دو دهه تقابل حاتمیکیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی به پایان رسید؟؟؟/”قلندر” در دایره واژگان حاتمیکیا چه معنایی دارد؟
سینماژورنال/حامد مظفری: در میان پیامهای تسلیتی که برای درگذشت عباس کیارستمی از سوی چهره های مختلف سینما صادر شد بیش از همه پیام تسلیت ابراهیم حاتمیکیا جلب توجه میکرد.
به گزارش سینماژورنال ساعاتی بعد از مرگ کیارستمی، حاتمیکیا در یادداشتی نوشت: روحت قرین رحمت اصلترین قلندر سینمای ایران.
این یادداشت و استفاده از صفت “قلندر” برای توصیف کیارستمی به قدر کافی دوپهلو به نظر میرسید و مشخص نبود که حاتمیکیا در استفاده از لفظ “قلندر” بر وجه مثبت این واژه به شخصیتی دارای عزت نفس تکیه داشته یا شخصیتی گریزان از اجتماع!
دو دهه تقابل
برای آن که بتوانیم به دریافتی کاملتر از منظور حاتمیکیا برسیم باید به مرور ارتباط وی با کیارستمی در طی دو دهه اخیر بپردازیم.
ابراهیم حاتمی کیا به هنگام زندگانی کیارستمی از جمله فیلمسازانی به شمار میرفت که چندین بار وی را مورد انتقاد شدید وی قرار داده بود.
شاید روترین انتقاد حاتمیکیا خطاب به کیارستمی به هنگام ساخت فیلم “آژانس شیشه ای” بازگردد که حاتمی کیا در این فیلم کاراکتر کارگردانی را خلق کرد بلحاظ ظاهری کاملا شبیه به کیارستمی. این کاراکتر بارانی به تن و عینک آفتابی به چشم در میان حاضران در آژانس کاکتوسی قرار داشت که اعضایش گروگان “حاج کاظم” بودند.
مجید مشیری ایفاگر این کاراکتر بود و این کاراکتر در طول فیلم به صراحت از این میگفت که کارگردان است و برای تهیه بلیت جهت شرکت در جشنوارهای خارجی به آژانس کاکتوس آمده است!
شخصیت پردازی حاتمی کیا برای این کاراکتر در این جهت صورت گرفته بود که این کارگردان آدمی نشان داده شود که به حضور در بحثهایی که میان حاج کاظم و گروگانهای مختلف-یا به تعبیر حاج کاظم “شاهد”های مختلف- صورت میگیرد علاقه ای ندارد و همه سعیش این است که شرایط خروج از آژانس و احتمالا پریدن به سمت جشنوارهای خارجی را فراهم آورد.
حین فیلم حتی برخوردی فیزیکی هم میان این کارگردان و “حاج کاظم”(با بازی پرویز پرستویی) که انگار از این همه بی تفاوتی این کارگردان به تنگ آمده صورت میگیرد…
در سالهای بعدتر و در آثاری مانند “روبان قرمز” و تصویرسازی کاراکتر یک افغان شوریده مسلک با بازی رضا کیانیان نیز طعنههایی به خلق و خوی رفتاری کیارستمی به چشم میخورد؛ درست در فضایی که پرویز پرستویی نیز شمایلی از حاتمی کیا را تداعی می کرد…
طعنه به سینمای جشنوارهای و دوپاسپورتهها
این تقابلات نمادین در سالهای بعد همراه شد با انتقادات شفاهی حاتمی کیا از کیارستمی و سبک فیلمسازی او در دهه شصت.
از جمله این انتقادات شفاهی به ابتدای سال 93 بازمیگشت که حاتمیکیا با حضور در برنامه “راز” نادر طالبزاده با انتقاد از سینمای جشنوارهای که کیارستمی از پیشروانش بود بیان داشت: همکاران من اگر نمیخواهید حرف مردم را بزنید پس زنده باد سینمای جشنواره ای؛ آن ور آبیها کیف هم میکنند از کارتان! برخی فیلمسازان واقعا درگیر ردکارپت شده اند. این دوپاسپورتهها بویژه در حوزه فرهنگ یعنی چه که اتفاق افتاده؟ چرا طرف یک پایش این ور است و یک پایش آن ور؟ این غمانگیز است برای ما که برخی تا میبینند خبری است دنبال عافیت باشند و جای دیگر بروند. اگر از این مملکتی پای آن بایست.
تقابل در جشنواره مقاومت به اوج رسید
چند ماه بعد در مهرماه 93 و در اختتامیه جشنواره مقاومت حاتمیکیا با طعنههایی تندتر به کیارستمی تاخت و چنین گفت: عزیزکردهای از سینمای ایران، اخیرا حرفهایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است. من مصاحبه این کارگردان را چندینبار دیدم. البته همیشه میدانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بیتفاوت است. از همینرو از استادان خود که در راس آنها سیدمحمد بهشتی قرار دارد میخواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهارنظر بیان کنند.
اعتراض ابراهیم حاتمیکیا به آن بخش از اظهارات عباس کیارستمی مربوط میشد که چند ماه قبلتر در حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا بیان شده بود.
کیارستمی در آن جلسه گفته بود: یکهفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سالها فیلم جنگی ساخته {اشاره به ابراهیم حاتمیکیا} فیلمهای پرهزینه جنگی – و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجههای خیلی سنگین میگیرد و فیلمهای جنگی میسازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم میجنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش میگشت. “خانه دوست کجاست” یکی از پربینندهترین فیلمهایی بود که من ساختم، درواقع همهجای دنیا آن را میشناسند.
این کارگردان ادامه داده بود: “خانه دوست کجاست” ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت میکرد. اما فیلمهای تو نماند چون تو راجع به دورهای از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن دوره هم بچهها را به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سالها میشود راجع به آنها فکر کرد که آنها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.
ابراهیم حاتمیکیا در دیگر اظهارات خود در اختتامیه جشنواره مقاومت ۹۳ عباس کیارستمی را کارگردانی معرفی کرد که همواره مورد حمایت وزارتخارجه بوده است.
اشاره اخیرش به جریان دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷ توسط کیارستمی مربوط میشود که در زمان خود در پی کشوقوسهای فراوان در ساختمان بهارستان، دکتر علیاکبر ولایتی، وزیر امورخارجه وقت، در معرفیشدن فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره فیلم کن تاثیرگذار بود.
عباس کیارستمی بعد از اظهارات حاتمی کیا وقتی مخاطب سوالی قرار گرفت مبنی بر اینکه نظرش نسبت به صحبتهای حاتمی کیا چیست فقط بیتی از اشعار سعدی را خواند و گفت: «گر خستهدلی نعره زند بر سر کویی / عیبش نتوان گفت که بیخویشتن است آن.»
عیادتی رسمی به اهتمام حبیب
این تقابلات و نیش و کنایه ها ادامه داشت تا شدت یافتن بیماری سرطان عباس کیارستمی در فروردین 95 و چندین بار بستری شدن وی در بیمارستان.
شدت یافتن بیماری سبب ساز آن شد که دو ماه قبل از مرگ، حاتمیکیا از عباس کیارستمی عیادت کند. این عیادت هم نه در خانه کیارستمی و فضایی صمیمانه که به هنگام یکی از چکآپهای بیمارستانی کیارستمی در فضایی کاملا رسمی فراهم شد.
جالب است که حلقه واسطه میان حاتمیکیا و کیارستمی برای ترتیب دادن این عیادت نویسندهای به نام حبیب احمدزاده بود که در سالهای اخیر به عنوان مشاور فیلمنامه هم در کنار امثال کیومرث پوراحمد و خسرو سینایی حضور داشته و هم کنار امثال حسن برزیده و پرویز شیخطادی.
آیا ماجرا ادامه دارد؟
مرور همه این اتفاقات برای طرح این پرسش بود که آیا تقابلات حاتمیکیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی پایان پذیرفته است؟ یا آن که خیلی زود این تقابلات در جایی دیگر و محفلی دیگر و این بار با نیش و کنایه به همروان کیارستمی امتداد خواهد یافت؟
باید منتظر ماند و اتفاقات تازه را رصد کرد…