1

حمله یک رسانه اصولگرا به کمدی مخاطب‌پسند “کلوپ همسران”⇐افسوس آن که یک کارگردان اجتماعی انتقادی، مشغول ساخت کمدی جنسی و سخیف شده‌!!/چرا هرچه فحش در فیلم است با لهجه بیان میشود؟؟/سینما در هنگام نمایش چنین فیلمی رسماً به لاله‌زار تبدیل می‌شود و کم مانده که مردم برخیزند و همراه با فیلم برقصند!!

سینماروزان: از جمله پرفروشترین آثار هفته‌های اخیر سینماهای ایران، کمدی “کلوپ همسران” بوده که مهدی صباغ‌زاده کارگردان قدیمی سینمای ایران، آن را ساخته است.

“کلوپ همسران” به‌مانند اغلب کمدی‌های روی پرده کوشیده از عنصر موسیقی و شوخیهای خاص(!) و البته توسل به لهجه برای جذب مخاطب، استفاده کند و این به مذاق خبرگزاری اصولگرای “تسنیم” خوش نیامده است‌.

“تسنیم” در تحلیلی با عنوان “پردیس سینمایی یا لاله زار” حمله تند و تیزی را روانه “کلوپ همسران” و سازنده‌اش کرده.

متن تحلیل “تسنیم” را بخوانید:

علت حضور مخاطب در سالن‌های سینما و تماشای فیلم کمدی اصولاً نشاط و سرگرمی است. اما هدف از ساخت فیلم کمدی نباید به صرف خنداندن باشد زیرا کمدی به عنوان یکی از مهم‌ترین گونه‌های ادبی که ریشه در هنر و ادبیات یونان دارد خود مستمسکی برای نقد و ارتقای جامعه است. فیلمسازان کمدی روز ما متأسفانه این معادله را به‌جای آنکه از سمت خود ببینند از سمت مخاطب می‌بینند.

این نکته البته در میان نخستین کمدی‌سازان بعد از انقلاب ما فهم شده بود و عموم فیلم‌های کمدی و حتی مجلات فکاهی کمدی ما مانند «گل آقا» در مسیر نقد و ترمیم معضلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. اما رفته رفته این مساله کمرنگ شد تا در چندسال گذشته به‌خصوص با اکران و توقیف چند فیلم کمدی مبتذل، این گونه سینمایی، صرفاً برای خنداندن و سرگرمی از هر راه و وسیله‌ای تبدیل شد و کمدی از جایگاه رفیع و مهم خود به پست‌ترین شیوه هنری تنزل یافت. البته دیگر واقعاً به کمدی‌های امروز سینمای کشور، گونه هنری نمی‌توان گفت و  صنعت سرگرمی مبتذل بهترین عنوان برای آن است.

افسوس آنکه برخی از کارگردانان سینمای کشور نظیر مهدی صباغ‌زاده که در دوره‌ای ساخت آثار جنایی، پلیسی، خانوادگی و اجتماعی-انتقادی را در دستور کار خود قرار داده است و در رگ‌های سینمای کشور خون گرمی را به جوشش می‌آوردند، حالا مشغول ساخت کمدی جنسی و سخیف همچون “کلوپ همسران” شده‌اند. فیلم‌هایی که حتی داستان ندارد و به طور رسمی با آب بستن به فیلم 80 درصد فیلم را به شوخی و حاشیه و رقص و آواز می‌گذراند. سینما در هنگام نمایش چنین فیلم‌هایی رسماً به سالن‌های لاله‌زار تبدیل می‌شود و کم مانده است که مردم برخیزند و همراه با فیلم برقصند.

سازندگان این آثار در توجیه کار بد خود به نیاز مردم برای خندیدن در روزگار بد اقتصادی اشاره می‌کنند. البته در این شکی نیست که در وضعیت فعلی به خندیدن نیاز است اما به ایجاد امید و نشاط همراه نقد دولت بیشتر نیاز است. علاوه بر آنکه ما فقط نمی‌خندانیم بلکه شخصیت خود و خانواده و سینما را زیر پا لگد می‌کنیم و حرمت‌های یکدیگر را با ایجاد لودگی‌ها و فضای غیرمحترمانه‌ای که میان شخصیت‌های فیلم قرار می‌دهیم از بین می‌بریم. فیلم ما به‌طور رسمی دارد با فحش دادن و توسری زدن مردم را می‌خنداند.

معلوم نیست واقعاً برای آنکه مخاطبین فیلم خود را از تمام استان‌ها داشته باشیم برای کاراکترها لهجه می‌گذاریم  یا نه؟ زیرا اگر جواب مثبت است پس چرا با لهجه‌ها مسخره‌بازی می‌کنیم و هر چه فحش بلدیم به جای آنکه تهرانی‌ بگوید شیرازی‌ می‌گوید؟ مگر خدای ناکرده برخی از دشنام‌ها با لهجه خنده‌دارتر است؟

سرمایه‌گذاران محترمی، که باید بدن نیمه‌جان سینما را با تولید و حمایت از آثار مهم راهبردی و خانوادگی جان ببخشند، تنها به فکر زراندوزی‌اند و با ریختن پول در چرخه سینمای کمدی و مبتذل سرمایه خود را دوبرابر به جیب مبارک برمی‌گرداند.

البته زمانی که کارگردان فیلمی کمدی، در برنامه تلویزیونی زنده می‌گوید که “ما نباید کاری به پولشویی داشته باشیم”، مشخصاً قرار است با بازیگران نه‌چندان گران‌قیمت که هزینه سرسام‌‌آوری ندارند، فیلمی بسازد که چند سرمایه‌گذار شخصی و شرکتی وارد شوند تا کثافت پول‌های مانده را سریع بشویند. اینگونه است که سینما به عنوان پدیده مهم و اثرگذار فرهنگی به مسلخ تجارت و پول رفته است.