سینماژورنال: فیلم سینمایی «مردی تحت تعقیب» ساخته آنتون کوربین در شصت و سومین برنامه «سینما روایت» درسالن اسوه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش سینماژورنال در این برنامه که با حضور جمعی از علاقمندان به حوزه نقد فیلم با حضور عباس کریمی و عباس عمرانی به عنوان منتقدین و کارشناسان سینما به همراه رسول شادمانی به عنوان مجری و کارشناس برگزار شد. ابتدا شادمانی با بیان اینکه فیلم “مردی تحت تعقیب” به کارگردانی “آنتون کوربین” محصول سال ۲۰۱۴ می باشد گفت: کشورهای انگلیس ، آلمان و امریکا به طور مشترک در تولید این فیلم سهیم بودند و ژانر این فیلم یک فیلم جاسوسی است.
به دلیل پرداخت به جزئیات، زمان فیلم طولانی است
عباس کریمی منتقد سینما با اشاره به فیلم گفت: این فیلم قدری طولانی تر از فیلم های معمولی بود و البته جزو صفات اصلی فیلم هایی که از آثار جان لوکاره ساخته می شود به دلیل اینکه لوکاره بسیار به جزئیات می پردازد کارگردانان نمی توانند درقالب یک ساعت و نیم که تایم معمولی فیلم ها است آثار او را به پایان برسانند.
شخصیت های جان لوکاره، شخصیت های تلخ و جامعه گریز هستند
وی با بیان اینکه نمی توان در مورد این فیلم سخن گفت اما از “جان لوکاره” – نویسنده اثرکه فیلمنامه از کتاب او اقتباس شده است- نامی نبرد یادآور شد: جان لوکاره نویسنده انگلیسی است که نَسب فرانسوی دارد و به دلیل اینکه خودش در بخش ضد جاسوسی اینتلیجنس سرویس در کنار گراهام گرین و یان فلمینگ (خالق جیمزباند) کارمند بوده که بعدها از آنجا خارج می شود شروع به کار پژوهشی و نویسندگی می کند که ما بخشی از مشاهدات زمان کارمندی او را درفیلم «مرد تحت تعقیب» شاهد هستیم. لذا شخصیت هایی که لوکاره به مخاطب نشان می دهد شخصیت هایی هستند که نگاه تلخ و سیاهی نسبت به مسائل جاسوسی دارند و بسیارافسرده، منزوی و جامعه گریز و حتی جامعه ستیز هستند. در اینجا هم نقشی را که سیمور هافمن برعهده داشت همین گونه است.
ضد قهرمان های تنها و در هم شکسته
این منتقد سینما با اشاره به سیمور هافمن اظهار داشت: کارگردان فیلم با هوشیاری هافمن را برای این فیلم انتخاب می کند چون می خواسته ماموری امنیتی وظیفه شناس را نشان دهد که دارای شخصیتی در هم شکسته است و فسادی که بر دستگاه جاسوسی غرب حاکم است او را بیشتر در هم می شکند. اگر دقت کنید در صحنه ای که مردی ، زنی را در کافه کتک می زند هافمن بدون اینکه آن زن را بشناسد به او کمک می کند یا ما در صحنه ای می بینیم که هافمن در حال پیانو زدن است و کارگردان با این شخصیت پردازی می خواهد روحیه لطیف او را برای مخاطب تجسم کند و نشان دهد که او در شغلی قرار گرفته که فقط می خواهد وظیفه اش را به خوبی انجام دهد و اغلب آدمهای جان لوکاره همین گونه هستند یعنی ضدقهرمان های شکسته خورده و تنها که در این فیلم هم می بینیم که هافمن در بیروت شکست خورده و به هامبورک منتقل شده است.
“مردی تحت تعقیب” یک فیلم کلاسیک است
عباس کریمی درمورد آنتون کوربین کارگردان این فیلم تصریح کرد: کوربین یک کارگردان معمولی نیست و این فیلم به خاطر متنی که دارد یک فیلم کلاسیک محسوب می شود و کارگردان با انتخاب و چینش عوامل فیلم سعی کرده به آن هدفی که همانا منزه جلوه دادن دولت آلمان از بحث تروریستی بوده نزدیک شود.
فیلم نسبت به اصل اثر دستخوش تغییرات شده
وی با اشاره به کتاب جان لوکاره که فیلمنامه از اثر او اقتباس شده گفت: در فیلم نسبت به کتاب ، یکسری تغییراتی وجود دارد و آن را هم لوکاره انجام داده تا کار سینمایی شود و از حالت ادبی خارج گردد. کتاب سال ۲۰۰۸ نوشته شده و ماجرای فیلم با یکسری تغییرات جزئی؛ واقعا اتفاق افتاده است. ماجرای اصلی آن درکتاب مربوط به یک مسلمان ترک است که شهروند قانونی آلمان است – در فیلم یک فرد چچنی است که غیر قانونی وارد آلمان می شود – این فرد در سال ۲۰۰۱ دستگیر می شود و دولت آلمان او را به امریکایی ها تحویل می دهند و امریکایی هم وی را بدون کوچکترین مدرکی به مدت ۵ سال درگوانتانامو زندانی می کنند و سرانجام بعد از ۵ سال او را آزاد می کنند و او دوباره به آلمان برمی گردد و خاطرات خودش را منتشر می کند و جان لوکاره، دو سال بعد از روی خاطرات او کتابی می نویسد.
شخصیت های فیلم آدم های معمولی هستند
این منتقد سینما اضافه کرد: معمولا رسم است نویسندگان غربی که داستانهای جاسوسی می نویسند همیشه داستانها به نفع کشورهای خودشان به پایان می رسد اما ما در میان نویسندگان انگلیسی یک نفر مثل جان لوکاره را می بینیم که دستگاههای جاسوسی کشور خودش را به زیر سوال می برد و همین تعارض ها است که اتفاقا اثر را جذاب می کند. شما حتی اگر به داستانهای فلمینگ نویسنده جیمز باند توجه کنید شاهد یکسری تعارضات هستید و لوکاره برعکس فلمینک، شخصیت های معمولی را برای داستانهایش انتخاب می کند در حالی که شخصیت اصلی فلمینک یک ابرانسانی مثل جیمز باند است که هرگز شکست نمی خورد.
با وجودی که یک گلوله هم شلیک نمی شود اما فیلم جذاب است
وی ادامه داد: در آثار جان لوکاره چه در کتابهایش و چه در فیلم هایی که از آثار اواقتباس شده بحث «اخلاق گرایی» را می توان به خوبی دید. این فیلم به مدت دو ساعت و دو دقیقه تولید شده که همه این تایم پخش شد چرا که هیچ صحنه ای سانسوری نداشت چون او نمی خواهد با موارد جنسی و جذابیت های مختص سینمای غرب و حتی خشونت، مخاطب را مجذوب فیلم بکند. کارگردان دراین فیلم با هوشیاری تمام با توجه به متن سنگین فیلم و تعدد شخصیت ها، سعی کرده از نماها و دیالوگهای کوتاه استفاده کند تا فیلم خسته کننده نشود. در فیلم صحنه محیل العقولی دیده نمی شود حتی یک گلوله در این فیلم که به مسائل جاسوسی می پردازد شلیک نمی شود اما باز هم فیلم آنقدر جذاب است که مخاطب را جذب کند.
“مردی تحت تعقیب” یک تریلر سیاسی – جاسوسی
عباس عمرانی کارشناس دیگر برنامه سینما روایت گفت: این فیلم در ژانر تریلر سیاسی – جاسوسی است و دراین نوع فیلم ها، معمولا بازیها، کنش های فیزیکال دارند و عمده بازیها در سکوت می گذرد ضمن اینکه ریتم تدوین نیز ریتم تندی است و این فیلم ها به شدت «مکان محور» هستند و مکان ها همواره در حال تغییرند. موسیقی این نوع فیلمها، موسیقی زیرلایه ای و پُرافکتی است که به فضاسازی فیلم کمک می کند و همه این موارد ، جزو مولفه های ژانر تریلراست و درحالی که همه این شاخصه ها دراین فیلم رعایت شده اما ما با یک اثر متوسط روبرو هستیم.
برش های زمانی ؛ نقیصه فیلم
وی ادامه داد: ما در این فیلم با« برش های زمانی» روبرو هستیم که معمولا به فیلم لطمه زده است. لذا ازاین برش های زمانی که در فیلمنامه وجود دارد می توان به عنوان یک نقیصه یاد کرد. به عنوان مثال ما به عنوان مخاطب، منتظر نحوه تحول مک آدمز که جزو آدمهای هافمن در آمده هستیم اما این تحول را در فیلم شاهد نیستیم. لذا این دست موارد به فیلمنامه ضربه می زند که در فیلم کم نیستند.
مخاطب به برخی شخصیت ها نزدیک نمی شود
عمرانی با اشاره به شخصیت های فیلم یادآورشد: ما به برخی از شخصیت های فیلم اصلا نزدیک نمی شویم. درحالی که در ژانر تریلر یکی از شاخص ها، نزدیکتر شدن به شخصیت ها است بخصوص که مخاطب می خواهد در مورد هافمن بیشتر بداند اما فیلم هیچ اطلاعاتی نسبت به او به تماشاگر ارائه نمی کند.
استراتژی فیلم؛ منزه نشان دادن دولت آلمان از بُعد تروریستی!
این منتقد و کارشناس سینما«استراتژی» این فیلم را در خدمت منزه و پاک نشان دادن دولت آلمان از بُعد تروریستی عنوان کرد و افزود: فیلم تلاش می کند با منزه نشان دادن دولت آلمان از بُعد تروریستی ، بحث تروریستی را به گردن امریکایی ها بیندازد که درآخر فیلم هم، شاهد همین اتفاق هستیم.
شخصیت همایون ارشادی برای مخاطب مبهم است
در بخش دیگری از این برنامه ، عباس کریمی در مورد بازی همایون ارشادی با بیان اینکه شخصیت پردازی در این فیلم دارای نقص است گفت: درحالی همایون ارشادی نقش مامور یک فرد القاعده را بازی می کند که شخصیت او برای مخاطب مبهم است و معلوم نیست آیا این کارعامدانه بوده یا به دلیل طولانی شدن فیلم ، فیلمنامه فرصت پرداختن به او را پیدا نکرده است.
بازی قابل قبول همایون ارشادی در مقابل بازیگران هالیوودی
وی خاطرنشان کرد: بازی همایون ارشادی یک بازی معقولی است که توانسته است در کنار بازیگران هالیوودی به خوبی ظاهر شود. اما اینکه این نقش به نفع مسلمانان است یا به ضرر آنان ، من فکر می کنم که علی السویه است. معتقدم که بازیگران ایرانی می بایست در آثار بین المللی حضور داشته باشند اما در عوض باید آنقدر هوشیار باشند تا بتوانند نقش درستی را انتخاب کنند. چرا که حضور آنان در فیلم های خارجی به منزله حضور یک ملت است.
اسلام دراین فیلم به تمسخر گرفته شده
عباس عمرانی نیز دراین برنامه گفت: دراین فیلم با هوشمندی مساله تقدیر، دستاویز نویسنده و کارگردان قرار گرفته است به عنوان مثال در صحنه ای که ریچل مکآدامز به عیسی می گوید ۷۰ نفر از مردم در عراق کشته شدند عیسی که باید حرف پخته تری بزند حرف نامعقولی می زند و می گوید این تقدیرخداست! و فیلم می خواهد بگوید که مسلمانان در مورد تقدیر الهی هم دچار اشتباه هستند. کارگردان فیلم با هوشمندی، اسلام را به تمسخر می گیرد و نشان می دهد مسلمانان به حرفهایی که می زنند معتقد نیستند. از سوی دیگر، بازیگر نقش عیسی در این فیلم دو نوع گریم دارد و اتفاقا گریم ، نقطه عطف شخصیت است. در گریم اول ما با یک آدم شلخته و افسرده روبرو هستیم اما هنگامی که او وارد اجتماع و شهر می شود از خودش هوشمندی نشان می دهد و اینجاست که ما او را با گریمی نزدیک به اروپایی ها می بینیم.