولید می کند. امثال ما مطالبه گر هستند و میخواهیم طبق قرارداد مشخص مورد حمایت مرکز قرار بگیریم. حالا دور، دست برخی از جوان تر ها و آنهائی است که له له کار کردن دارند و چون بضاعت و دانش نداشتهاند نمی توانستند در گذشته نمایش روی صحنه ببرند ولی حالا حسابی از وضع موجود بهره می برند.
* …این دوستان هر متنی را بگویند اجرا می کنند و حرف شنو هستند!
**بله، اوایل انقلاب پدر خدا بیامرزم که معمار بود از کارگر افغانی استفاده می کرد و من دلیلش را میپرسیدم می گفت کارگر افغانی دستمزدش کم است و اهل درخواست بیمه شدن و شکایت نیست! حالا این حکایت کار ما شده و دوستان مدیر ترجیح می دهند به کسانی که ادعا و مطالبه ای ندارند فرصت کار کردن بدهند. من دو سه سالی است که منتظر کار کردن هستم و از من تهیه کننده و اسپانسر می خواهند و وجود اسپانسر تبعات دارد و می خواهد فلان سلبریتی بیاید و من این چیزها توی کتم نمی رود.
*در این سالها عده ای به عنوان تهیه کننده وارد تئاتر شده اند که اصلا در این حوزه تخصصی ندارند. حضور این افراد چقدر در تئاتر چالش زا است؟
**این بحث بیشتر در حوزه تئاتر خصوصی قابل بررسی است و خوشبختانه تئاتر رونق دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد و باید مواظب بود هرکسی وارد این عرصه نشود که به ماهیت تئاتر لطمه می زند.
*به چه دلیل در سال های اخیر نویسنده های در حد و اندازه بزرگانی نظیر بهرام بیضایی، محمد چرمشیر، اکبر رادی و … در تئاتر ما ظهور نکرده است؟
**مهم ترین دلیلش به بحث های آموزشی درست برمیگردد. ما آکادمی نداریم. آموزشگاه هایی داریم که توهم آموزش دارند. این آکادمی ها باید سیستماتیک با دانشگاهها در ارتباط باشند. جوان هایی که می روند تئاتر در دانشگاه بخوانند موقعی که فارغ التحصیل میشوند فقط از طریق واسطه و ارتباط می توانند نمایش اجرا کنند. همیشه یک مثلث را در نظر میگیرم. راس آن آکادمی ، راس دیگر منتقد و راس سوم اجراها است. آکادمی فارغ التحصیل می دهد بیرون و بعد آنها جذب سالن های شهرهایشان می شوند. در شهرستانها مثل گرگان پتانسیل هایی مثل سالن فخرالدین اسعد گرگانی وجود داشته که متروکه شده و جوانهای شهرستانی مجبور میشوند بیایند تهران. آکادمی باید خروجیش مشخص شود. امثال محمد چرمشیر و یا خود من باید در این آکادمی ها تدریس کنیم. همه چیز ما پراکنده است و سیستماتیک جلو نمی رویم. همه چیز در تئاتر الله بختکی است و برنامه ای نیست که بشود در طی یک بازه زمانی مشخص، آدم پرورش داد.