سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: سریال “ذهن زیبا” اثری بیوگرافی درباره حسین بهاروند از دانشمندان علم پزشکی معاصر ایرانی است که جوایز بین المللی بسیاری به دست آورده است. در سریال مروری شده به دوران کودکی تا بزرگسالی و پیری این دانشمند.
ساختار سریال مبتنی بر فلاش بک و روایت غیرخطی است و داستان مدام در گذشته و حال روایت میشود. در آثار زندگینامهای برای خلق درام و ایجاد انگیزه کردن برای مخاطب جهت پیگیری سریال یا فیلم، نقاط عطف و جذابیت های دراماتیکی مثل عاشق شدن ، شکست و وجود رقبا و غیره در مورد قهرمان و شخصیت اصلی ترسیم می شود اما “ذهن زیبا” فاقد عناصر جذاب این گونه برای مخاطب است و شاهد یک روایت مونوتن، یکنواخت و عاری از جذابیت هستیم.
شاید زندگی کلی یک دانشمند چندان دارای فرود و فراز نباشد ، اما در دنیای سینما و تلویزیون نمونه هایی از این جنس بازسازی تصویری میبینیم که در ارائه این اوج و فرود موفق عمل میکنند و چون نگاهشان جزئی است و بیش از عطش فیلمبرداری، عطش پژوهش و تحقیق و جمع اطلاعات دربارهی سوژه دارند. درنظر بگیرید اگر محمدحسین مهدویان توانست “ایستاده در غبار” را به شمایلی دیدنی از احمد متوسلیان بدل کند دقیقا به دلیل دامنه تحقیقاتی پر و پیمان قبلی بود وگرنه مستندنمایی که قبل و بعد او کم نبود.
متاسفانه محمدرضا خردمندان در سریال “ذهن زیبا” آن جزئیات پژوهشی مرتبط با سوژه را نداشته و انگار سعی کرده سفارش را به انجام برساند و اینکه میبینیم بخشهایی از سریال کاملا یادآور سریال “بچه مهندس” شده، ناشی از همان کلیشه هاست که اتفاقی را هم برای سریال در کنداکتور رمضانی-نوروزی رقم نزده. این قلت پژوهش حول سوژه ملتهب در فیلم “ناتور دشت” از همین کارگردان نیز وجود داشت که مسخیافتگی درباب اصل اتفاق کل اثر را به ملغمه ای از بگومگو، تعقیب و گریزهای بی حاصل و پایان بندی شبهتکاندهندهای که سر سوزن نمیلرزاند، تبدیل کرده بود.
نگاه کلیشه ای داشتن به دوران قبل از انقلاب که یکی از موتیف های تکرار شونده آثار اخیر سینمایی و تلویزیونی این سالها است در این سریال هم دیده میشود. مثلا در یکی از قسمتها میبینیم که کارگری از سر فقر مرغهای آشپزخانه کارخانه را می دزدد و پدر حسین مرغها را با خریدن جایگزین می کند! وقتی الان نیز معیشت کارگران با توجه به تورم دست کمی از دوران ماضی ندارد، طبیعتا همان طبقه کارگر هم سریال را باور نمیکند و باور که نباشد، پیگیری داستان دشوار میشود.
انتخاب بازیگران به خصوص نقش اصلی یکی از چالشهای سریال بوده. امیرعلی دانایی با بازی خشک و بدون روحش نمی تواند جان بخشی درستی در ارائه کاراکتر حسین بهاروند داشته باشد. دانایی بازیگر محترم و خوبی هست و هرجا هم که کارگردان قوی کنارش بوده، خوب کار کرده و حتی در یک کمدی تجاری مثل “سه درجه تب” وقتی کارگردانی مثل حمیدرضا صلاحمند کنارش بوده توانسته خیلی خوب دوئتهای بامزهای با رضا عطاران ایجاد کند یا در سریال الف ویژه”کلاه پهلوی” کنترل و هدایت سیدضیاءالدین دری باعث شد در کنار انبوه بازیگران گردن کلفت در آن اثر تاریخی، رخ بنماید اما در “ذهن زیبا” نه شخصیتی خلق شده و نه نقاط عطف ویژه طراحی شده و انگار که ویکی پدیا را میخوانیم و بس.
البته سریال بازیگری مثل محمد نادری هم دارد که تا حد زیادی در خلق یک پدر مهربان و سنتی ایرانی موفق عمل می کند و این هم نه ناشی از متن که منتج از تجربیات پیاپی خودش است.
کارگردانی محمدرضا خردمندان چیزی بیش از همان الگوهای ده ها بار تکرار شده آثار سفارشی نیست و حتی نکرده اند یک تالیف عنوانی برای کار داشته باشد و عین عنوان فیلم “ذهن زیبا”ی ران هاوارد -که آن هم زندگی یک دانشمند را محور کار کرده بود- روی سریال گذاشته. این کار را خردمندان در فیلم “ناتور دشت” هم کرد که عنوان داستانی از جروم دیوید سلینجر را بر فیلم گذاشت که فقط هم کارکرد تبلیغاتی برای قبل از پخش دارد.
بعد از دیده شدن آثار است که میمانیم چرا خردمندان آن جزئی نگری انتقادی سلینجر در داستان پردازی را نیاموخته یا آن تلفیق ریز واقعیت و فانتزی ران هاوارد را دستمایه کار نکرده؟
مخاطب باید بتواند با جهان اثر و قهرمان اصلی ارتباط برقرار کند ولی چیزی که در ذهن زیبا وجود ندارد همین عناصر سمپاتیک است و اغلب قسمتها یک روایت خشک و بی روح را می بینیم که نه انتقاد واقع بینانه جامعه شناسانه دارد و نه جسارت فانتزی سازیهای ریز و جذاب و اثر را همچون زمینی لمیزرع میکند که هر چه بذر-بازیگر- بریزی، باز میوه نمیدهد.
چی میشه که انقدر با بغض و کینه قلم می زنید؟ اصلا سریال رو دیدی خدا وکیلی؟!
اتفاقن اصلا سریال خوبی نیست
و کاملا درست نوشته
بازی امیرعلی هم واقعا یه فاجعه س
کینه رو کجاش دیدی؟
شما هم نظرتو بزار بدونیم از چیش خوشت اومده
اتفاقا اگر سر به شبکه های اجتماعی بزنید نیفهمید که کاملا غلط نوشته وخیلی هم سریال قشنگ وپرطرفداریه درضمن اسم سریالم قبلا جیزی دیگه بود یکیش کوچه سیمین بود بعد مسیر اصلی آخرم شد ذهن زیبا.درضمن اصلا هم سفارشی نیست چوم خود دکتر هم اتفاقا تاکید داشت که ازش یه شخصیت سیاسی ساخته نشه.
البته
آمار بیننده در تلوبیون
کاملا مشهوده که چه قدر دیده شده؟
یه سری بزنید تلوبیون