سینماژورنال: بهزاد فراهانی بازیگر، نویسنده و کارگردان ایرانی اخیرا نمایشی با عنوان “گل و قداره” را روی صحنه برده است.
به گزارش سینماژورنال این نمایش با گرته برداری از داستان معروف “داش آکل” صادق هدایت نوشته شده است.
فراهانی پیش از این و حدودا شانزده سال قبل هم این نمایش را روی صحنه برده بود و حالا چنان که خودش بیان کرده اجرای تازه اش از ادا و اطوارهاي اين روزهاي تئاتر مبراست.
فراهانی در گفتگویی به بهانه اجرای این نمایش که با “اعتماد” انجام شده با اشاره به گرته برداری از داستان صادق هدایت، ماجرای جالب آشنایی خود با صادق هدایت و دیدار روبرو با وی را بیان کرده است.
وقتی هدایت را دیدم نمی دانستم کیست
وی درباره نخستین بازی که هدایت را دیده بود می گوید: بچه كه بودم دستفروشي ميكردم. تصنيف ميفروختم. ميخواندم و آن را دوزار ميفروختم. يكبار با كلك وارد كافه نادري شدم. وقتي {صادق هدایت} را ديدمش، من كه نميدانستم كيست، نشسته بود و كلاهش را روي ميز گذاشته بود. صدايم كرد و رفتم جلو. مسوول كافه آمد مرا بيرون كند. گفت بگذار بماند و من جلو رفتم. گفت بنشين و نشستم.
هدایت بهم شیرکاکائو داد
فراهانی ادامه می دهد: خلاصه هدایت بهم شيركاكائو داد و بعد همه تصنيفهايم را خريد و پنج تومان بهم پول داد. ميداني پنج تومان چقدر بود؟ پنج تومان خيلي پول بود. بعد هم وقتي خواستم تصنيفها را بهش بدهم گفت نه يكيش براي من كافي است.
شروع عاشقی ام از همان اسکناس پنج تومانی بود
این نویسنده و کارگردان خاطرنشان می سازد: بعدها عكسش را در كتابهاي داييام ديدم. روي جلد ديدم. من عاشق هدايت هستم. شروع عاشقيام از همان پنج تومان بود چون باعث شد فيلمهاي خوب ببينم. نون خامهاي بخورم. ساندويچ خوردم. ليموناد خوردم و كلي كيف كردم. به همين دليل دوست داشتم كاري كنم.
بهزاد فراهانی در پاسخ به این سوال که آیا “گل و قداره” به نوعي اداي ديني به همان پنجتوماني است كه از هدايت گرفته تأکید می کند: بله. چرا نه. خب خيلي خوب بود!
پی نوشت سینماژورنال:
وجه اعجاب برانگیز روایت بهزاد فراهانی از دیدار با هدایت، اختلاف سنی این دو نفر و بازه زمانی حیات این دو است.
صادق هدایت در انتهای سال ۱۳۲۹ از ایران رفته و در فروردین ۳۰ هم در پاریس خودکشی کرد.
از آن سو بهزاد فراهانی متولد بهمن ۱۳۲۳ بوده و در بهترین حالت احتمالا باید ۶ سالی می داشته که بتواند به دستفروشی در لاله زار بپردازد.
طبیعی است که در این حالت فراهانی درست در آخرین روزهای حضور هدایت در ایران با او دیدار کرده است و آن هم در شرایطی که هدایت در اوج بحران روحی خویش قرار داشته است.
اینها را بگذارید کنار اینکه فراهانی متولد روستای درمنک از توابع فراهان در استان مرکزی است و تا مدتها در زادگاهش زندگی میکرده است و نه در تهران!
ژورنال جان ،چه کار با آرزوهای مردم داری؟!