روایت خالق «قصههای مجید» از روزگاری که «هدایت» را عامل «خودکشی» میدانستند
سینماروزان: هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده سرشناس ایرانی خالق «قصه های مجید» که داستانهایش پر شده از رنگ و بوی ایرانی در یادداشتی برای «اعتماد» که به مرور کودکیهایش پرداخته از روزگاری گفته که کتاب برای کودکان وجود نداشته و او به اجبار کتابهای صادق هدایت را میخوانده آن هم در شرایطی که بسیاری هدایت را عامل خودکشی می دانسته اند!!!
به گزارش سینماروزان هوشنگ مرادی کرمانی نوشته است: واقعيتش اين است كه در دوره كودكيام كتابي نداشتم. در آن روزها كه در سيرچ كرمان زندگي ميكردم، مهمترين كتابهاي من پدربزرگ و مادربزرگم بودند. من به آنها نگاه ميكردم كه كتابهاي شفاهيام بودند و بعد از آنها، هم آسمان كوير بود با آن همه ستارههايش. همه اينها را در كتاب خاطراتم«شما كه غريبه نيستيد» نوشتهام اما كمي بعدتر كه به كرمان رفتم، با مجله «كيهان بچهها» آشنا شدم و همان زمان بود كه عباس يميني شريف تحولي در ذهن من ايجاد كرد. ديدم چقدر همه چيز را ساده و صميمي و شيرين مينويسد. اين شيوه نوشتن برايم جالب بود.
وی ادامه داده است: واقعيت اين است كه دوره بچگي ما كتابهاي ويژه كودكان نبود به خصوص در شهرستانها كتابي براي بچهها پيدا نميشد و من هم بيشتر كتابهاي بزرگسالان را ميخواندم. البته كلا خيلي به كتاب دسترسي نداشتم ولي بيشتر كتابهاي پاورقي آن دوره را ميخواندم؛ كتابهاي عامه پسند.
مرادی کرمانی خاطرنشان ساخته است: يادم ميآيد كتابهاي حسينقلي مستعان را ميخواندم يا كتابهاي جواد فاضل تا اينكه بعدا سراغ كتابهاي ويكتور هوگو رفتم مثل «بينوايان»، «مردي كه ميخنديد» «گوژپشت نوتردام» و… كم كم با صادق هدايت آشنا شدم. آن زمان ميگفتند هدايت نخوانيد! داستانهايش ناجور و خطرناك است، اگرخوانديد، خودكشي ميكنيد! اما من هم هدايت را خواندم و هم صادق چوبك تا اينكه روزي مدير مدرسهمان گفت: تو شبيه جمالزاده مينويسي و من هم از سر كنجكاوي رفتم سراغ جمالزاده ميخواستم ببينم او چگونه مينويسد و «يكي بود يكي نبود» را خواندم.
این نویسنده با اشاره به شاگردیش در یک کتاب فروشی اظهار داشته است: در همان سالها شاگرد كتابفروشي هم شدم و كنار خيابان بساط پهن ميكردم. من كتابهايي را ميخواندم كه كسي آنها را نميخواند! حالا كه خوب فكر ميكنم، ميبينم آن زمان اصلا كتابهاي پليسي و معمايي را دوست نداشتم و هنوز هم دوست ندارم. بيشتر كتابهاي احساسي و عاطفي را دوست داشتم. همين كتابهاي عاشقانه برايم جذاب بودند.