سینماروزان: اسدالله لاجوردی از جمله چهره های پرحضور ابتدای انقلاب است که هنوز هیچ کدام از مدیومهای هنرهای نمایشی درباره مختصات زندگی و فعالیتهای او به طور مشخص ورود کردهاند.
به گزارش سینماروزان البته سال قبل فیلم ۳ارگانی «ماجرای نیمروز» را داشتیم که سعی کرده بود جایی در میانه ها، لاجوردی را وارد فیلم کند؛ البته ورودی کاملا تیپیکال بدون اثرگذاری در درام اما بدون هیچ دلیل دراماتیک موجهی پایان بندی فیلم که منطبق با واقعیات می بایست با حضور لاجوردی در خانه موسی خیابانی به تصویر در میآمد بیحضور وی و با قرار دادن فرزند رجوی در آغوش فردی به جز لاجوردی به پایان رسید؛ موضوعی که یک تحریف تاریخی آشکار بود و انگار سازندگان فیلم عامدا نخواسته بودند این صحنه که می تواند احساس مثبتی را روانه شخصیت کند شامل حال لاجوردی کنند.
وقتی فیلم با لرزاندن مکرر دوربین سوپر شانزده میلی متری قصد دارد بگوید یک مستندداستانی است و کاملا به تاریخ وفادار است و قصد تحریف تاریخ را ندارد این تحریف جای پرسشهای جدی دارد.
اگر سازندگان این فیلم دلیل موجهی در تحریف این بخش پایانی از یک ماجرای تاریخی در قالب فیلمی که میخواهد به سینماوریته نزدیک شود داشته باشند، شنیدنی خواهد بود و سینماروزان آمادگی نشر این موضوع را دارد که بالاخره بدانیم آخرالامر لاجوردی چرا جایش با شخص دیگری عوض شد؟
به تازگی خبرگزاری اصولگرای «سینماپرس» در یادداشتی پرسشی درباره چرایی واهمه سینما و تلویزیون از ورود به زندگی لاجوردی را مطرح کرده که پرسشی بحق است اما پرسش زمانی کاملتر میشد که میدانستیم چرا در فیلمی که ۳ارگان از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر وابسته به شهرداری برایش بودجه گذاشته بودند به راحتی بخشی از تاریخ با حذف لاجوردی تحریف شده است.
متن یادداشت سینماپرس را بخوانید:
طی چندماه اخیر رهبر معظم انقلاب به تشخیص «شهید» و «جلاد» در وقایع انقلاب اسلامی بخصوص دهه شصت تاکید داشتند، ساخت آثار هنری همچون فیلم، انیمیشن، مستند و سریال و تصویر کشیدن زندگی نامه افرادی همچون شهید لاجوردی میتواند نقش پر رنگ تصویر را در جهت شناخت شخصیتهای تاریخی انقلابی نشان دهد.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «سینماپرس» البته ناگفته نماند که ساخت آثار هنری فقط مختص سینما نیست. به تصویر درآوردن زندگی شهید لاجوردی میتواند در قالب یک مستند داستانی یا ساخت فیلم کوتاه و حتی تولید سریال تلویزیونی در این خصوص باشد.
حال با توجه به فرمان «آتش به اختیار» رهبر معظم انقلاب باید دید کدامیک از افراد و نهادها از قبیل سازمان سینمایی، صدا و سیما، سازمان فرهنگی هنری اوج، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حوزه هنری و… به خواسته رهبری جامه عمل میپوشاند و میتواند چهره رحمانی و انقلابی این شهید بزرگوار را به تصویر درآورد.
در طول سالهای پس از انقلاب منافقین بارها کمر به ترور و قتل شهید اسدالله لاجوردی بستند ولی در هر بار ناکام بودند تا اینکه در اول شهریور ۱۳۷۷ وی توسط علی اصغر غضنفرنژاد و علی اکبر اکبری از اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید.
در شب اجرای این ترور، گروهک منافقین، طی بیانیهای، به صورت رسمی، مسئولیت ترور را پذیرفت. ساعاتی پس از شهادت اسدالله لاجوردی، خبرگزاری جمهوری اسلامی که زیر نظر ف. و اداره میشد، حاضر نشد عنوان شهید را برای لاجوردی به کار گیرد.
این مسئله حتی در سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه ظهر روز عاشورای (۲۶ فروردین) سال ۷۹ نیز انعکاس یافت: من این درد درونی خودم را فراموش نمیکنم که در یکسالونیم پیش، وقتی که شهید عالیمقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید – کسی که چهره بسیار درخشانی بود و بسیار کسانی از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد؛ چه زندانهایی کشید و چه زحمتهایی متحمل شد. بعد از انقلاب نیز بیتظاهرترین کارها را که سختترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد – یکی از روزنامهها نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند.
ممیدونید چرا از ماجرای نیمروز حذف شد لاجوردی؟؟؟به خاطر مشاوره های اصلاحاتچیا به کارگردان؟ به خاطر مشاوره های همون داماد نویسنده سابق روزنامه الف که حالا شده تئوریسین این رسانه ها و البته با تئوریهاش کاری کرده که همه مجلات مثلا راهبردی تا اخر ماه روی کیوسک باد کنه
منظور اقای م.ق هست؟؟
یا الف.ز؟؟
خاک بر سرشون که دلاوری مثل لاجوردی رو به خاطر خوشامد چهار تا نون به نرخ روزخور از پایان فیلم حذف کردن
افسوس به حال حوزه هنری که از این فیلم حمایت کرد و اونوقت نیومد بگه چرا در سکانس اخر لاجوردی نیست؟؟
شما اگه مستندهای اون اتفاق و یک بار دیده باشید می بینید که بچه رجوی تو بغل لاجوردی ه
پرسش از مدیران حوزه: چرا لاجوردی از پایان بندی فیلم نیمروز حذف شد؟؟؟ آیا شما داعیه داران انقلاب و جلوگیری از تحریف آن نبودید؟
علت حذف شدن این… شرم زیاد بر پیشانی کارگردان بود. در این فیلم به اندازه کافی دروغ های نان آور به هم بافته بود که خجالت می کشید خود را شیفته… هم نشان بدهد. من هم آن تصویر تلوزیون را سالها بعد دیدم. هرکس آنرا دیده اشک به چشم آورده که … شکنجه گر و قاتل (که نامه ی امیرانتظام بزرگ افشاگر اوست) بچه رجوی را در کنار جسد خونین مادر در آغوش گرفته و پای او را می بوسد (صرف نظر از اینکه این سازمان بعدها چه کرد و رجوی خود کمتر از… نبود). خود این صحنه گویای خیلی مسائل است و آینه ای است در مقابل ریا و جنایت. کمتر کسی می تواند از … بدون عرق شرم صحبت کند آنکه صحبت می کند آنی است که پیراهن سلطان به تن کرده است و کودکی هم نیست که فریاد برآرد که سلطان لخت است. آقای مولایی هم شما و هم ما می دانیم شما کلمه دلاور را به چه قیمتی در ماه می فروشید که بر … می نهید. این واژه برای… خود واژه را از شرم به هم می ریزد.
متاسفم که آدمکشهای مجاهدین رو مظلوم نمایی میکنید با خون مادر بچه و قهرمانهای شهید رو قاتل . متاسفم تا ابد برای همه مون . برای خودم که نتونستم دفاع کنم از حق و بلندگو دست شماست . که اولین فیلم حقی که ساخته شد درباره مجاهدبن رو با پیسوند سه ارگانه خطاب کنید اوف بر شما و بر ما .