1

 «خانواده خلج» و کشمکش های تو در توی یک خانواده

سینماروزان: مستند «خانواده خلج» ساخته مریم ‌الهامیان، مصطفی حاجی قاسمی قصه خانواده‌خلج با رویای ساختن یک واحد تولیدی تمام دار و ندارشان می‌فروشند و به بیابانی در استان اصفهان می‌روند. اما هم اکنون تمام خانواده درگیر تبعات این تصمیم هستند و مادر خانواده تلاش می‌کند تا خانه و زندگی‌شان را نجات دهد.

«آقا و خانم خلج و سه پسرشان، صاحب یک مرغداری در اطراف گلپایگان بوده‌اند، الان البته مرغی در کار نیست و بانک به عوض اقساط معوق، خانه‌ و مرغداری را در مزایده فروخته. حالا مریم الهامیان و مصطفی حاجی قاسمی ضمن بیان روند دادرسی این پرونده از پیشینه‌ی خانواده خلج می‌گویند تا مستندشان هم قصه‌ی پرغصه‌ی تولید و کارآفرینی را بگوید و هم روابط خانوادگی سوژه‌ها را با مرکزیت مادر روایت کند. مادری که با همان هیروشات ابتدایی و گفتار متنی که با صدای خود اوست، تمام قامت لباس یک قهرمان را می‌پوشد و گاهی در کنار دیگران و گاهی به تنهایی بار سنگین مسئولیت را به دوش می‌کشد و هیچ گاه پا پس نمی‌گذارد تا به بهانه‌ی مرغداری هم که شده کیان خانواده‌اش را به هر زحمت و قیمتی پاس دارد.از بخت خوشِ مستندسازها، پسرهای خانواده دوربین به دست از همان سنگ بنای مرغداری، کار را ثبت و ضبط کرده‌اند و همین دست‌مایه، که گذر زمان به خوبی در آن‌ پیداست، به همراهی مخاطب و اثر، کمک شایانی می‌کرده است.یکی از نکاتی که باعث می‌شود بر جذابیت و کشش اثر افزود شود این است که ما در گیرودار مشکلات همراه خانواده‌ایم، مراحل مختلف دادرسی، احکام دادگاه، مشکلات فزاینده و اندک گشایش‌ها در روند فیلم و در بستر روایت داستان رخ می‌دهند و این خصوصیت یک قصه‌ گیراست که کشمکش‌های تودرتو داشته باشد و مدام که کار پیش‌ می‌رود بر صعوبت و پیچیدگی مسائل افروده شود. در مستند «خانواده خلج» این مولفه به خوبی مشهود است و از این رو ما با یک درام جذاب مواجهیم. الهامیان جایی درباره‌ی این مستند به مصاحبه‌کننده گفته است: «به طور کلی علاقه‌مند بودم به شکل موشکافانه به یک نمونه از خانواده‌هایی که با رؤیای بزرگ کارشان را آغاز می‌کنند، بپردازم» و در ادامه تأکید می‌کند که این مشکل برای یک یا چند خانواده نیست و انگار تشابهات در این باره بسیار است. از همین روست که او علاقمندی خود را به موضوع در قالب این کلمات بیان می‌کند: «به همین دلیل دغدغه شخصی‌ام بود که با یک ذره‌بین ببینیم که مشکلات تولید در کشور ما چه چیزهایی است و چه تبعاتی دارد.»مستند «خانواده خلج» یک اثر چند وجهی است، هم به کار و کارآفرینی در حوزه طیور به خوبی پرداخته و جزئیات و دشوار‌ی‌های آن را بیان می‌کند، هم مسائل تولیدکننده و بانک و مسئله بهره و ربایی که دامن‌گیر بیشتر آن‌هاست را. این مستند در عین حال یک داستان خانوادگی است که هر کدام از بازیگران در آن نقش خود را به خوبی ایفا می‌کنند، حتی آن پسر قهرمان تیراندازی که مهاجرت کرده و ما به جز عکس و فیلم آرشیوی، تنها صدای او را می‌شنویم هم عضو موثری از خانواده است که ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارد و به نوعی در بین مخاطبان، مشوقان و منتقدان خاص خود را خواهد یافت.از یک دید فنی‌تر، اگر موشکافانه‌ بنگریم، در قصه‌ی «خانواده‌ی خلج» کهن‌الگوها را هم می‌توان یافت، ضدقهرمان یا حریف، استاد و مرشد و دیگران هر کدام در داستان مابه‌ازایی دارند، و در سفر قصه، گام به گام پیش‌ می‌روند، خواه دیده شوند، خواه فقط یک اسم باشد که به قصد غصب خانه‌‌ای آمده یا نظام بانکی یا بیماری پسر یا هر مولفه‌ی دیگری؛ هر کدام از موقعیت درست خود، نقشی که باید را ایفا و تکه‌ای از جورچین مستند را کامل می‌کنند. در این میان آنکه کامل‌ترین ابعاد را دارد، مادری است که به تمام معنا قهرمان است و حتی شده با چنگ و دندان، با تمام آنچه دارد، بی آنکه از اشک‌ها و صدای لرزانش خجالت بکشد، یا از مادرانگی‌اش کم بگذارد، سررشته امور را محکم به دست گرفته و نه تنها امیدش را حتی در بحرانی‌ترین و ناامیدکننده‌ترین لحظات نمی‌بازد، بلکه به باقی خانواده هم این اجازه را نمی‌دهد که بازنده باشند. در این میان پدر خانواده‌ی خلج بعد دیگری از شخصیت قهرمان را نشان می‌دهد، او دلزده است، خسته است و هر از گاهی می‌خواهد همه چیز را تمام کند. تو گویی این دو با هم ابعاد سیاه و سفید یک شخصیت را نشان می‌دهند و با این طیف خاکستری بر باورپذیری این شخصیت کلی می‌افزایند. الهامیان و حاجی قاسمی که پیش از این هم مستند «امید شهر خسته» را در کارنامه‌ مشترک خود داشته‌اند، این بار با سه سال کار و تلاش مداوم یک مستند اجتماعی درخور توجه را ساخته اند.»

 

جشن مستقل سینمای مستند ایران رویدادی سالانه است که با همکاری انجمن صنفی تهیه‌کنندگان سینمای مستند و انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند و زیر نظر هیئت رئیسه جشن برگزار می‌شود.