سینماروزان: مرحوم کیومرث صابری، از هنرمندان متعهد و طنزپردازان شهیر کشور است که در اذهان ملت ایران به نام مستعار «گلآقا» شناخته میشود. مرحوم صابری در یازده اردیبهشت سال ۱۳۸۳ دار فانی را وداع گفت.
به گزارش سینماروزان رهبر انقلاب در بخشی از پیام خود بهمناسبت درگذشت او چنین نگاشتند: «او یار دیرین شهید رجایی و طرفدار وفادار همیشگی انقلاب و نظام اسلامی بود. هنر برجستهی او در سالهای دفاع مقدس همواره در خدمت کشور قرار داشت و او تا آخرین روز عمر خود هرگز قلم و قریحهی سرشار خود را جز در راه ایمان و باور خود بهکار نگرفت.»
پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت سالگرد مرحوم کیومرث صابری، گفتوگویی با رضا رفیع شاعر طنزپرداز، مجری «قندپهلو» و از شاگردان مرحوم صابری پیرامون چگونگی شکلگیری هفتهنامهی گلآقا و نقش رهبر انقلاب در آن انجام داده است.
بخشهایی از گفته های رفیع درباره ارتباط کیومرث صابری با امام خمینی(ره) و از آن سو نقش آیت ا.. خامنه ای رهبر انقلاب در راه اندازی «گل آقا» را بخوانید:
* شما از ارتباط رهبر انقلاب با مرحوم صابری اطلاع دارید؟
من از اینکه مسئولین مملکتی، مدیران اجرایی با طنز گلآقا چقدر اخت پیدا کردند، مطلع بودم. شنیده بودم از همان دوره که ایشان ستون طنز گل آقایی را به صورت انفرادی در روزنامه مینوشت، و چه زمانی که مجله را منتشر کرد، مسئولین استقبال میکردند. حداقل نامههای مسئولین در زمانیکه من در گل آقا حضور داشتم را در اینباره میدیدم. در زمان حضرت امام، مرحوم صابری فقط ستون گل آقا را مینوشت ولی شنیده بودم که ایشان به واسطهی آقای دعایی خدمت حضرت امام رسیده بود. آقای دعایی ایشان را معرفی میکنند به حضرت امام و میگویند: این آقا گل آقا است. امام یک لبخندی زده بود که نشان میدهد پیگیر مطالب بودند و این ستون طنز را دنبال میکردند. آقای صابری از این قضیه بهعنوان یک اتفاق جالب در زندگیاش یاد میکرد و میگفت: این لبخند حضرت امام برای من خیلی انرژیبخش بود، حس کردم یک فردی که هزار دغدغهی سیاسی، اقتصادی، فکری، اجتماعی، دینی و غیره دارد، طنزهای ما را هم در یک گوشهی روزنامه میخواند. جالب بود که بعدش هم ایشان میگفت امام مشتی از سکههای یک ریالی و دوریالی را به او عیدی دادند. علاوه بر این در زمان حضرت امام، از طریق حاج احمد آقا نظرات ایشان به آقای دعایی مدیرمسئول روزنامهی اطلاعات و خود مرحوم صابری منتقل میشد.
اما در دوران رهبری مقام معظم رهبری جنس قضیه متفاوتتر میشود. یعنی شما با یک آشنایی و شناختی از قبل و یک ارتباطی بین مرحوم صابری با مقام معظم رهبری برخورد میکنید. خب آقای صابری از دوران تدریس در رژیم گذشته و بعد در دوران مبارزات، با شهید رجایی هممدرسهای بودند، بعد از انقلاب هم که شهید رجایی به وزارت آموزشوپرورش رفتند، مرحوم صابری را همراه خود بردند، در نخستوزیری و ریاستجمهوری هم مرحوم صابری با ایشان بود در دفتر ریاستجمهوری. پس از شهادت آقای رجایی و ریاست جمهوری آقای خامنهای، آقای صابری چند ماهی باز در دفتر ریاستجمهور بودند، که خاطراتی از همان ایام ایشان وجود دارد و در مجموعه زندگینامه و خاطراتشان نوشته شدهاست. نکتهی بسیار مهم این است که خود مرحوم صابری میگفت در آن ایام صحبتهایی هم با رهبر انقلاب داشتم. خب همه میدانند که آقای خامنهای خیلی اهل کتاب و مطالعه هستند و یکی از علاقهمندیهای ایشان، ادبیات طنز است. مرحوم صابری میگفت: آقای خامنهای با توجه به سوابقی که از طنزنویسی من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند که چرا نمیروید یک مجلهی طنز راه بیاندازید یا این طنز را به طور جدی پیگیر شوید؟ یعنی در حقیقت اولین جرقهی این اتفاق را که مجلهی طنز شکل بگیرد، رهبری پیش آوردند و همین هم انگیزهای شد که این مجله شکل بگیرد.
آقای صابری بعد از آن اتفاق ستون گلآقا در روزنامهی اطلاعات را در سال ۶۹ به یک هفتهنامهای که در همان نسخهی اول به چاپ دوم رسید، تبدیل کرد. مردم هم استقبال زیادی از آن کردند، علیرغم اینکه هنوز هیچ تجربهی اینچنینی در انقلاب وجود نداشت، اما موفق شد. من به پدیدههایی که در حوزههای مختلف ادبی، فکری و اجتماعی رخ میدهند و ایجاد موج میکنند، «اتفاق» میگویم و گلآقا یک اتفاق خاص بود در مقطع خاص خودش. یک اتفاق در ساحت مطبوعات کشور و جامعه.
* گویا میان رهبر انقلاب و مرحوم صابری مکاتباتی هم وجود داشته است، در اینباره میتوانید توضیحی بفرمایید؟
بله، رهبر انقلاب بارها در تقریرات و مکتوبات و نامههایی که به مرحوم صابری داشتند – و بعضا در سالنامهی گل آقا هم بخشهایی از آن منتشر شد- رهنمودها و تأییداتی داشتند که مشوق ادامهی راه آقای صابری و نوع طنز ایشان بود. ایشان با تأیید این نوع طنز معتقد بودند که طنز میتواند در خدمت بسیاری از مسائل قرار بگیرد، هم در حوزهی سیاسی هم اجتماعی.
من خاطرهای هم از مرحوم صابری دارم که ایشان از دوران ریاستجمهوری آقای خامنهای تعریف میکردند. ظاهرا هر رئیسجمهور جدیدی که میآید، در ریاستجمهوری فرمهایی پخش میکنند برای شناسایی افراد. آقای صابری توقع نداشت که به ایشان هم فرم را بدهند و خیال کرده بود چون از قبل بوده است نیازی به پرسشنامه نیست. زیر پرسشنامه شعری نوشته بود از این قرار که:
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکستهی میخانهایم ما
این بیت را نوشته بود و میخواست از ریاستجمهوری برود که یک دفعه تلفن زنگ میخورد و رهبر انقلاب از پشن تلفن یک بیت دیگر از همان شعر را میخوانند:
عشاق را به تیغ زبان گرم میکنیم
چون شمع، تازیانهی پروانهایم ما
بعد از این، دیگر گوشی در دست مرحوم صابری شل شد و از تصمیمش منصرف شد. یک مدتی در ریاستجمهوری بود و بعد از آن هم رهبری پیشنهاد مجله را به ایشان دادند.