سینماروزان/احمد محمداسماعیل:
+با رنگ و بوی پاورقیهای دهه پنجاه و یادمان دوران طلایی بهزعم شهناز تهرانی
+آوای ویگن بر پیکره، از ابتدا تا میانه که تصویر شفاف رخ مینماید تا تیتراژ پایانی…
+نابازیگر مدیر گروه ارائه مدرک دانشگاه شهسوار با گریم مرحومه خانه سینما
-تناول نان به نرخ روز با تاکید بر تفکیک زن و مرد حتی در سلف اساتید
+غلبه پاورقی کمی طراوت میدهد به ویژه با ورود به طبیعت شمال و شهسوار زیبا
-داستان عامه پسند را رها میکند و وارد کتابفروشی مصور با شاملو و ساعدی و ایران فردا و بحث درباره آزار جنسی و میتو؟ دلبری از چپ تشتافتاده با حمایت فارابی در دولت سیزدهم؟ این همان رئیسی نبود که میگفتید برای دیوارکشی در خیابان آمده؟ ایضا تاکید بر تحصن دانشجویی، کمیته انضباطی و بازیهای دمُده دوم خردادپسند و بعدتر ماجرای افشای صداهای خصوصی زن مظلوم عاشق زجرکشیده؟
-ورود سارا بهرامی با آن اغراق منگنه شده به همه نقشهایش و خنده ها و گریه های دنداننما، نمیگذارد همان حال مقطعی را از پاورقی ببریم.
+بداهه های رضا بهبودی و داوود فتحعلی بیگی چه خوب از تکرار درمیآورد. این است فرق کوزهگر و کوزهبند!
-شک و بدبینی مدام شخص اول به همه چیز و همه ؟ لابد برای تأویلپذیر کردن و اینکه ایشان نماد ساختار است و همراهیم با امواج و باز حمایت کنید تا باز موجسواری کنیم؟
-راستی چرا میرسعید مولویان مشکی شده؟ یعنی با موی بور نمیشد دانشجوی سابق هنرنمای نمایشی شد؟
+صدالبته که میرسعید مولویان خیلی بهتر است از جواد عزتی و صابر ابر #کت_چرمی!
–کاراکتر
–استاد کریمی با بازی داوود فتحعلی بیگی
–جوک
–لهجه تهرونی دختر باغدار شمالی
-تگری بعد از پارتی!؟ بی سیاهی نمیتوان پیش برد؟
–پرسش؟
–محصول دست کارگردان دختری با کفشهای کتانی و من ترانه پانزده سال دارم! چرا ردّی از فیلم اولی کارگردان به چشم نمیآید؟
نتیجه؟
–اسم پویافیلم بد در رفته که بی انتلکتبازی فیلمفارسیها را بازسازی میکند. خط داستانی این یکی هم با حشو و زوائد همان #معشوقه رضا صفایی نبود؟ آنجا خیانت با تظاهر به نابینایی، لو میرفت و اینجا با تظاهر به فراموشی. خوشحال باشیم که بعد از سالها تکفیر رسمی، بالاخره فارابی اقتباس از فیلمفارسی را به رسمیت شناخته؟