سینماروزان: فیلم #دستانداز درباره آسیبشناسی شکستها و موفقیتها در جامعه ماست که گاهی دلیل شکست برخی، موفقیت دیگران است. موفقیتی که با حذف و سرکوب نالایقان و سوءاستفاده آنها از دیگران، حاصل شده است.
کمال تبریزی که کمدی فانتزی دست انداز را با پخش خانهفیلم روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به هممهین گفت: اینکه چرا و چطور شایستهسالاری اتفاق نمیافتد یا شایستگان دچار عزلت و انزوا شده و خانهنشین میشوند، مسأله فیلم است. البته آنچه بهعنوان دستاندازها مطرح میشود، همه بهدلیل ناکارآمدیها نیست، بلکه ناشی از ناملایمات یا حوادث ناگوار هم هست؛ مثلا تصادفی که برای شخصیت زن قصه رخ میدهد یا مرگ آن زن باردار هنگام زایمان. درواقع فیلم میخواهد بگوید مجموعهای از اتفاقات ریز و جزئی که گاهی شاید خودمان هم آنها را دستکم یا بیاهمیت فرض میکنیم، بر سونوشت فردی و اجتماعی ما تاثیر میگذارد. بهویژه دستاندازهایی که راههای دسترسی آدمها به آرزوهایشان را مسدود میکنند.
وی ادامه داد: «دستانداز» یک فیلم فانتزی است تا کمدی. همین فانتزیها بود که اتفاقاً مرا جذب فیلمنامه کرد و آن را ساختم. الان اگر دوتا فیلمنامه خوب را در نظر بگیریم که یکی از آنها کمدی باشد و دیگری در ژانر وحشت، مطمئن باشید من دومی را خواهم ساخت. باوجود اینکه کار بسیار سختی است و ما در سینمای ایران برای ساخت فیلم ترسناک با چالشهای زیادی همراهیم. «دستانداز» را ساختم چون فضای کاملاً متفاوتی با فیلمهای قبلیام داشت و از فانتزی آن در کنار جهانقصه خوشم آمد. اینکه واقعیت چیست، چه نسبتی با تخیل دارد و آیا ما میتوانیم چیزی را تخیل کنیم و آن به واقعیت تبدیل شود؟ این نگاه فلسفی نهفته در داستان هم بهنظرم جذاب آمد و فانتزی آن را به تجربههای انسانی و پرسشهایی که انسانها همواره با آن درگیرند مواجه میکرد و مجموعه این مولفهها و ویژگیها مرا ترغیب کرد تا آن را بسازم.
این کارگردان درباره چرایی عدم رونمایی فیلم در جشنواره فجر گفت: در سال ۹۸ فیلمبرداری دست انداز را تمام کردیم و یکبخشی از فیلم هم تدوین شد که به جشنواره فجر۳۸ خوردیم و مجبور شدیم یکساعت تدوینشده فیلم را بدون صدا و تصحیحرنگ به جشنواره بدهیم که اگر انتخاب شد، بقیه کارهایش را انجام دهیم اما با کمال بیانصافی فیلم ما را رد کردند و گفتند، این یکساعتی را که دیدیم، متوجه نشدیم فیلم درباره چیست و من با خودم فکر کردم با آن هیئتانتخاب، اگر فیلم را کامل هم میدیدند باز هم متوجه نمیشدند. از جشنواره گذشتیم و فیلم را برای اکرانعمومی آماده کردیم که خورد به کرونا و دیگر امکان نمایش آن مهیا نشد تا اینکه دوباره با جشنواره فجر در سال ۹۹ مواجه شدیم. ایندفعه فیلمم آماده بود و از من خواستند تا فیلم را برای جشنواره بفرستند اما اینبار من لج کردم و فیلم را ندادم. البته فیلم در جشنواره شانگهای به نمایش درآمد و خیلی هم از آن استقبال شد. به جشنواره ۱۴۰۰ که رسیدیم، تهیهکننده فیلم گفت، بگذار امسال آن را به جشنواره ارائه کنیم. ایندفعه آنها قبول نکردند و گفتند، فیلم شما در جشنواره خارجی شرکت کرده و قانوناً نمیتواند در جشنواره فجر حضور یابد. بعد دیگر ماند تااینکه الان مجوز اکران گرفت…
تبریزی درباره تحولات اجتماعی و نقش آن در سینما و تلویزیون گفت: تحولات، سینمای ما را در برابر یک موقعیت کاملاً تازه با مخاطبانیتازه قرار داده است. بهنظرم نسل امروز در جهانی سیر میکند که هیچگونه همزیستیای با مدل فیلمسازی سنتی ما ندارد و تا زمانی که نتوانیم الهمانهای این جهان جدید را در سینمای خود بازآفرینی کنیم، نمیتوانیم با ایننسل ارتباط برقرار کنیم.
او افزود: الان حتی فیلمی مثل «مارمولک»، برای جامعه امروز دیگر تاثیرگذاری قبل را ندارد. نسل امروز نگاه دیگری به قشر روحانی دارد که با فضای فیلم «مارمولک» و طنز آن مماس نیست و چهبسا نتواند او را جذب کند یا بخنداند. امروز اگر نتوانیم روح زمانه و زبان نسل جدید را درک کنیم، نمیتوانیم فیلم پرمخاطب بسازیم. فکر میکنم الان فیلمسازان و اساساً سینمایما، از جامعه عقب افتاده است و توانایی روایتگری آن را ندارد. فیلمساز امروز فقط به تکنیکهای فیلمسازی نیاز ندارد، باید با نسل جدید دمخور شود و با آنها زندگی کند تا بتواند به درک ملموسی از جهان آنها دست یابد و بتواند این جهان را در جهان سینمایی به تصویر بکشد. فیلمساز ما اگر نتواند جهان جوان امروز را بشناسد، باید فاتحه رئالیسم در سینما را خواند.
او اظهار داشت: همانموقع اکران مارمولک خیلی برخوردهای تند صورت گرفت و جو وحشتناکی علیه فیلم ایجاد کردند. بهطوریکه منوچهر محمدی، تهیهکننده فیلم چندبار از ترس، نصفشب به من زنگ زد و گفت، کمال میخواهند ما را اعدام کنند؟ درحالیکه همین فیلم ۲۰سال بعد از تلویزیون پخش شد یا بعدها خیلیها که از آن خوانشمنفی کرده بودند و مخالف فیلم بودند، اعتراف کردند که پشیمان شدهاند و ایکاش اینفیلم توقیف نمیشد. الان شرایط طوری شده که گاهی حسرت گذشته را میخوریم که قبلاً خیلی راحتتر و با موانع و دستاندازهای کمتری میتوانستیم فیلم بسازیم. الان سینمای ایران خود به یک دستانداز بزرگ برای سینماگران تبدیل شده است. با اینوضعیت، من که در شرایط سخت و بحرانیای هم فیلم ساختهام، واقعاً احساس یأس میکنم و به آینده اینسینما امید ندارم.
تبریزی تاکید کرد: ما باید به نقطهای برسیم که فیلم توقیفی نداشته باشیم، چهبرسد به اینکه فیلمساز توبیخی داشته باشیم. چرا باید فیلم فیلمسازی مثل ابراهیم حاتمیکیا که مورد وثوق آقایان هم هست، برای همیشه توقیف باشد. مگر «گزارش یک جشن»، از چهچیزی گزارش میدهد که نباید نمایش داده شود؟ یا چرا باید «خیابانهای آرام»، خود من آرشیو شود و امکان نمایش آن وجود نداشته باشد؟ اما فیلمهایی مثل «قلادههای طلا» یا «پایاننامه» که روایت دیگری از یک سوژه هستند بهراحتی اکران شوند. وقتی امکان روایتهای مختلف به فیلمسازان داده نمیشود درنهایت سینما تکصدایی شده و امکان ارتباط با طیف گوناگون مخاطبان خود را از دست میدهد.
او گفت: با ساخت فیلم کمدی مشکلی ندارم و اتفاقاً باتوجه به شرایط روحی جامعه، آن را ضروری میدانم. مردم ما بهشدت به شادی نیاز دارند، اما نه به اینقیمت که تفکر و اندیشه یا نقد را تعطیل کنیم و امکان ساخت آثاری که صرفاً سرگرمی نیست و میخواهد بر آگاهی و شناخت مخاطب بیفزاید، از بین برود.
کمال تبریزی پیرامون وضعیت سریال توقیفی #سرزمین_کهن اظهار داشت: دائم با مسئولان تلویزیون در سطوح مختلف گفتوگو میکنم که تکلیف این سریال را روشن کنند. حتی گفتم، اگر نمیخواهید یا نمیتوانید سریال را پخش کنید، با یک پلتفرم به توافق برسید که از آنجا پخش شود. بهنظرم در پلتفرم، سریال بیشتر و بهتر هم دیده میشود اما هنوز به هیچ نتیجهای نرسیدیم و اینسریال در حالت تعلیق و بلاتکلیفی باقی مانده است. بهاحتمال زیاد دوست ندارند دوباره یک سریال پرطرفدار دیگر!! از کمال تبریزی پخش شود.
این کارگردانِ حاضر در غائله تسخیر سفارت آمریکا در تهران درباره ساخت فیلم در این باره گفت: درباره اشغال سفارت آمریکا که به لانهجاسوسی شهرت یافته، باید بگویم ما حافظه تاریخی ضعیفی داریم و برخی یادشان رفته در جامعه آنزمان بهدلیل شرایط انقلابیای که در آن بود، همه موافق و همدل با ایناقدام بودند و نقدی که امروز به ایناتفاق میشود، در آنزمان وجود نداشت. طیفهای مختلف سیاسی و فکری با اینحرکت همسو بودند و تقریباً ۹۹درصد افکارعمومی هم ایناقدام را تأیید و حمایت میکردند؛ حتی کانون نویسندگان هم در حمایت از این اقدام بیانیه داده بود. ضمن اینکه من همراه ایرج تقیپور، مجید مسچی، سعید حاجیمیری و یکی دیگر از دوستان که در حوزه فیلم و عکس دانشگاه پلیتکنیک فعالیت میکردیم بهعنوان کسانی که باید اینواقعه را ثبت کنیم، به آنجا رفتیم. ما رفتیم از آنهایی که از دیوار بالا رفتند، عکس و فیلم بگیریم (خنده). جدا از شوخی ما چندنفر جزو تنها کسانی بودیم که از آنواقعه عکس و فیلم داشتیم. یادم هست که این فیلمها را با دوربین سوپرهشت «ده چهارده» گرفته بودم. من و آقای حاجیمیری فیلمبرداری میکردیم و دوستاندیگر عکس میگرفتند. میدانید قیمت آن فیلمها چقدر بود اگر ما میخواستیم آن را به یک آژانسخبری بفروشیم؟ ما آنموقع در کمال سادگی یا شاید بهخاطر روحیه انقلابیای که داشتیم، هرچه گرفته بودیم، بدون هیچگونه دریافتیای به صداوسیما تحویل دادیم؛ درصورتیکه میتوانست منبعدرآمد بالایی برای ما باشد.
تبریزی درباره ساخت یک کمدی مارمولکی درباره سفارت گفت: بعدها من یکسری تحقیقات هم درباره تسخیر سفارت و آدمهای مختلفی که در آن مشارکت داشتند، انجام دادم چون قصد داشتم یک فیلم طنز درباره آن بسازم. چون در آن تحقیقاتی که انجام دادم به اتفاقاتی رسیدم که زمینه و ظرفیت طنز و کمدی هم داشت. بهجرأت میتوانم بگویم اگر اینفیلم ساخته شود، بهاندازه فیلم «مارمولک» میتواند جذاب باشد.