سینماروزان/حامد مظفری:
+چه میزانسنهای دلانگیزی
+چه دکوپاژ ماهرانهای
+چه نورپردازی متمایزی
+چه دیالوگهای به یاد ماندنی
+چه صحنه آرایی بینقصی
+گانگستری کرده و برده به شصت سال قبل که دیگر استهزا نشود بابت جور نبودن قیود زمان و مکان
-بازی؛ اکبر معززی و سعید پیردوست خیلی خوب، امیر آقایی خوب، مهران مدیری معمولی، فرهاد آئیش قابل تحمل، پولاد مثل قبل و نیمرخِ شکیب شجره خیلی خوب!
– سام درخشانی و سارا بهرامی نفهمیده اند کیمیاییطوری به فریاد نیست؟ باید کیمیاییباز باشی تا بتوانی جلوی دوربیناش بروی
+هرچقدر بازی بهرام بهرامیان منطقی، بازی جواد طوسی، غیرمنطقی! استاد بعد از این همه حشرونشر با کیمیایی، هنوز دیالوگهای کیمیایی در دهانش نمیچرخد
– انفجار با نارنجکِ سلطان و یک پایان بندی خاص کیمیایی
+ضدمصدق؟ نه! ذکر ضد و نقیض های مصدقیون! چرا؟
-متلک سیاسی؟ فراوان؛ از مظفر بقایی تا حسین فاطمی و بالاخره اینکه #استالین از ما نفت نخرید!
-خونین و مالین کردن مدیری که بشود انگ هادی اسلامی #سرب؟ نه! نمیشود از نقطهچین، خطکش باردار شد!
-از غلطهای کستینگ و لکنت میانی که بگذریم میماند مقادیر متنابهی دوست داشتنی در این حجم بایر!
—سکانس
—ورود مصدق
—قتل در حزب سومکا
—دیالوگ
—ما با هم اختلاف نداریم، مختلفیم
—گولهخورده رو انفرادی میکشه
—زندونی بوی ترس بده، کارش تمومه
—آدم باحوصله، حوصله رو سر میبره
سر که رفت هی باید با ملاقه کفشو بگیری
–پس نفت چی؟
—میخریمش از نفتی!
.